گرافیک محیطی ، تصویر جامعه

گرافیک محیطی ، تصویر جامعه
چگونه می‌توان عوامل اختلال و ناآرامی شهرها و جوامع را شناخت؟ کارشناسان و صاحب نظران در علوم و دانش‌های مختلف در صدد یافتن پاسخ هایی مناسب برای این سؤال عمومی هستند. این‌که ریشة اصلی این ناآرامی چیست و چگونه باید آن را مهار و به آرامش تبدیل کرد، از مسایل مهم زندگی در جوامع انسانی معاصر است که دانش‌هایی نظیر روانشناسی، جامعه شناسی، فرهنگ‌شناسی، شهرسازی، ارتباطات و رسانه به دنبال راهکارهای مناسب آن هستند.
چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۹
کد خبر :  ۱۶۷۸۰۷

چگونه می‌توان عوامل اختلال و ناآرامی شهرها و جوامع را شناخت؟ کارشناسان و صاحب نظران در علوم و دانش‌های مختلف در صدد یافتن پاسخ هایی مناسب برای این سؤال عمومی هستند. این‌که ریشة اصلی این ناآرامی چیست و چگونه باید آن را مهار و به آرامش تبدیل کرد، از مسایل مهم زندگی در جوامع انسانی معاصر است که دانش‌هایی نظیر روانشناسی، جامعه شناسی، فرهنگ‌شناسی، شهرسازی، ارتباطات و رسانه به دنبال راهکارهای مناسب آن هستند.

در این میان نقش مقولة هنر قابل توجه و تأمل است و در میان هنرها نیز، هنرهای تجسمی با گرایش‌های کاربردی و ارتباطی خود سهم به سزایی را در این حیطه دارند.

گرافیک(1) را باید کاربردی‌ترین زیرمجموعه هنرهای تجسمی دانست. در عصر ارتباطات، به دلیل محدودیت‌های خاص زبان نوشتاری و نارسا بودن کلمات و واژه ها، گرافیک به عنوان مهم‌ترین رسانة ارتباط تصویری مطرح شده است. حضور رسانه‌های قدرتمند تصویری دیگر نظیر ماهواره، تلویزیون، اینترنت و نرم افزارهای چندرسانه‌ای رایانه‌ها، نه تنها اهمیت گرافیک را کاهش نداده، بلکه آن را به عنوان رسانه‌ای کارآمد درخدمت گرفته است. در این رسانه‌ها، تصویر همگام با زمان در حرکت است و برای تأثیرگذاری بهتر، جلوه‌های گرافیک متحرک(2) را به عنوان مهم‌ترین عامل بیان تصویری به خدمت می‌گیرند.

کارشناسان با توجه به دامنة وسیع فعالیت‌های گرافیک، اهداف و ویژگی‌های آن، قابلیت‌های تکثیر و تولید مجدد و در نظر گرفتن عملکرد و کاربرد آن، زیرشاخه های متنوعی را برای آن در نظر گرفته‌اند: گرافیک تبلیغاتی، گرافیک مطبوعاتی، گرافیک فرهنگی، گرافیک سیاسی، گرافیک تلویزیونی و گرافیک محیطی. تعیین مرز دقیق و معین کردن حدّ و حدود بین این دسته‌بندی امر دشواری است. گرافیک هنری وسیع و گسترده است که به آسانی هنرها و دانش‌های دیگر را به خدمت گرفته و به آن ها شکلی گرافیکی می‌دهد. این هنر به مرور آن چنان تنوع و تحولی پیدا کرده که بر بسیاری از رسانه‌های ارتباطی دیگر استیلا پیدا کرده و مخاطبان را به شدت تحت تأثیر خود قرار میدهد.

