انقلاب اسلامی، سال 1357، سرآغاز تحول در عرصه سیاسی، اجتماعی در ایران گردید. این واقعه مهم که زمینهساز بازشناسی شاخصهای هویتی و مذهبی شد در تعامل با واقعیتهای جهان امروز، راه رجعت به سنتهای ملی و مذهبی را فراهم آورد.
جنبش نوگرایی در سالهای اولیهی انقلاب، اوقاتی بحرانی را طی مینمود، برخی از هنرمندان با سابقه این جنبش در واکنش به وقایع جاری دست از کار کشیدند و عدهای دیگر به خارج از کشور رفته و فعالیت هنری خود را در آنجا تداوم بخشیدند و عملا صحنه برای نیروهای جوان و انقلابی خالی شد، این گروه از هنرمندان به همراهی برخی از هنرمندان با سابقه، هنری با ویژگیهای انقلابی و مذهبی را جایگزین هنر رسمی دوره قبل کرد.
با گذشت حدود سی سال از شروع انقلاب، لازم است مروری کوتاه بر وقایع هنری این دوران، طی سه دهه پرتلاطم با عنوان جنبش هنر انقلابی ایران داشته باشیم.
دهه نخست (70ـ1360)
هانیبال الخاص، نقاش آشوری که سابقه همکاری با جلال آلاحمد را در سالهای پیش از انقلاب داشت و افرادی چون بهمن بروجنی، منوچهر صفرزاده، بهرام دبیری، رحیم ناژفر و شهاب موسویزاده را همراهی و به جامعه معرفی نموده بود در بحبوحه انقلاب نیز به عنوان یکی از قطبهای هنری مطرح و هنرجویان جوان را شیفته سلیقه و روش خود ساخت. وی با تأکید بر تأثیرگذاری رنگ و صراحت شکل، شیوهای را بنیان گذاشت که هنر پس از انقلاب تا چندی متأثر از آثار وی بود.
هانیبال الخاص با گرایش به نوعی اکسپرسیونیسم روایی با مضمونهای اساطیری و مذهبی که مطلوب زمانه بود هنرمندانی چون نیلوفر قادرینژاد، بهرام دبیری، ایوب امدادیان نصرتالله مسلمیان، مسعود سعدالدین، حسین خسروجردی، کاظم چلیپا، احمد امیننظر، مرتضی اسدی، ناصر پلنگی، حبیب صادقی، ادهم ضرغام و هادی ضیاءالدینی را به جامعه معرفی نمود؛ لذا بر این اساس میتوان از وی به عنوان فردی تأثیرگذار بر هنر پس از انقلاب نام برد. وی و تنی چند از شاگردانش در زمان اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان انقلابی، دیوار سفارت را نقاشی کردند.
به موازات این جریان، دانشکده هنرهای تزئینی در سالهای اولیه انقلاب با هنرمندانی چون محمدحسن شیدل، بهمن بروجنی، رحیم ناژفر، فرشید ملکی، مهدی حسینی و ابراهیم جعفری در عرصههای فرهنگی و هنری فعال بود؛ در این رابطه چند دیوار در داخل دانشکده و خیابانهای اطراف نقاشی شد. با پیشنهاد سیدکمال حاجسیدجوادی، معاونت هنری وقت که خود از فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای تزئینی بود، کارگاه حضوری نقاشی در یکی از گالریهای موزه هنرهای معاصر راهاندازی شد. شماری از استادان دانشکده هنرهای تزئینی از جمله بهمن بروجنی، شیدل و ایرج اسکندری در این کارگاه مشغول بهکار شدند که پیامد آن تعدادی تابلو در ابعاد بزرگ بود. فعالیت این کارگاه پس از شروع فعالیتهای موزه هنرهای معاصر خاتمه یافت.
محمدحسن شیدل که در زمینه نقاشی دیواری آثاری را در قبل از انقلاب به وجود آورده بود به همراه بهمن بروجنی در این سالها دانشجویانی را همراهی کردند که میتوان به نامهایی چون کورش شیشهگران، بهرام کلهرنیا، حسن صفا، امرالله فرهادی، حسین ماهر، حسن کیوان، عباس یزدی، احمد وکیلی، کریم نصر، حمید شانس، یعقوب امدادیان، ایرج زند و فاطمه امدادیان اشاره نمود. بعدها این گروه از دانشجویان دانشکده هنرهای تزئینی نقش فعالی را در زمینههای هنری در جامعه ایفا کردند.
در سالهای اولیه انقلاب، گروههای هنری در حوزههای متفاوت فکری شکل گرفته و برخی از مؤثرترین هنرمندان این دوره به فراخور گرایشات خود جذب این گروهها شدند. اختلاف نظرها و درگیریهای سیاسی در جامعه منجر به انقلاب فرهنگی در دانشگاهها شد، بر این اساس هنرمندانی چون رویین پاکباز، مرتضی ممیز، هانیبال الخاص، بهمن بروجنی، محمدحسن شیدل، ایرج انواری، سعید شهلاپور و ثمیلا امیرابراهیمی که در دانشگاهها تدریس داشتند از محیطهای آموزشی کنارهگیری و یا کنار گذاشته شدند؛ ناگفته نماند که پس از چندی برخی از ایشان از جمله ممیز، پاکباز و سعید شهلاپور به کار دعوت شده و فعالیت خود را ادامه دادند.
دههی اول انقلاب مصادف با حمله عراق به ایران بود و جنگی ناخواسته را رقم زد که هشت سال به طول انجامید. غالب آثار هنری در این دوران متأثر از این واقعه بود که زوایای مختلف آن به تصویر کشیده شد.
