به بهانه فرارسیدن 8 مهر، سالروز بزرگداشت مولوی

هنرهای نمایشی و چشیدن از شهد ادبیات غنی ایران

هنرهای نمایشی و چشیدن از شهد ادبیات غنی ایران
سالروز بزرگداشت مولوی شاعر و اندیشمند برجسته عمده بهانه‌ای برای طرح این پرسش‌ها دست داده که آثار تولید شده متأثر از ادبیات کلاسیک ایرانی در سال‌های گذشته حول چه ابعادی از ادبیات کلاسیک ایران شکل گرفته‌اند و از چه زوایایی به بازخوانی این شخصیت‌ها و آثارشان پرداخته‌اند؟
يکشنبه ۰۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۲
کد خبر :  ۲۹۳۹۴

غنای کم نظیر ادبیات کلاسیک ایران تا چه اندازه در تولیدات نمایشی این سال‌ها مورد توجه قرار گرفته و این توجهات چه ابعادی از این منابع بی بدیل اندیشه و حکمت ایرانی را پوشش داده است؟ واضح است که توافقی همگانی بر ظرفیت‌های پیدا و پنهان این گنجینه‌های ارزشمند در میان تمامی فعالان عرصه فرهنگ و هنر و حتی همه ایرانیان وجود دارد، اما پرسش این است که ما به عنوان میراث داران چنین منابع ارزشمندی به چه میزان از این ظرفیت‌ها بهره برده‌ایم و این میراث را پاس داشته‌ایم.

شاید مناسبت‌های تقویمی در یادآوری این میراث پرافتخار هرگز کافی به نظر نرسد، اما از آنجا که ضرورت دارد به هر بهانه و در هر مجال ممکن توجه بیش از پیش را بر ظرفیت‌های این منابع برانگیخت، امروز هشتم مهر ماه و در سالروز بزرگداشت حکیم مولوی، در حالی که 7 مهر روز بزرگداشت شمس تبریزی را پشت سر گذاشته‌ایم و بزرگداشت‌های حافظ و سعدی دو شاعر گرانقدر ایرانی را نیز پیش رو داریم، طی سلسله گزارش‌هایی به آنچه هنرهای نمایشی‌مان در بهره گرفتن از این گنجینه‌های فرهنگی تجربه کرده، همچنین آنچه در این عرصه مغفول مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته، خواهیم پرداخت.

در گزارش اول از این مجموعه  به عمده فعالیت‌های شاخص هنرمندان تئاتری ما در این سال‌ها و با الهام و انگیزش از ادبیات پرداخته‌ایم که در ادامه از نظر می‌گذرد.

 

چهره‌های شاخص ادبیات کلاسیک ایرانی

واضح است که ادبیات غنی ایران به عنوان یک شاخصه برجسته در عرصه جهانی و به عنوان جریانی دارای پیشینه و ریشه‌دار چهره‌های بسیار درخشانی را شامل می‌شود؛ به طوری که از خیل پرشماری ادیبان و حکیمان سخن ایرانی فهرست مطولی را می‌توان تهیه کرد. اما چند چهره درخشان در این میان بیش از همه مورد توجه اهالی هنر و فرهنگ قرار گرفته‌اند.  مولانا، حافظ، سعدی، خیام و فردوسی شاید نخستین نام‌هایی است که ادبیات غنی ایران را نمایندگی می‌کنند، و بر همین اساس در یک نگاه اجمالی بیشترین آثار تولید شده، دست کم  در زمینه هنرهای نمایشی که مورد نظر ما است بر مبنای شخصیت و آثار چنین چهره‌هایی شکل گرفته است. جالب توجه تر آن است که چنین اقبالی در میان هنرمندان و فعالان تئاتری کشور اغلب آنچنان پایدار و متمرکز است که بخش بزرگی از کارنامه هنری آنان را شکل می‌دهد.  اما عمده آثار تولید شده متأثر از ادبیات کلاسیک ایرانی در سال‌های گذشته حول چه ابعادی از ادبیات کلاسیک ایران شکل گرفته‌اند و از چه زوایایی به بازخوانی این شخصیت‌ها و آثارشان پرداخته‌اند؟ پاسخ عمومی به این پرسش را باید در مرور تولیدات نمایشی شاخص در این عرصه باید یافت.

 

گونه شناسی اجمالی آثار شاخص نمایشی در پیوند با ادبیات کلاسیک ایرانی

در یک دسته بندی عمومی و بسیار کل نگرانه به نظر می‌رسد تولیدات نمایشی سال‌های اخیر در حوزه منابع کلاسیک ادبیات ایران بر سه محور شخصیت هنری، قابلیت‌های دراماتیک و بازخوانی آثار ادبی متمرکز بوده است. برای روشن تر شدن موضوع و طرح مصداق‌هایی برای آن نمونه‌هایی از این تولیدات را مرور می‌کنیم.