ابعاد و جنبه‌های تازه، گرایش‌های نوین، ارتباط مستقیم با دانش‌های دیگر نظیر جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و فن‌آوری رو به رشد آن، واژگان و تعابیر جدیدی را وارد تعاریف قبلی گرافیک کرده است. اما در هر تعریفی که برای گرافیک آورده شود، ارکان و ویژگی‌های اصلی شامل تکیه بر دانش تجسمی، عناصر و نقوش تصویری و خصوصیت انتشار و تکثیر به جای خود باقی است و همین ارکان است که گرافیک را از سایر هنرها متمایز می‌کند. استفاده از عناصر تصویری ساده و همه فهم، بیان صریح، وسعت مخاطب و قدرت تأثیرگذاری، گرافیک را به عنوان مهم‌ترین رسانة ارتباطی مطرح کرده است.



 اما از میان تمامی زیرشاخه‌های هنر گرافیک، قوی‌ترین ابزار فرهنگ سازی و تأثیر بر افکارعمومی(3) شهروندان به گرافیک محیطی تعلق دارد. دنیای معاصر، فضایی است آکنده از پیام و اطلاعات فراوانی که به طور مستمر مبادله می‌شوند. هر آن چه به مدد عناصر تصویری و بهره گیری از دانش وسیع هنرهای تجسمی و استفاده از امکانات هنرهای زیبا در سطح جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرد و باعث جلب توجه مخاطب شود در حیطه گرافیک محیطی قرار می‌گیرد.

مهم‌ترین خصیصة هنرهای تجسمی که گرافیک کاربردی‌ترین آن‌ها است رابطه‌ای است که با جهان دیداری برقرار می‌کند. در جهان واقعیت پیوند انسان با محیط پیرامون با بهره‌گیری از حواس پنج‌گانه ممکن می‌شود، اما عنصر بینایی دیداری در هنرهای تجسمی رکن اصلی درک، فهم و خلاقیت است.

گرافیک محیطی نیز به طور مستقیم و بسیار سریع و لحظه‌ای، با قوۀ بینایی مرتبط است. پوسترها، تابلوهای بزرگ راه‌ها، علایم راهنمایی و رانندگی، تابلوهای حمل ونقل عمومی، تبلیغات ایستگاه‌های حمل و نقل، تبلیغات بدنه اتوبوس‌ها و سایر وسایل حمل و نقل عمومی، استندها و بیلبوردهای نصب شده در سطح شهر با ابعاد متفاوت، ویترین‌ها و تابلوهای مغازه‌ها و فروشگاه‌ها، سردر سینماها، علایم آویخته در فضا و بالن‌ها، نقاشی‌های دیواری و دیوارنوشته‌ها، بسته‌بندی کالاها، طراحی وسایل عمومی مانند باجه‌های تلفن همگانی، طراحی محیطی پارک‌ها و فضاهای مشابه، فضاسازی‌های تبلیغاتی و تجاری، طراحی اجسام در میادین، علایم نورانی(نئون‌ها) و ... همه در زمره گرافیک محیطی قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر می‌توان گفت تمامی موارد مذکور از جمله عوامل بیانی در گرافیک محیطی هستند.

در تکمیل تعریف گرافیک محیطی، آن را باید یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی و شهری قلمداد کرد. حضور طراحی و جلوه‌های هنرهای تجسمی در زندگی روزمره از طریق گرافیک محیطی میسر است. گرافیک محیطی مؤثرترین ابزار برای تأثیر بر الگوهای رفتاری زندگی انسان شهرنشین است. گرافیک محیطی، یک پدیده اجتماعی است که با توجه به فضاسازی تصویری، خصایص ملی، قومی، فرهنگی، قراردادهای اجتماعی، آداب و سنن و گرایش‌های سیاسی و اقتصادی جامعه قابل تحلیل و بررسی است.

گرافیک محیطی با علوم ارتباطات و رسانه‌ها پیوندی مستقیم دارد. از همین روست که از آن به عنوان مهم‌ترین روش ارتباطی(4) نام برده می‌شود. هرچند که در تمامی شاخه‌های هنرهای تجسمی توانایی برقراری ارتباط با مخاطب از عوامل اصلی قلمداد می‌شود، اما در گرافیک محیطی، نیّت و هدف اصلی خلق و ارایة اثر بر همین ارتباط استوار است.

در بعضی از جوامع با استفاده از قدرت بیانی گرافیک محیطی و جاذبه‌های بیانی تصاویر تجسمی، شیوه‌های فرهنگ‌سازی تازه‌ای ارایه شده است. در عین حال گرافیک محیطی هنری است به‌ شدت اقتصادی و مرتبط با اهداف تجاری. در جوامع سرمایه‌داری تبلیغات بیش از هر چیز دیگر قابل توجه است و آن‌چه مد و مدگرایی نامیده می‌شود، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم مردم را وادار می‌کند تا به مصرف بیش‌تر روی بیاورند.

تمامی جلوه‌های تصویری شهری ـ خواه در فضاهای باز و تصاویر غول‌پیکر و خواه در اماکن عمومی سربسته ـ از قدرت بیان بصری ویژه‌ای برخوردارند که چگونگی بهره‌مندی از آن‌ها در حیطه وظایف طراح گرافیک محیطی تعریف می‌شود. از همین‌ رو طراح گرافیک محیطی علاوه بر دارا بودن دانش تجسمی و آشنایی کامل با بنیان‌های گرافیک و شیوه‌های بیانی تصویر، باید در محدوده دانش‌های دیگری نظیر جامعه‌شناسی، معماری، شهرسازی، مخاطب‌شناسی، روان‌شناسی، علوم ارتباطات و رسانه با اساتید و کارشناسان این رشته‌ها مرتبط و از نظرات و تجربیات علمی و تخصصی آن‌ها برای ارایه فضای تصویری مناسب بهره گیرد. چنان‌چه طراحی محیط در فضاهای بسته و سرپوشیده نظیر اماکن عمومی سربسته، ایستگاه‌های مترو، ساختمان‌ها و دفاتر، غرفه‌های نمایشگاهی و موارد مشابه انجام گیرد، لازم است طراح گرافیک محیطی از همکاری یک طراح دکوراسیون داخلی برای نیل به هدف موردنظر استفادة مطلوب نماید.

تسهیل در امر ارتباطات، بهبود اوضاع روانی و امنیتی، آگاه‌سازی از امکانات شهری، تسهیل فعالیت‌های اقتصادی، کاهش تشنجات عصبی، تبلیغات در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، تجاری و فرهنگی از مهم‌ترین اهداف گرافیک محیطی است.

طراح گرافیک محیطی همواره باید به‌ عنوان کارگردانی ماهر تمامی جوانب و حاشیه‌های کار را بررسی کند و با در نظر گرفتن تمامی موارد طرح و ایده خود را ارایه نماید. یکی از نکات بسیار مهم در طراحی گرافیک محیطی توجه به عنصر حرکت است. گرافیک محیطی در تقسیم‌بندی بین گرافیک ایستا و گرافیک متحرک با توجه به ویژگی‌ها و کاربردش در زمره گرافیک ایستا قرار می‌گیرد. اما نوعی دیگر از حرکت ـ حرکت ناظر ـ مرزهای آن را به گرافیک متحرک نزدیک و در مواردی ترکیب می‌کند. مردم جوامع به ‌طور مرتب در تردد هستند و یا از داخل وسایل نقلیه در حال حرکت تصاویر محیط را می‌بینند و یا این‌که وسایل و ابزار تبلیغ ـ مانند طراحی بدنه اتوبوس‌ها ـ در حرکت هستند.

عناصر شتاب، حرکت و هم‌چنین تراکم عوامل جالب توجه در یک محیط شهری گاهی به ندیدن منجر شده و سبب می‌شود که مفاهیم تصویری به‌ خوبی درک نشوند. هر اثر گرافیکی باید ابتدا قابل رویت باشد و به ‌دنبال آن درک و فهم شود. هم‌چنین پیام و مفهوم آن باید باورپذیر باشد و ادلة پیام، خوب دیده شود. مخاطب تصاویر، زمانی آن‌ها را حقیقی می‌پندارد که استدلال‌های بصری مفاهیم را بپذیرد.

