به گزارش سایت صحنه، تماشاخانه مهر حوزه هنری از 7 مرداد میزبان نمایشی با نام «شبی که گوزنها در آتش سوختند» به نویسندگی محمدرضا آریانفر و کارگردانی فرید یوسفپوراست؛ نمایشی یادآور حادثه آتشسوزی سینما رکس آبادان در روزهای اوج مبارزات انقلاب 57 و البته این بار از منظری متفاوت و به شکل معماگونه در تلاش برای یافتن راز و رمز فردی که نه در این حادثه بلکه به طرز مرموزی کشته شده است.
شخصیت اصلی این نمایش فردی به نام عرفان گوهری است، فردی که معشوقهاش را نیز در این حادثه دلخراش از دست داده است و اکنون بعد از گذشت 30 و اندی سال به آبادان مراجعت کرده و البته با یاد آوردن آن حادثه تلخ، درگیر ماجرای پیچیدهای میشود که در این نمایش به آن اشاره شده است.
صرفنظر از اینکه این نمایش تا چه اندازه مستند بر واقعیت است و یا زائیده ذهن و خیالات نویسنده آن، اما باید به این نکته اشاره کرد که اساساً کارگردان و گروه اجرایی باید تمام تلاش خود را به کار گیرند که این نمایش در منظر مخاطب باورپذیر باشد که متأسفانه اینگونه از کار درنیامده و در نخستین مواجهه مخاطب با این نمایش بازی خشک، بدون انعطاف اغلب بازیگران نخستین فاکتور جدی ایجاد ارتباط میان مخاطب و نمایش را از بین میبرد.
با وجود گذشت حداقل یک هفته از به روی صحنه رفتن این نمایش اما همچنان بازیگران بلااستثناء بدون تسلط بر دیالوگهای خود و توجه به ارتباطی باورپذیر با بازیگر طرف مقابل، گویا در ذهن این مسئل را مرور میکنند که باید اینجا دیالوگی را که حفظ کردهاند ادا نمایند که این امر موجب میشود که در بسیاری از صحنههای نمایش بازیگران با به اصطلاح توپوقهایی فاحش و مکرر به ادای دیالوگ پرداخته تا جایی که معمولاً به دلیل عدم تمرکز لازم به شکل محسوس و آزاردهندهای ، کلام یکدیگر را قطع کرده و یا اصطلاحاً در حرف یکدیگر میپرند.
فراموشی مکرر دیالوگ از جانب بازیگران اصلی این نمایش گاه سکتههایی در ریتم بازی آنها ایجاد میکند که بسیار کُشنده است که البته این امر کاملاً طبیعی است و در سایر نمایشهای حتی حرفهای هم مشاهده شده است که بازیگران دیالوگهای خود را فراموش کرده باشند اما با ایجاد یک کُنش نمایشی از سوی بازیگر و یا طرف مقابلش، مجال و فرصتی برای یادآوری گفتار فراموش شده حاصل میشود تا جایی که اینگونه زننده و بعضاً شلخته مخاطبان احساس وقفه طولانی در ادای دیالوگ و یا فراموشی میزانسن را نمیکنند اما متأسفانه در این نمایش بازیگران از قابلیت لازم برای چنین اتفاقی برخوردار نیستند و از به اصطلاح جمع و جور کردن صحنه عاجز نشان میدهند.
دیالوگ گفتن بازیگران فاقد حس لازم است، ادای دیالوگ با ریتمی تندتر از آنچه که در بیان حس در آن مقطع ضرورت دارد، گفته میشود. آکسونگذاریهای نابجا بر روی اغلب کلمات، بیانی تصنعی را ایجاد میکند تا جایی که مخاطب احساس میکند که این گروه بازیگران حتی یکبار هم دورخوانی این نمایش را به انجام نرساندهاند از جمله نقاط ضعف فاحش اجرای این نمایش است، خیره ماندنهای مکرر بازیگر اصلی نمایش به تماشاگر و اصطلاحاً شکسته شدن دیوار چهارم که البته اگر با منطق باشد اقدامی اصولی است اما در این نمایش ضروری به نظر نمیرسد و تنها حسی ناخوشایند را به بیننده منتقل میکند از جمله دیگر اشکالات اساسی و فنی این نمایش است.
این نمایش در شخصیتپردازی بازیگران خود نیز مشکلات عدیدهای دارد به طور مثال فردی همچون عرفان گوهری با وجود آنکه اصالتاً آبادانی است اما مدت زیادی را خارج از کشور اقامت داشته است و اگر توقع نداشته باشیم کامل فرهنگ و رسومات زادگاهش را فراموش کرده باشد اما این انتظار میرود که به شکلی متعادل برخی کُنشهای نمایشی و منشهای رفتاری او به جهت اقامت طولانیمدت در فرنگ، غربی جلوهگر شود و این در حالیست که تنها وضعیت ظاهر او و نوع پوشش و لباسش بیانگر این مسئله است که او از خارج از کشور به موطن خود مراجعت کرده است.
هنوز بازیگر آن هم در سطح یک اثر نمایشی به روی صحنه در تماشاخانه مهر که سابقه اجرای آثار درخشانی را مخاطبان در این سالن نمایشی به خاطر دارند نمیداند که نحوه ایستادن او بر صحنه تئاتر باید چگونه باشد! اساساً بازیگران این نمایش پوزیشن تئاتری در صحنه ندارند، در اغلب موارد حتی آن زمان که در حال گفتن دیالوگ هستند در فرم ایستادن آنها و ریاکشنهای بدنی که باید از ایشان شاهد باشیم نوعی بلاتکلیفی مشهود است، هنوز نمیدانند که نحوه قرارگیریشان باید به گونهای باشد که همپوشانی با هم نداشته باشند و به اصطلاح همدیگر را ماسکه نکنند که بخش عمدهای از این نقص به هدایت کارگردان بازمیگردد و بخش دیگر آن متوجه ناکارآمدی و کمتجربگی بازیگری است که کمتر پیش آمده تمرین و ممارستی در عرصه بازیگری تئاتر داشته باشد.
«شبی که گوزنها در آتش سوختند» تنها در یک ماده اجرایی، نمره قبولی میگیرد آن هم طراحی صحنه و فضایی است که اتفاقاً در خدمت روند روایتی آن است؛ هر چند که این طراحی مینیمال و به شدت موجز اتفاق افتاده است اما طراح صحنه با علم به اینکه نمایش شخصیتمحور است و باید به گونهای طراحی صورت گیرد که اصطلاحاً بازی بازیگران آن تحتالشعاع قرار نگیرد و خورده نشود، این کار را انجام داده با این ابزار تأسف دوباره که بازیگران این نمایش نتوانستند در عرصه عمل پاسخی مثبت به این اعتماد و اندیشه درست طراح صحنه بدهند.
یادآور میشود، نمایش«شبی که گوزنها در آتش سوختند« تا 25 مرداد هر روز ساعت 18:30 در تماشاخانه مهر حوزه هنری به روی صحنه میرود.
انتهای پیام