‌‌‌از‌ جوتو تا روسو (قسمت سوم)

‌‌‌از‌ جوتو تا روسو (قسمت سوم)
... هنرمندان دوره‌گرد، ضمن ادامه بهترین سنتهای هنر رئالیستی روسیه و جهان، راه خود را به‌طور کامل از‌ قواعد‌ و اصول‌ فرهنگستانی جدا ساختند. آنها تلاش کردند تا تجربه استادان قدیمی را بهتر‌ بشناسند‌ و در‌ عین حال، بیشترین توجه خود را معطوف آثار نقاشان جدید روپای غربی نمودند...
شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۵
کد خبر :  ۱۶۷۵۷۵

.. هنرمندان سیّار، اصول بنیادین زیباشناختی‌ جدید‌ دمکراتیک را، در هنر پرتره به کار بستند. آنها با نفی قوانین سنتی مربوط به کمال بخشیدن به الگو، گالری عظیمی از پورتره‌های وفادار، بلیغ و پرقدرت از ادیبان، دانشمندان، کارگران‌، کشاورزان‌ و انقلابیون، ترسیم‌ نمودند. برای نمونه می‌توان به پرتره‌های نویسندگانی چون اوستروفسکی، اثر پرحرف. سالتیکوف‌. شچدرین و تولستوی، اثر کرامسکوی، استاسوف و گورکی، اثر رپین و پورتره ریمسکی، کورساکوف‌، اثر‌ سروف‌، اشاره کرد.

این هنرمندان دوستدار واقعیت خصایص و ضمائم سنتی پورتره‌های درباری را نفی کرده و اساسی بیطرفانه، انتخاب ‌‌می‌کنند‌، یا الگوهای خود را در دکوری از زندگی روزمره‌شان، قرار می‌دهند. لباسهای افرادی‌ که‌ پرتره‌های‌ آنها نقاشی شده، ساده است. مکث آنها که پر از خویشتنداری است، از هر تصنع‌ سفارشی آزاد است. در این تابلوها چهره‌ها و چشمان شخصیتها، جوهر روانشناختی ایشان را‌ آشکار می‌سازد. هنرمندان دوره‌گرد‌، با‌ درک اختلاف ظریف وضعیت روحی الگوها، شرافت انسانی را به صورتی برجسته، نشان می‌دهند. پرتره، مانند سایر انواع، عمیقا تحت تأثیر احساسات مدنیت و انسانگرایی الهام‌بخش این نقاشان، قرار دارد. انسان در‌ این نوع از نقاشی، نه براساس مرتبه‌اش در سلسله‌مراتب یا عناوینش. بلکه براساس خصوصیات اخلاقی و معنوی خود و براساس ارزش اجتماعی فعالیتش، مورد توجه قرار دارد. در‌ زمینه‌ پورتره واقعگرا، نقاشان سیّار به چنان سطحی از معرفی روانشناختی و اجتماعی شخصیتها رسیده‌اند، که اغلب پرتره‌های ایشان که معرف شخصیت خاصی است، برای مثال «راننده» اثر یاروشنکو و یا «کاردینال» از‌ رپین‌، ارزش نمادین می‌یابد.

نقاشان دوره‌گرد برای به تصویر کشیدن مناظر، نظرها را به سوی موضوعات ساده‌ای از طبیعت کشورشان معطوف ساختند. در هنر ترسیم مناظر، غنا در آثار ساوراسف‌ با‌ تابلوی معروفش به نام کلاغها، بازگشته‌اند و در آثار لویتان، از جمله در پاییز طلایی، شب تابستان و طغیانهای بهاری، شکوفا می‌شود. شیشکین، عظمتی حماسی را‌ در‌ تابلوهای‌ خود می‌دمد: چوب دکل، دورهای‌ مشجر‌ و جنگل‌ انبوه و نیز لویتان با باد خنک روی ولگا، مارس، تابلوی جاده ولادیمیرکا، اثر لویتان که آدمی را به یاد درد و رنج‌ وحشتناک‌ هزاران‌ انقلابی که مأموران تزار با غل و زنجیر روی‌ این‌ ماده سخت و طولانی به سوی سیبری، تبعید و کار اجباری می‌بردند، می‌اندازد، مبین یک اندیشه عمیق اجتماعی است.

