چه چیزی دیگر نقاشی نیست!

چه چیزی دیگر نقاشی نیست!
معمولا به ‌جای تعریف نقاشی به مفاهیمی اشاره می‌کنیم که اگرچه نادرست نیستند، اما مشکلی را حل نمی‌کنند. مثلا گفته می‌شود که نقاشی بیان تصویری احساسات هنرمند است. به‌ یک‌ اعتبار، نقاش به واسطه نقاشی، احساسات خود را بیان می‌کند، اما آیا این تعریف دربر گیرنده همه نقاشی است؟
شنبه ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۲
کد خبر :  ۲۹۹۹۶

برای این­که بدانیم چه چیزی‌ »نقاشی‌« نیست، ابتدا‌ باید‌ معلوم‌ کنیم که اصولا نقاشی چیست؟

     قطعا همه آثار هنری را که نقاشی می‌نامیم، مصادیقی از مفهوم‌ کلی نقاشی ـ که بیش از این پذیرفته‌ایم ـ، هستند. با توجه به گستردگی مصادیق، تعریف‌ ما از نقاشی چندان‌ هم‌ نباید پیچیده باشد. امروزه، نگاره‌های دیوارهای غارها را نقاشی می‌نامیم و همچنین به آثار هنرمندان قرون وسطایی نیز نقاشی می‌گوئیم: آثار هنرمندان کلاسیک، به زعم ما نقاشی‌اند و هم آثار هنرمندان مدرن. تعریف‌ ما از نقاشی باید آنقدر ساده باشد که هم آثار رافائل و ال‌گرکو را شامل شود و هم آثار جکسون پولاک و پابلو پیکاسو. مفهوم نقاشی پیچیده نیست، اما آیا کسی هست که صراحتا‌ بیان‌ کند نقاشی چیست؟

     معمولا به ‌جای تعریف نقاشی به مفاهیمی اشاره می‌کنیم که اگرچه نادرست نیستند، اما مشکلی را حل نمی‌کنند. مثلا گفته می‌شود که نقاشی بیان تصویری احساسات هنرمند است. به‌ یک‌ اعتبار، نقاش به واسطه نقاشی، احساسات خود را بیان می‌کند، اما آیا این تعریف دربر گیرنده همه نقاشی است؟ در این تعریف چه حدّ و مرزی وجود دارد که کار گرافیکی را از‌ اثر‌ نقاشی تمیز دهد؟ علاوه بر این­ها، بیان و احساسات نیز مقوله‌های تعریف‌ شده‌ای نیستند.

     تعریف دیگر نقاشی، ممکن است مشخص‌کننده جزئیاتی باشد که در ساخت اثر هنری به کار می‌رود؛ مثل فرم، رنگ، بافت‌، خط‌ و... یک‌ کلیّت را می‌شود با بر شمردن‌ اجزا‌ آن‌ تعریف کرد، اما به صرف کنار هم قرار دادن جزئیات نقاشی، حاصل نمی‌شود ولو این­که مابین آن­ها هماهنگی بی‌حدّی وجود داشته‌ باشد‌. امروزه‌ همه متفقیم که کار جسکون پولاک، نقاشی است‌. اما‌ آیا به این دلیل آثار را نقاشی می‌نامیم که در آن­ها بافت و رنگ و ... به کار رفته است؟ اگر به اطرافمان نگاه‌ کنیم‌ خیلی‌ از اشیاء واجد این جزئیاتند، اما آیا نقاشی هم هستند؟ بافت، رنگ‌ و...، جزئیاتی از کلیّت نقاشی به حساب می‌آیند و مطالعه آن­ها هنرمند را پخته‌تر و آموخته‌تر می‌کند، اما صرف این مطالعه‌ نقاشی‌ خوانده‌ نمی‌شود. در واقع کسب تجربه برای رسیدن به فرم­های بدیع نقاشی‌ نیست‌، بلکه تمرینی است برای نقاشی. این تجربه‌ها ممکن است در مواردی مستقلا شگفت‌انگیز و قابل توجه باشند‌ و در‌ گالری­ها‌ به نمایش گذاشته شوند، اما در حقیقت حکم سیاه مشق زیبایی را دارند‌ که‌ به‌ منظور دیگری ساخته شده‌اند.

     البته، در آشفته‌ بازارِ هنر امروز، ممکن است هر کس تعریف کاملا‌ مشخصی‌ از‌ هنر و نقاشی داشته باشد. خیلی از آثار هنری امروز به صرف همین تعاریف شخصی‌ هنر‌ خوانده می‌شوند. از این حیث با کسی که همه تجربه‌های هنری خود را‌ اثر‌ هنری‌ می‌داند، نمی‌توان بحث کرد. برای گفت‌وگو به مفاهیم و معیارهای مشترکی نیاز است که در‌ این‌ روزگار‌ کمتر یافت می‌شوند. لذا همچنان که بسیاری از کارشناسان اهل هنر، مطالعه روی بافت‌ و فرم‌ و رنگ‌ را صرف تجربه می‌دانند، عده‌ای نیز می‌توانند آن را نقاشی محض بخوانند و استدلال کنند که‌ این‌ سیر نقاشی به موسیقی است. اما در این میان، پرسش آن است‌ که‌ به‌ زعم آنان چه چیزی، دیگر نقاشی نیست؟

     آنچه در بسیاری از گالری­ها و بی‌ینال­های نقاشی ما فراهم‌ می‌آید‌ بیشتر‌ تلاشی است در جهت بازآفرینی فرم و رنگ و ترکیب آن­ها؛ داستانی که پیش­تر‌ از‌ این در مغرب‌زمین به تمامیت رسیده است. اغلب آثار به نمایش درآمده در نمایشگاه­ها و بی‌ینال­های‌ معاصر‌ ایران به تعبیری حاصل تلاش فارغ‌التحصیلان و اساتید و مدرسین دانشکده‌های هنری است. غالب‌ این‌ آثار، تجربیاتی است در رنگ و فرم و مبانی‌ نقاشی‌ غربی‌ که جز دروس اصلی دانشکده‌های هنری به‌ حساب‌ می‌آیند. از این حیث، این نمایشگاه­ها می‌توانند تصویری از ماحصل نظام آموزشی هنر‌ در‌ ایران را نیز ارائه دهند‌. این‌ مسأله، خود‌ نیز نزدیکی‌ تجربه‌های‌ دانشجویی و تشابه آن­ها با آثار اساتید‌ رشته‌های‌ هنری را توجیه می‌کند.

     در این میان قضاوت ما از آثار فارغ‌التحصیلان‌ به‌ نوعی قضاوت در مورد نظام آموزشی‌ نیز هست. این قضاوت‌ بسته‌ به این است که چه‌ تعریفی‌ از هنر، خاصه، نقاشی را پذیرفته باشیم. اگر نقاشی را همان بیان احساسات‌ و کشف‌ ترکیب­های بدیع بدانیم، اهمیت آثار‌ این‌ نمایشگاه­ها‌ برایمان روشن است‌ و در‌ این میان می‌توانیم منحصرا‌ تلاش‌ نظام آموزشی را ارزیابی کنیم. اما اگر از نقاشی، تلقی دیگری داشته باشیم، باید‌ بگوئیم‌ که تلاش نظام آموزشی هنر... بگذریم‌.

زهرا فتحی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر