بسیاری از آثاری که امروزه در تئاتر ایران تولید می شوند، سرنوشت تلخی دارند. پس از چند ماه تمرین و صرف انرژی فراوان و البته هزینه زیاد در بهترین حالت، یک یا دو اجرا در جشنواره خواهند داشت و این شامل تعداد کمی از آثار می شود یا اینکه پس از عدم پذیرش از سوی هیات انتخاب برای همیشه فراموش می شوند و گروه اجرایی اگر خیلی مقاوم باشد، برای تمرینی دیگر و جشنواره یی دیگر خیز برمی دارد. این چرخه تلخ سال هاست که در تئاتر ایران تکرار می شود و انگار همه به آن عادت کرده اند.
برای رفع این معضل، راهکارهای فراوانی تجربه شده است؛ راهکارهایی که گذشت زمان نشان داده کارایی چندانی نداشته و اگرچه از نظر تئوری بسیار موثر نشان می دهند، اما در عمل نتوانسته اند سود چندانی برای تئاتر ایران داشته باشند. از جمله این راهکارها شرط اجرای عمومی پیش از راهیابی به جشنواره است که هرچند راهکاری مفید و تئاتری است، اما به دلیل عدم نظارت کافی، بیشتر به شکل ناقص اجرا می شود و بسیاری از آثار اجرای عمومی خود را به شکلی صوری انجام می دهند و در عمل آنچه به جشنواره ها راه می یابد، نه اجرایی جا افتاده که از دل اجرای عمومی بیرون آمده است، بلکه اجرایی شتابزده است که در جشنواره به آزمون و خطا می پردازد و هنوز پختگی لازم را برای ارائه به مخاطب پیدا نکرده است.
با وجود اینکه گروه های تئاتری خود بیش از هرکس دیگری به این مشکلات واقفند، پرسش اینجاست که چرا باز به این چرخه ناامیدکننده تولید ادامه می دهند؟ برای جواب دادن به این پرسش چند دلیل را می توان ذکر کرد.
۱ یکی از اهداف عمده گروه ها برای شرکت در جشنواره به دست آوردن ورودی های ناچیز جشنواره هاست تا به واسطه این ورودی ها گروه های تئاتری بتوانند به حیات نیمه جان خود ادامه دهند.
۲ دومین انگیزه عمده شرکت در جشنواره ها برای کسب جوایز و باز در راستای رفع نیاز اقتصادی اعضای گروه است تا از این راه عوامل اجرا جدای از کسب افتخار، دستمزدی هرچند اندک در شرایط غیرحرفه یی برای خود کسب کنند، زیرا در بسیاری از اجراهای جشنواره یی به دلیل کمبود منابع مالی، امکانی برای قرارداد بستن و پرداخت دستمزد وجود ندارد.
۳ سومین دلیل عمده، راهیابی از طریق جشنواره به جشنواره یی دیگر یا گرفتن امکان محدود اجرای عمومی در یکی از تالارهای تابعه مرکز هنرهای نمایشی است تا از این طریق گروه بتواند در زمره تئاتر نیمه حرفه یی ایران درآید.
آنچه در میان این سه دلیل عمده نادیده گرفته می شود، ماهیت جشن گونه جشنواره های تئاتری، مخاطبان جشنواره و زحمات چندماهه یک گروه اجرایی است و به همین دلیل از اختتامیه جشنواره ها برای بیشتر گروه های تئاتری خاطره یی تلخ برجای می ماند و داوران جشنواره ها در ردیف افراد منفور قرار می گیرند.
در سال های اخیر، تمامی جشنواره های تئاتری ایران قانونی را سرلوحه فراخوان های خود قرار داده اند، مبنی بر اینکه جشنواره از پذیرفتن آثار تکراری معذور است و اثر صرفا می بایست برای جشنواره تولید شود و نباید در هیچ جشنواره دیگری اجرا شده باشد. هدف از این قانون عجیب حمایت از تولیدات تئاتری و اجرای آثار اصیل در جشنواره است. هر چند گاه گروه های تئاتری این قانون را دور می زنند، اما بر این بند در جشنواره های ایران چنان تاکید می شود که بسیاری از گروه ها حتی پس از انتخاب آثارشان تنها به این دلیل از حضور در جشنواره باز می مانند و آثارشان حذف می شود.
این در حالی است که قرار است جشنواره ها ویترینی از آثار منتخب آن استان، منطقه یا کشور باشند و مخاطبان در جشنواره ها با بهترین تولیدات سال مواجه شوند، اما باز در ایران عکس این ماجرا صادق است و معمولا اجراهای جشنواره یی به دلیل ضیق وقت، اجراهایی شتابزده از آب در می آیند و گروه اجرایی، مخاطبان و منتقدان را به اجرای عمومی اثر حواله می دهند که وقت کافی برای تمرین و آماده سازی در اختیار داشته باشند، اما این تنها هنگامی اتفاق می افتد که امکان اجرای عمومی برای گروه فراهم شود.
با نگاهی به جشنواره های کشورهای صاحب تئاتر، شرایط دیگری را می بینیم. در این کشورها جشنواره برآیندی است از آنچه در طول سال یا حتی چند سال گذشته اتفاق افتاده و یک اثر تئاتری موفق ممکن است در طول یک یا چند سال در ده ها جشنواره داخلی و بین المللی حضور یابد و با هر اجرا به پختگی بیشتری دست پیدا کند. در نتیجه آنچه تماشاگر می بیند نه اثری شتابزده، بلکه اجرایی است که بارها به صحنه رفته و می تواند رضایت مخاطبانش را جلب کند. بسیاری از نمایش های موفق در جشنواره های مختلف و در سالیان متوالی به صحنه می روند، تا جایی که شرکت تئاتری و کارگردان تصمیم به تولید اثری جدید می گیرند، در حالی که اثر قبلی کماکان به اجرای خود ادامه می دهد و در واقع در رپرتوار شرکت حضور دارد.
در این شرایط تئاتری، اثر نمایشی که چندین ماه برای تولید آن وقت و هزینه صرف شده، در پی اجراهای متعدد به بازدهی مطلوب می رسد و طیف وسیع تری از مخاطب موفق به دیدن آن می شوند و در واقع وقت و هزینه شرکت جبران می شود. البته این فقط شامل نمایش های موفق خواهد بود و آثار ناموفق خود به خود از این چرخه جا خواهند ماند و این خود به معیاری برای تفکیک آثار ناموفق از موفق بدل خواهد شد.
در ایران شرط تولید اثر غیرتکراری باعث می شود آثاری که به جشنواره راه می یابند، دیگر نتوانند در هیچ جشنواره دیگری حضور یابند و در عمل وقت و هزینه گروه اجرایی به هدر خواهد رفت. از سوی دیگر صرف حضور در جشنواره و حتی کسب جوایز، تنها بخشی از هزینه های گزاف تولید یک نمایش را جبران خواهد کرد؛ این در حالی است که حضور در جشنواره های مختلف و کسب ورودی و جوایز از این جشنواره ها، ضمن اینکه باعث می شود مخاطبان بیشتری در نقاط مختلف ایران موفق به تماشای اثر شوند، شرایط رسیدن اثر به بازدهی اقتصادی را نیز فراهم کرده و علاوه بر جبران هزینه ها، حتی اجرا برای گروه سودآور نیز می شود. در ایران و به ویژه در شهرستان ها، بسیاری از گروه های اجرایی سالانه و براساس تقویم جشنواره ها فارغ از سلیقه و گرایش خود تقریبا برای تمامی جشنواره ها دست به تولید اثر می زنند و در بسیاری از موارد یک کارگردان ۶ تا۷ اثر جدید در سال تولید می کند و برای هرکدام به یک یا دو اجرای جشنواره بسنده می کند. در این میان آنچه شبهه برانگیز است، این است که حتی خلاق ترین کارگردان ها نیز می توانند سالانه این تعداد اثر جدید را تولید کنند که یا آثاری با کیفیت بالا هستند یا در عمل این امر تنها منجر به تولید انبوه آثاری با فرمول های شناخته شده و به اصطلاح جشنواره پسند می شود. انگار این کارگردان ها نبض جشنوارها و داوران را در دست دارند و آنچه در این میان فراموش می شود، کیفیت آثار و تجربه های جدید گروه های نمایشی است. شاید با حذف این بند از جشنواره های تئاتری ایران و پذیرش آثار تکراری در جشنواره ها، با توجه به تمامی دلایلی که ذکر شد، بتوان شاهد رقابت آثاری با کیفیت بالاتر و از سوی دیگر حذف چرخه بیهوده تولید انبوه در تئاتر ایران باشیم.
رحیم عبدالرحیمزاده