مناظر هزار رنگ‌ رمانتیسم‌ و نقاشیهای‌ تزئینی، در آثار کوئینجی، از جمله در«مزرعه درختان»، «شب‌ اوکراین» و «پس از طوفان»به نهایت رشد خود می‌رسند. تابلوهای پولنوف، اوستروئوخوف، ا. واسنتسوف، دوبوفسکوی، بیالینیتسکی-بیرولا، سوتوسلانسکی، کیسلیوف‌، ژوکوفسکی‌ و تورژانسکی‌ با لطف و جذابیت فراوان، جنبه‌های مختلف طبیعت روسیه را به نمایش‌ می‌گذارند‌.
هنرمندان دوره‌گرد، ضمن ادامه بهترین سنتهای هنر رئالیستی روسیه و جهان، راه خود را به‌طور کامل از‌ قواعد‌ و اصول‌ فرهنگستانی جدا ساختند. آنها تلاش کردند تا تجربه استادان قدیمی را بهتر‌ بشناسند‌ و در‌ عین حال، بیشترین توجه خود را معطوف آثار نقاشان جدید روپای غربی نمودند. آنها‌ آثار‌ جدیدی‌ را که به هنر اختصاص داشتند، می‌خواندند و از گالریها و موزه‌های اروپا، دیدار می‌کردند. آثار‌ این‌ هنرمندان به واسطه شفافیت رئالیستی و وضوح تجسمی آنها شناخته می‌شود، این نقاشان تمایل‌ داشتند‌ که‌ محیط را هرچه بیشتر نورانی و وسیع سازند. در این راه، تعدادی از نقاشان، با‌ استفاده‌ از نور طبیعی و به کار گرفتن شعاعهای نور و سایه‌های رنگی، شاهکارهای استادانه‌ای آفریدند‌. شیوه‌ وسواس‌آمیز‌ و گاه خشک و سرد، کنار گذاشته شد و سبکی زنده‌تر و قویتر، جای آن را گرفت، در حالیکه‌ رنگهای‌ تیره، برای ایجاد یک رنگ‌آمیزی زیبارو، به روشنی تأثیر گذارند و شیوه رنگ‌آمیزی‌ سبکتر‌ و آزادتر‌ و نیز غلیظتر و گاه حتی خمیری شد.

انجمن نمایشگاههای سیار، اندکی پس از تأسیس، در مرکز‌ حیات‌ هزل‌ روسیه قرار گرفت. پرثمرترین دوران فعالیت این انجمن، بین سالهای 1870 و 1880 بود‌.

پیشرفت اصول عقاید و زیباشناسی، به واسطه نقد پیشرو، که یکی از مهمترین نمایندگانش کرامسکوی بود، تقویت‌ می‌شد‌. مهارتهای نقاشی کرامسکوی، با مهارتهای یک بنیانگذار، مربی، منتقد و عالم تاریخ هنر‌؛ برابری‌ می‌کرد. رپین از کرامسکوی اینچنین می‌گوید: «تو‌ به‌ سرعت‌ رهبر گروه مستعدترین و داناترین جوانان فرهنگستان شدی‌. با‌ شوری عظیم دو انجمن هنری را یکی پس از دیگری بنیان نهادی و اصول‌ کهنه‌ نقض‌ناپذیر کلاسیک را سرنگون ساختی‌ و کاری‌ کردی که‌ آثار‌ هنری‌ کشورمان محترم شمرده شده و دوست داشته‌ شوند‌. تو به عنوان یک شهروند و یک نقاش شایسته یک بنای ملی بودی‌«!

استاسوف‌، ادیب و منتقد برجسته و تاریخ هنرشناس روس‌، نقش مهمی در تحکیم‌ گرایش‌ جدید رئالیستی در هنر روسیه‌، ایفا‌ نمود. او با شور و حرارت، تمام نیرو و استعداد خود را در دفاع از‌ انجمن‌ و اعضایش به کار برد. نویسندگانی‌ که‌ با‌ قلمهاشان از هنرمندان‌ سیّار‌، ستایش می‌کردند، فراوان بودند‌ درمیان‌ آنها می‌توان به گارشین و کورولنکو اشاره کرد.