طراح گرافیک محیطی برای نیل به اهداف مورد نظر بهتر است از هر عاملی برای جلب توجه مخاطب استفاده نماید و هر جلوۀ تصویری را مصادره به مطلوب(5) کند. این اصل مهم روان‌شناسانه به‌ خصوص زمانی به ‌عنوان وسیله‌ای قدرتمند تأثیرگذار است که طراح بخواهد با هوشیاری و ظرافت وضعیت رفتاری خاصی را در مخاطب برانگیزاند. به‌عنوان نمونه برای کالای مصرفی تبلیغ نماید و یا با ترکیب تصویر و نوشتار نوعی از الگوی رفتاری و یا حرکتی فرهنگی را به مخاطب بقبولاند. استفادة هوشمندانه از این اصول همواره برای طراحان گرافیک رضایت‌بخش بوده است. اما باید مواظب بود که طراح با پافشاری بیش از حدّ بر این روش به ورطۀ زیاده‌گویی و تکرار بیش از اندازه سقوط نکند. تکرار آگهی‌های یکسان به اشکال گوناگون و دفعات بی‌شمار و شعارهای نامأنوس ـ که تقلبی بودن آن در ذات جملات مستتر است ـ از گلایه‌های عمومی و همیشگی مخاطبان بوده است. مردم جامعه از مشاهده مستمر موضوعات تکراری و کهنه خسته و آزرده می‌شوند. خارق‌العاده‌ترین تصاویر نیز در صورت استفادة نامناسب عادی و فاقد تأثیرگذاری خواهند بود.

استعمال مکرر و کاربرد بی‌رویه تصاویر، بی‌محتوا شدن آن را در پی خواهد داشت. از این‌رو، تصاویر باید طوری ارایه شود که تأثیرات پیام در ذهن باقی بماند. اگرچه عنصر تکرار از اصول مهم گرافیک جهت تأکید تداوم موضوع هستند، اما طراح گرافیک نباید با تعصب بر این عنصر، از اصل تنوع چشم‌پوشی کند. تکرار، زمانی بیش‌ترین تأثیر ذهنی را داراست که با تنوع همراه باشد.

در تردید نگه‌داشتن مخاطب و ارایه تدریجی پیام‌ها و مفاهیم از دیگر جلوه‌های مورد استفاده در گرافیک محیطی است. با این روش مدت زمانی طول می‌کشد تا پیام ارایه شود، اما به نوعی باعث جلب توجه عمومی خواهد شد و به‌طور طبیعی در مردم انتظار تصاویر و نوشتار نوبت بعد را به‌ وجود می‌آورد. همین انتظار و دنبال شدن تصاویر از سوی مخاطب، مانایی تصویر در ذهن آن‌ها را سبب می‌شود.

استفاده تمام و کمال از تکنیک‌های گرافیک، استفاده از جلوه‌های نور ـ نور طبیعی در فضای باز و نورهای محیطی دیگر جهت فضاهای بسته و یا نورپردازی شب ـ و رعایت نکاتی نظیر انتخاب محل نصب، ارتفاع مورد نظر با توجه به دید بیننده، تکنیک‌های اجرایی، هماهنگی با موضوع و محیط و یا استفاده از کاراکترهای مخصوص و ترفندهایی از این دست، از جمله وظایف دیگر طراح گرافیک محیطی است. طراح گرافیک محیطی با عوامل و امکانات موجود انواع شیوه‌های بیانی را در نظر می‌گیرد تا توجه مخاطب را برانگیزاند و به‌دنبال آن به هدف خود نزدیک شود.