 

ظرفیت‌های دراماتیک ادبیات کلاسیک ایران

پری صابری هنرمند پیشکسوت تئاتر کشور که کارنامه پرباری در پرداختن به ادبیات کلاسیک ایرانی دارد، از آن دست هنرمندانی است که عمدۀ آثارش را در ارتباط با جنبه‌های دراماتیک ادبیات شکل داده است. نمایش "رند خلوت نشین" به نویسندگی و کارگردانی پری صابری درباره حافظ یکی از این دست آثار است که در سال 1380 در تالار وحدت روی صحنه رفت. صابری در توضیح  استنباطش از ظرفیت‌های دراماتیک ادبیات کلاسیک ایران با اعتقاد به اینکه تمام اشعار بزرگان اندیشه ایران قابلیت اجرایی دارند و ما به عنوان کارگردان باید به آن‌ها ساختار نمایشی ببخشیم، می‌گوید: در اجرای نمایش‌هایم و در برخورد با آثار شاعری چون حافظ، متوجه شدم که این اشعار بسیار قابلیت اجرایی و نمایشی دارند و هرچه بیشتر این آثار را مطالعه می‌کنم این قابلیت‌ها برایم اعجاب آورتر می‌شود. چرا که این آثار ساختار قدرتمندی دارند . پرداختن به شاعری مثل حافظ و نمایشی کردن اشعار وی زنده نگه داشتن ادبیات کهن ایرانی است که همچون گنجینه‌ای از گذشتگان برای ما به ارث گذاشته شده است.

به جز تجربه هایی از این دست، هستند هنرمندانی که اگرچه تا کنون فرصت و مجال آفرینش اثری بر مبنای ادبیات کلاسیک ایران را تا کنون نیافته اند، اما بر ظرفیت های دراماتیک قدرتمند ادبیات کلاسیک ایران اتفاق نظر دارند.  

زهرا صبری کارگردان تئاتر یکی از هنرمندانی است که با ابراز تمایل به خلق اثری بر مبنای اشعار کلاسیک ایرانی می گوید: هر کدام از شاعران و سخن سرایان ما ویژگی خاص خود را دارند که تک تک آن‌ها می‌تواند منبع الهامی برای هنرمندان کشور ما در جهت خلق آثاری فاخر باشد. برای نمونه آثار سعدی چه در حوزه نظم و چه در حوزه نثر این توانمندی را دارد که بر صحنه تئاتر به اثری درخشان تبدیل شده و حرف اول را بزند. تک تک جملات و اشعار سعدی آنقدر زیبا و دقیق هستند که می‌توانند در تئاتر به یک نمایش تبدیل شده و باید بگویم که این جملات و حکایت‌ها آنچنان نغز هستند نه تنها در تئاتر بلکه در تمام لحظات زندگی می‌توانیم از آن بهره ببریم. این کارگردان معتقد است؛ اگر تا امروز از آثار این شاعر در خلق آثار نمایشی استفاده نکرده‌ایم  یا این بهره مندی کم بوده است در وهله اول به خود هنرمندان بر می‌گردد و این به معنای عدم قابلیت آثار سعدی برای خلق آثار نمایشی به هیچ وجه نیست زیرا آبروی سعدی در عرصه ادبیات به خودی خود حفظ است و این ما هستیم که باید به این گنجینه های فرهنگی توجه بیشتری داشته باشیم.

 

شخصیت محوری و رویکرد بیوگرافیک در بازخوانی ادبیات ایران

بهروز غریب‌پور دیگر هنرمند پیشکسوت و شناخته شده عرصه نمایش که در طول فعالیت حرفه ای خود بارها آثار و شخصیت‌های ادبی ایران را دستمایه تولید هنری خود قرار داده، بخشی از فعالیت‌هایش را در پرداختن به جنبه‌ها و ابعاد شخصیتی شاعران ایرانی متمرکز کرده است. اپرای عروسکی حافظ یکی از آثار شاخص اوست که اولین بار در سال 1391 در تالار فردوسی اجرا شد و تلاش داشت گوشه‌ای از زندگی این شاعر و ادیب برجسته را بازگو کنند، این اپرا از صحنه کشته شدن "شاه ابواسحاق" و بر تخت نشستن "امیرمبارزالدین محمد" و حکومت ظالمانه او شروع می‌شود و با شوریدن مردم به رهبری فرزند او "شاه شجاع" ادامه می‌یابد. غریب‌پور برای ساخت اپرای حافظ تمام غزلیات او را بر اساس داستان تاریخی که در ذهن داشته است نظم بخشیده و سپس با سنجش ظرفیت تبدیل آن‌ها به دیالوگ، متن داستان اپرا را نوشته است. او در این اپرا، به چگونگی نگهداری اشعار حافظ از گزند کتاب سوزان‌های بسیار آن دوران، صحنه‌هایی از به خاطر سپردن غزل‌های حافظ توسط مریدانش را به تصویر کشیده است.

