تئاتر، به نوعی هنر ارتباط است. چه ارتباطی که اعضاء گروه در حین تمرین با یکدیگر دارند و چه ارتباطی که با مخاطب برقرار میکنند. در این میان تدریس تئاتر مهارت ویژهتری میطلبد، خصوصا اگر برای نوجوانان باشد.
تئاتر، به نوعی هنر ارتباط است. چه ارتباطی که اعضاء گروه در حین تمرین با یکدیگر دارند و چه ارتباطی که با مخاطب برقرار میکنند. در این میان تدریس تئاتر مهارت ویژهتری میطلبد، خصوصا اگر برای نوجوانان باشد. چون ارتباط معلم و دانشآموز هم به آن اضافه میشود. جدا از دورهی نوجوانی که دوران بسیار حساسی از جهت شکلگیری شخصیت است، برای مربی تئاتر شرایط پیچیدهتری از دروس تئوری مطرح میشود؛ زیرا به صورت مستقیم با روح و روان بچهها سر و کار دارد.
در یکی از دبیرستانها، دانش آموزی داشتم که بسیار گوشهگیر و غمگین به نظر میرسید، در تمرینات شرکت نمیکرد و با اینکه داوطلبانه وارد کلاس تئاتر شده بود، ترسی در نگاهش وجود داشت که نگران کننده بود. از او خواستم با من حرف بزند و بگوید اگر تئاتر را دوست ندارد چرا ثبت نام کرده و اجباری برای ادامه این مسیر ندارد. جوابش این بود که من عاشق تئاترم اما استعدادش را ندارم! پرسیدم چرا فکر میکنی استعدادش را نداری؟ گفت مربی قبلی به او گفته بهتر است بیخیال قصه تئاتر شوی چون استعدادش را نداری!
از قضا مشکلی برای آن مربی پیش آمد و نتوانست کلاسش را به جهت دوری مسیر ادامه بدهد و من مربی جدید کلاس آنها شدم، این ترس را داشت که مبادا همان تجربه قبلی تکرار شود.
پاسخم به آن دانش آموز که "آرزو" نام داشت، این بود که در کلاس من فرصت تجربه و آزمون و خطا دارد. کافیست آنچه که آموزش میدهم را با ممارست تمرین کند و یاد بگیرد و به او اطمینان دادم که موفق میشود.
اطمینان خاطر من، انگیزههای "آرزو" را مضاعف کرد. پر تلاشتر از دیگر دوستانش سر کلاسها ظاهر میشد در نهایت هم مزد تلاشش را گرفت: رتبه اول بازیگری در مسابقات منطقه!
متاسفانه مربیان تئاتر مدارس، ملاک شناختشان در دانشآموزان، تستهای بازیگری است! چطور میتوان مهارت دانش آموزان را بدون آموزش، تنها در عرض چند دقیقهی تست بازیگری، تشخیص داد! من چنین روشی را برای شناخت دانشآموزان بسیار غیر علمی و نادرست میدانم. مثل این است که از دانش آموزان انتظار داشته باشیم بدون آموزش در درس ریاضی نمرهی قبولی بگیرد!
به عنوان یک مربی تئاتر، هیچ وقت سعی نکردهام از دانشآموزان سوپر استار بسازم. در کلاسهای تئاتر مدارس شناختی که بچه از خودشان به عنوان یک انسان پیدا میکنند، اهمیت پیدا میکند. کسب اعتماد به نفس و کسب مهارت سخن گفتن در جمع، ابتداییترین مواردی است که دانش آموزان در کلاس تئاتر دریافت میکنند. در مراحل بعد، ایجاد خاطره شیرینی که از یک تعامل وهمکاری دسته جمعی به وجود میآید و شاید تا سالها در ذهنشان، باقی بماند، چه بسا در سختیهایی که در بزرگسالی با آن مواجهاند بهتر بتوانند تصمیم بگیرند.
تئاتر به دانش آموزان درونگرا، قدرت ابراز وجود میدهد، گرچه در ظاهر به نظر میرسد به اندازه دانشآموزان برونگرا، شانس کمتری برای بهتر دیده شدن داشته باشند.
نوجوانی سن استقلال طلبی و نشست و برخاست با گروه همسالان است، تئاتر این فرصت را به بچهها میدهد تا بیشتر بتوانند با یکدیگر در تعامل باشند. با راهنمایی مربیشان وارد ماجراجویی خلاقانه در قصهها وشخصیتها شوند. این مهارت را کسب کنند که با شناخت ونگرشی تازه به جهان هستی بنگرند و چه بسا خود را بهتر بشناسند و ارزیابی کنند.
تئاتر نوجوانان را دستکم نگیریم. آموزش تئاتر برای نوجوانان مهارتهای ویژهای میطلبد.
شادی مروی