نورمن کرو ـ استادیار دانشکدة معماری دانشگاه نتردام ـ و پل لاریو ـ استاد معماری دانشگاه بال استیت ـ در کتاب یادداشت‌های بصری برای معماران و طراحان(6) دو نوع مهارت را برای سواد بصری قابل توجه می‌داند. یکی بیان بصری و دیگر ذکاوت بصری. «بیان بصری راجع به پیام‌هایی است که ارسال می‌کنیم و ذکاوت بصری مربوط به پیام‌های بصری دریافتی است. درست همان‌طور که صحبت کردن و گوش دادن مهارت‌هایی مرتبط و در عین حال مجزا هستند، دیدن و ارایه کردن نیز به یکدیگر وابسته، ولی جدا هستند.»

اما نکته مهم این‌جاست که سواد بصری مانند زبان نوشتاری باید به‌ تدریج آموخته شود. در بیان تجسمی اصل مهم دیده شدن است و بیان بصری قصد دارد پیام را طوری ارایه دهد که به بهترین شکل دیده شود. دیدن را همواره باید به‌ عنوان پیش نیاز بیان بصری دانست. این‌که از چه توانایی‌ها و امکاناتی برای بهتر دیده شدن استفاده شود، نیازمند رعایت کردن تمامی موارد و اصولی است که به آن‌ها اشاره شد. بعد از بیان بصری نوبت ذکاوت بصری است. ذکاوت بصری توانایی دیدن و درک اطلاعات، پیام‌ها و مفاهیم به‌صورت صریح و واضح است. فهمیدن و به کاربردن مفاهیم بصری نیز مهارتی است که بخشی از آن آموختنی و بخش دیگرش غریزی و درونی است.

در عرصه ارتباطات غیرکلامی وظیفه طراح گرافیک بسیار مهم و جالب توجه است. شاید به همین دلیل است که بسیاری از دروس تخصصی ارتباطات، تبلیغات، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و آشنایی با فرهنگ و تاریخ اقوام جزو دروس دانشگاهی گرایش‌های ارتباط تصویری گنجانده شده است.

تا این‌جا تعاریف و اهداف گرافیک محیطی و وظایف طراحان گرافیک محیطی به اختصار بیان شد. این همه مقدمه‌ای بود برای بیان اصلی‌ترین هدف گرافیک محیطی در جوامع شهری. مهم‌ترین ویژگی گرافیک محیطی با در نظر گرفتن تمام مواردی که برای آن ذکر شد، ایجاد مناظر زیبای بصری در جامعه است. زیباسازی جوامع تأثیر فراوانی در سلامت ذهنی مردم دارد. گرافیک محیطی در کنار پیام‌ها و مفاهیمی که به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم انتقال می‌دهد موظف است فضایی سالم، پرنشاط و قانع‌کننده برای سکنه شهر فراهم آورد.

در گرافیک محیطی و مباحث آن، طراحی مبلمان شهری با توجه به عوامل زیبایی محیط جامعه صورت می‌گیرد. مبلمان شهری، فراهم آوردن محیط زیبای بصری، هماهنگی مطلوب محیط زندگی، آرامش‌بخشی به مخاطب و کاهش دغدغه‌های روانی افراد جامعه را مدّ نظر دارد. مردم به‌ طور غریزی به زیبایی، تعادل، توازن و آراستگی تمایل و از زشتی و ناهنجاری پرهیز دارند. حضور در محیطی که همه عناصر آن در جای مناسب خود قرار گرفته و تمامی عناصر بصری به ‌طور هماهنگ تأثیرات اصولی و درستی را رعایت می‌کنند برای هر شهروندی لذت‌بخش است و خستگی‌ها و دغدغه‌های زندگی روزمره را به آرامش و سلامت روانی بدل می‌کند.

باید اقرار کرد که عنصر زیبایی ـ به عنوان مهم‌ترین عامل فضاسازی و مبلمان شهری ـ در بعضی از جوامع معاصر مورد کم توجهی و در مواردی بی‌توجهی قرار گرفته است. الگوهای تبلیغات تجاری و مصرف‌گرایی و عرصه رقابت محصولات، بدون توجه به بسیاری از اصول زیبایی‌شناسی وجه غالب گرافیک محیطی در این جوامع است که به نوعی نظم عمومی جامعه را بر هم زده است.