اپرای مولوی اثر دیگری از بهزاد غریب پور است که به بیانی بیوگرافیک در معرفی یکی از شاخص‌ترین چهره‌های ادبیات کلاسیک ایران دست می زند. این اثر روایتش را از حمله مغول‌ها به ایران در عصر عطار (خوارزمشاهیان) آغاز می‌کند و خونخواری مغولان را پیش رو می‌گذارد. در پرده‌های بعد، بیشتر ارتباط بهاءالدین ولد (پدر مولوی) و عطار به چشم می‌خورد و با آن که مخاطب می‌داند در کودکی، مولوی عطار را دیده و خواهان نمایش این قصه در اپراست، ردی از آن نمی‌یابد. از نیمه ماجرا شمس وارد قصه می‌شود و عشق فرازمینی مولوی به شمس به تصویر کشیده می‌شود. داستان تا آنجا پیش می‌رود که فشار مریدان و شاگردان مولوی که تاب عشق مولوی به شمس را نداشتند باعث غیبت شمس می‌شود.

اپرای عروسکی خیام از همین هنرمند دیگر نمونه از آثار نمایشی بر مبنای بیوگرافی و شخصیت نگاری یکی از شاعران بزرگ ایران است که اسفند ماه 1396 در تالار فردوسی روی صحنه رفت. غریب پور در  این اثر نمایشی، اندیشه‌ها و بخش‌هایی از زندگی حکیم عمر خیام را دستمایه قرار داده تا ضمن معرفی هرچه بهتر و بیش‌تر این عالم برجسته جهان اسلام، به رفع برخی تناقض‌ها و سؤتعبیرهایی که سال‌هاست در اذهان عمومی و دوست‌داران خیام شکل گرفته بپردازد. روایت اپرای خیام از نقطه‌ای آغاز می‌شود که او به بلوغ فکری فلسفی و علمی می‌رسد و اندیشه‌هایش در تقابل با جهان پیرامون و جنبش حسن صباح قرار می‌گیرد. خیام به عنوان انسانی اعتدال‌گرا، به دور از تعصبات در حال کشف و شهود جهان پیرامون خود است. 

نمایش «سعدی مسافر شهر عشق» به کارگردانی ژوبین غازیانی که به تازگی و در اواخر شهریور ماه در سالن سنتنیال شهرِ نورت ونکوور، اجرا شد بخشی از زندگی سعدی شیرازی را از آغاز تا مرگ به تصویر کشیده است. غازیانی، بازیگر و کارگردان تئاتر در مورد این اجرا گفته است: “علت اصلی اجرای این نمایش در خارج از کشور، جلب توجه مهاجران به داشته‌های فرهنگی و میراث هنریمان است، همین قدر که تماشاگران بعد از خروج از سالن به سراغ بوستان و گلستان سعدی بروند و کتابی بخوانند برای من بسیار با ارزش است. سختی‌های زندگی در کشور جدید، مهاجران را درگیر مسائل روزمره می‌کند و این اتفاق خود به خود آن‌ها را از پرداختن به مسائل فرهنگی و هنری کُهن و گذشته  با ارزش ایرانی دور می‌کند.”

نمایش «بازار عاشقان» به کارگردانی هادی مرزبان که فروردین ماه 1395 روی صحنه رفت یکی دیگر از این دست آثار است که رویکردی بیوگرافیک را در پرداختن به ادبیات غنی ایرانی دنبال می‌کند، اگرچه تلاش دارد تا این مضمون را با جهان امروز مخاطب ایرانی هم پیوند بزند.  در این نمایش شمس و مولانا به جرم عشق ورزیدن در یک دادگاه تخیلی محاکمه می‌شوند. کارگردان این اثر معتقد است؛ در این زمان آدم‌ها از هم دور شده و محبت را فراموش کرده‌اند. در شرایطی که جهان به سمت خشونت رفته، بازار عاشقان می‌تواند یادآور عشق و دوستی باشد.

 

بازخوانی آفریده‌های شاعران شاخص کلاسیک

به نظر می‌رسد بازخوانی و تولیدات نمایشی بر مبنای آثار ادبی کلاسیک  عرصه‌ای کمتر آزموده شده میان فعالان تئاتری است و اغلب آثار تولید شده بر این مبنا در قالب اپرا و اجراهای ترکیبی نمایش-موسیقی صورت گرفته است.

اپرای عروسکی مولوی به نویسندگی و کارگردانی بهروز غریب پور یکی از این دست آثار است که نخستین بار بهمن ماه 1388 در تالار رودکی روی صحنه رفت. این اثر براساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس نوشته شده و موسیقی آن بر اساس موسیقی کلاسیک ایرانی، دستگاه‌ها و ردیف‌های آوازی با آهنگسازی بهزاد عبدی ساخته شده بود. خوانندگانی چون محمد معتمدی و همایون شجریان روایت آوازین این اپرا را بر عهده داشتند.

اجرای آثاری بر اساس آفریده های ادبی در میان هنرمندان نسل جوان تئاتر هم نمونه هایی از این دست آثار را یادآوری می کند. نمایش "از کوچه رندان" بر اساس منتخبی از اشعار حافظ طراحی شده که از سوی آروند دشت‌آرای کارگردانی و با مشارکت جمعی از بازیگران در مهر ماه  1390 در تالار حافظ روی صحنه رفت. 

منبع: ایران تئاتر

ارسال نظر