موفقیت فعالیتهای انجمن، به دلیل فداکاریهای تریتاکف‌ کلکسیونر‌، ادیب و بنیانگذار گالری معروف نقاشی، که‌ هم‌اکنون‌ نام ‌خود‌ او‌ را‌ دارد، دوچندان شد. او‌ همواره از نقاشان انجمن، حمایت مادی و معنوی می‌کرد و به‌طور منظم، تابلوهای آنها را می‌خرید. گالری‌ ترتیاکف‌، در حیات فرهنگی روسیه، اهمیت اساسی‌ داشت‌ و تا‌ حد‌ زیادی‌ به تدوین تفکر‌ پیشرو‌ در زمینه هنر کمک نمود. بونچ-بورچ انقلابی، بر تأثیری که تابلوهای هنرمندان سیّار-که در‌ گالری‌ ترتیاکف‌ گردآورده‌شده بود- بر خود او و همرزمانش داشته‌اند‌، تأکید‌ کرده‌ است‌. او‌ می‌گوید‌: «هنوز هیچکس درباره احساساتمان و سوگندهایی که در آنجا-در گالری ترتیاکف-هنگام مشاهده تابلوهایی مثل «ایوان مخوف و پسرش»، «صبح روز اعدام استرلتسیها» یا آن تابلو که یک‌ انقلابی عضو گروه اراده خلق را نشان می‌داد که با غرور قبل از اعدام، حکم عفو را رد می‌کند، چیزی ننوشته است. ما تابلوی وصلت نامناسب را نگاه می‌کردیم و خفت‌ و اسارت‌ ابدی زن را مشاهده می‌کردیم. در مقابل ورشکستگی بانک و هیأت مذهبی در دولت کورسک، می‌ایستادیم. زمانی طولانی به زندانیان سیاسی و آنها که سرنوشتشان با ما مشترک بود، نگاه می‌کردیم‌. در‌ راه زندان... ما کاملا می‌توانستیم تابلوهایی چون یدک‌کشهای ولگا و هزار تابلو و نقاشی از زندگی کارگران، کشاورزان، سربازان، بورژواها و روحانیون را بفهمیم».

نقاشان عضو‌ انمن‌ در فعالیتهای هنری خود، از‌ فضای‌ دوستی و همکاری‌ای که در درون گروه حاکم بود، سود می‌بردند. آنها با صداقت و احترام درباره کار دوستانشان قضاوت می‌کردند. مسئولیت سنگینی نکه آنها در‌ قبال‌ مردم احساس می‌کردند، چنین‌ قضاوتهایی‌ را الزامی می‌ساخت.

هنرمندان دوره‌گرد، در شرایط دشوار واکنشهای سیاسی، سرکوب پلیس و استبداد تزار، فعالیت می‌کردند. آثار آنها موجب نارضایتی دولتمردان می‌شد، زیرا با نظام اجتماعی حاکم مغایرت داشتند و از‌ آرمان‌ دمکراسی و آزادی، دفاع می‌ردند. انجمن و اعضای آن، دائما تحت پیگردهای اداری قرار داشتند و سانسور و مطبوعات ارتجاعی، هیمچ آسایشی برای آنها باقی نمی‌گذاشت، از دادن مکان برای برپایی نمایشگاههای آنها، امتناع‌ می‌شد‌ و به آنها‌ اجازه نمی‌دادند برای خود گالری مخصوصی ایجاد کنند. بین سالهای 1870 و 1880، فرهنگستان، علنا علیه آنها وارد‌ جنگ شد و به این ترتیب ساویتسکی، که تحصیلات خود را در‌ فرهنگستان‌ به‌ اتمام رسانده بود، هیچ مدرکی دریافت نکرد، زیرا متهم شده بود که با هنرمندان دوره‌گرد، انس و الفتی ‌‌دارد‌!به نمایش گذاشتن و حتی ترسیم تابلوهایی که به مسائل اجتماعی بپردازند، ممنوع شد‌. از‌ جمله‌ آثار ممنوع، «ایوان مخوف و پسرش» بود که با مداخله مستقیم خود الکساندر سوم، ممنوع شده‌ بود. در سالهای 1890 و 1892 تابلوهای گای نیز، شاهد سرنوشت مشابهی بودند.

برچسب ها: زیباشناختی‌

ارسال نظر