حضور نامنظم، پرت افتاده، بدون هماهنگی بصری و فاقد ارزش‌های زیباشناسانه تصویری آگهی‌های تجاری، نه تنها به دلیل استفاده‌های نامناسب و غیر کارشناسانه نتوانسته در راستای اهداف تبلیغاتی به‌خوبی عمل کند، بلکه طراحی‌های ضعیف و نحوه ارایه آن‌ها آشفتگی‌های بصری فراوانی به ‌وجود آورده است. این آشفتگی‌های تصویری در کنار اوضاع نابسامان شهرها و جوامع، امنیت روانی مخاطبان را به‌شدت مختل می‌سازد.

اگر شرایط اجتماعی برای بهترین شکل استفاده از گرافیک محیطی و جنبه‌های اثر بخشی و فرهنگ‌سازی آن فراهم آید، این ابزار هنری می‌تواند در عرصه‌های مختلف آموزشی، تبلیغاتی، ارتباطی، سیاسی و اقتصادی تأثیرات مثبت و خوشایندی برجای گذارد و ضمن آن در کنار تمامی اهداف کاربردی و انتقال اطلاعات به عواملی منتهی شود که ساختارهای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سنتی جامعه را به ‌طور درست و با توجه به اصول بنیادین اصلاح و ارایه نماید و از سوی دیگر در کنار تمامی موارد مذکور، از جاذبه‌های زیبایی‌شناسی بیان هنری در جهت زیباسازی ظاهری شهر و به تبع آن لذت بردن مردم از زندگی شهری استفاده نماید.

باورپذیری اجتماع نسبت به اصول مهم گرافیک محیطی و تأثیرات آن، رشد فکری مدیران فرهنگی و هنری، سیاست‌گذاری‌های کلان اجتماعی شهرها، استفاده از طراحان آشنا با اصول و بنیان‌های طراحی و خلاقیت بالا، مشاوره با کارشناسان زبده و باتجربه و عزم عمومی نسبت به زیباسازی جوامع شهری از جمله مهم‌ترین عوامل رشد کمّی و کیفی عرصه گرافیک محیطی و مبلمان شهری به حساب می‌آیند.

نکته آخر این‌که هنرهای تجسمی مهم‌ترین ابزار ارتباطی و آموزشی هستند که قدرتی فراتر از تصور دارند و در این میان گرافیک محیطی به عنوان ابزاری اجتماعی و توانمند علاوه بر رسالت و وظایف پیام‌رسانی و انتقال مفاهیم، چشم را به خود جلب می‌کند تا نظم لازم را برای درک چیزهای قابل رؤیت در ذهن مخاطب پدید آورد و در شناخت ارزش‌های زندگی اجتماعی مطلوب، به او یاری رساند.


 پی‌نوشت: 
 1. عنوان «ارتباط تصویری» در ایران به جای لغت «گرافیک» جایگزین شده است که با توجه به کاربردها و محدودة وسیع این هنر، بار معنایی آن، کوتاه‌گویی و خلاصه‌گویی که ویژگی اصلی این هنر است، چندان رسا نیست و لغت «گرافیک» رایج و عمومی است.

2. گرافیک متحرک، گونه‌ای از هنر گرافیک است که در آن تصاویر بر روی نوارها و یا صفحه‌های مخصوص ثبت و ضبط شده و به مدد رسانه‌های ارتباطی نظیر تلویزیون، کامپیوتر و پروجکشن به نمایش در می‌آیند. گرافیک تلویزیونی مهم‌ترین شاخه گرافیک متحرک است. تصاویر متحرک اگر در زمان مورد نظر توسط مخاطب درک و فهم نشوند تأثیرگذاری خود را از دست خواهند داد.

ارسال نظر