حوزة اندیشه و هنر اسلامی به عنوان یکی از جریانات اساسی پس از انقلاب، کانونی شد تا انقلاب اسلامی را در زمینههای هنری همراهی کند، واحد تجسمی این مجموعه با حضور هنرمندانی چون علی رجبی، حسین خسروجردی، کاظم چلیپا، حبیب صادقی، ابوالفضل عالی، حسن یاقوتی، ناصر پلنگی، حمید شریفی، مصطفی ندرلو، ایرج اسکندری، علی وزیریان و مصطفی گودرزی شکل گرفت. حوزة اندیشه و هنر اسلامی محیط مناسبی برای رشد و شکوفایی هنر انقلابی با گرایش مذهبی شد، در این مجموعه آثار متنوعی به وجود آمد که بررسی و تحلیل این آثار به شناخت شرایط خاص اجتماعی دهه اول انقلاب کمک شایانی خواهد کرد.
به موازات این مجموعه، هنرمندان دیگری در فضای ملتهب متأثر از جنگ تحمیلی آثار خود را در معدود گالریهای سطح شهر عرضه میکردند. حضور ایشان در صحنه با توجه به عدم حمایتهای مالی از جانب تشکلهای دولتی و نیمه دولتی مبین نوعی تعهد به جامعه درگیر جنگ بود، از جمله این نقاشان که در طول سالهای جنگ فعالیت خود را متوقف نکردند میتوان به نامهایی چون منوچهر معتبر، مهدی حسینی، کورش شیشهگران، بهرام دبیری، غلامحسین نامی، نصرتالله مسلمیان، شهاب موسویزاده، یعقوب عمامهپیچ، حسین ماهر، ابراهیم جعفری، منوچهر صفرزاده و پرویز کلانتری اشاره نمود.
مجموعهی آثار این دوره از نقاشان مزبور با توجه به شرایط خاص اجتماعی، جنبههای اکسپرسیونیستی و نگاه انتقادی بخود میگیرد. این نگاه را میتوان در برخی از آثار متأخر هنرمندان حوزههنری نیز جستجو کرد، با این تفاوت که ایشان رفاهطلبی و سرمایهاندوزی را در شرایط بحرانی جنگ به نقد میکشند.
دهه دوم انقلاب (80 ـ 1370)
دهه دوم انقلاب را میتوان دهه گسترش فعالیتهای هنری قلمداد نمود. در این سالها با توجه به نیاز جامعه و شرایط سازندگی پس از جنگ، نمایشگاههای بزرگ هنری تحت عنوان دوسالانه توسط نهادهای دولتی برگزار گردید، مهمترین این نمایشگاهها، دوسالانه نقاشی ایران بود که تا سال1380 پنج دوره آن با نظم و ترتیب خاص برگزار گردید، با توجه به بررسیهای انجام شده دولت و کارگزاران فرهنگی در زمینه فعال کردن فضای اجتماعی پس از جنگ و تلطیف آن با جذب هنرمندان و تولید آثار هنری موفق عمل نمودند. این توفیق باعث گردید تا دوسالانههای دیگری از جمله گرافیک، مجسمهسازی، نگارگری، سفال و طراحی با هدف جذب مخاطبین خاص و تخصصی کردن فعالیتهای هنری انجام پذیرد. از طرفی حضور افراد مشخص در خصوص قضاوت آثار که بعضا به صورت مکرر در داوریها حضور داشتند واکنشهایی را از طرف منتقدین و هنرمندان حرفهای به همراه داشت که به زعم ایشان از کیفیت و ارزش فعالیت دوسالانهها میکاست. لذا این امر موجب آن شد که مسئولین امر در دوسالانه چهارم و پنجم در خصوص تعین دبیر دوسالانهها و هیئت داوران در جهت جذب هرچه بیشتر نقاشان، تجدید نظر به عمل آورند. این تصمیم باعث گردید نقاشانی که تا این تاریخ معترض بودند تمایل به حضور پیدا کنند.
با تغییر مدیریت اجرایی کشور در اواخر دهه دوم انقلاب، و ترویج شعار مردمسالاری، نهادهای دمکراتیک از جمله انجمنهای هنری شکل گرفت. بر این اساس طی دعوتی از جانب مدیریت موزه هنرهای معاصر هنرمندان نقاش در مجمعی، انجمن هنرمندان نقاش ایران را بنیان نهاده شد، این انجمن توانست اکثریت نقاشان فعال در طی سه دهه انقلاب را به خود جذب نموده و در جهت نهادینه کردن آن یک گام اساسی بردارد.
در این برهه از انقلاب، برگزاری نخستین دوسالانه بینالمللی نقاشی جهان اسلام که در جهت منطقهای نمودن فعالیت نقاشان ایرانی بود گامی به جلو محسوب میشد. این دوسالانه که اولین بار در اواخر دهه دوم انقلاب (1379) برگزار گردید توانست در نخستین گام خود حضور نقاشان 27 کشور اسلامی را تجربه نماید.
تأسیس گالریها و فرهنگسراهای متنوع توسط بخش خصوصی و شهرداری، اقدامی مهم در زمینه اقتصاد هنری بود، تقویت این جنبه از فعالیتهای فرهنگی باعث گردید تا زمینه برای حضور بخش خصوصی در جهت رشد کمّی و کیفی هنرهای تجسمی فراهم آید، با توجه به اتفاقات مهمی که در دهه دوم انقلاب به وقوع پیوست این دهه را بایستی از جمله دورههای مهم در تاریخ هنر معاصر ایران قلمداد کرد، رویکردهای متفاوت کارگزاران فرهنگی در نیمه نخست این دهه (75ـ1370) در مقایسه با نیمه دوم آن (80 ـ 1375) از مهمترین عواملی است که در پرباری این دهه مؤثر بوده است.