نمایش دینی
میگویند نمایش از منابع خونین انسان برخاست آنجا که در آیینها و مناسک ابتدایی، انسان را به درگاه خدایان قربانی میکردند بر چنین بستری بعدها اولین صفحه نمایش شکل گرفت بیگمان جوهر تراژدی نیز از آیین و مناسک جدا نبوده است چرا که با ارتکاب گناه، برایشان، ریختن خونی پاک، تعادل آفرینش به هم میخورد و بادادن قربانی میبایست تعادل را به خلقت بر میگرداندند.
همانطور که گفته شد، نمایش از آیین و مناسک دینی مایه و پایه گرفت. چرا که در برخی تراژدیهای یونان و «میراکل و میستیری» قرون وسطی و حتی تعزیه ایرانی، جای پای آن به خوبی مشخص است اما این به معنی آن نیست که نمایش دینی منحصر محصول جامعه و مقاطع تاریخی بوده که دین بر آن حکم میرانده است بلکه در دورهی معاصر نیز که عموماً حاکمیت جامعه به دست دنیا نیست و کار دنیا به قیصر و کار عقبی به کلیسا سپرده شده (سکولاریزم) جوهر اندیشه دینی نه تنها در نمایش و سینما بلکه در شعر، موسیقی، معماری به نقاشی و تمام هنرهای دیگر خود را آشکار ساخته است.... »
مولفههای تئاتر دینی
« آیا هر درامی که موضوعی یا شخصیتی و یا داستانی از میان انبوه موضوعات، شخصیتها و رویدادهای تاریخ ادیان را دستمایه خود قرار داد، الزاماً نمایش دینی است؟ پاسخ منفی است. اینگونه درام در نهایت در ژانر دینی جای خواهد گرفت....
موضوع در نمایشهای مذهبی با یک دید کلی متضمن رابطه انسان و نیروهای مافوق الطبیعه از یک سو، ستیز دائم بین نیروهای خوب و شرور از سوی دیگر و نیز استناد به اخلاقیات برای رسیدن به سعادت است.
نکته قابل توجه در این موضوعات تاکید بر موضوعات جدی و بنیادین زندگی بشر است. این موضوعات به واسطه همین بینانگر این محدوده زمانی و مکانی را در مینوردند و به نوعی جاودانگی پیوند میخورند....
ما هنری داریم به نام تئاتر که هر موضوعی میتواند دردل خود بپروراند و پرورش دهد. این موضوع میتواند عشق، حسرت، امید، حسادت، شهوت و..... باشد و یکی از آنها هم میتواند این باشد. پس نمیتوان گفت تئاتر یا دینی است یا غیردینی، مذهبی است یا غیرمذهبی تئاتری داریم که من نویسنده به آن موضوعیت میدهم و حال به آن موضوعیت دینی میدهم و آن تئاتر دینی میشود.»
«بخشی از نمایش یا درام که دین و مذهب را مطرح کرده است، در ظاهر تلاشی برای ترویج مفاهیم دینی و مذهبی یا حتی نقد آن نداشته است بلکه نگاه ایدئولوژیک نویسنده درجهای سطوره نمایشنامه مستتر است و به اصطلاح در زیر متن جریان دارد.»
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که براساس نظر بسیاری از صاحب نظران زمانی که موضوع دینی یا در ارتباط با دین در بدنه ساختار تئاتری قرار میگیرد، گونهای از تئاتر به وجود میآید که آن را تئاتر دینی مینامیم. از نظر ساختاری در تئاتر مدرن نمیتوان ساختار مشخصی را برای تئاتر دینی مدنظر گرفت. آنچه بیشتر مدنظر است، اندیشه وموضوع است. پس یک تئاتر دینی خوب و قدرتمند تئاتری است که خصوصیات تکنیکی تئاتر را به طورکلی به درستی رعایت میکند و اندیشهاش را به شما به روشنی منتقل میسازد.
حال اگر بخواهیم بانگاه دقیقتری به ساختار تئاتر دینی و آنچه که باید باشد، نگاه کنیم، به مشخصات دیگری میرسیم. پس مشخصات تئاتر دینی امروزین را در عشق، ماوراءالطبیعه، شناخت، معنویت و.... خواهیم یافت.
«امروز هم تئاتر دینی با همان سه مقدمه ایمانی که از گذشته با آن آغاز میشد، آغاز میشود. نخستین پایه همان ایمان به امر محسوس، معقول و ملکوت است اما نگاه انسان امروز به این سه با نگاه انسان گذشته بسیار متفاوت است و فرق کرده است....
اگر ما ایمان به ملکوت را همان ایمان به امر متعال بدانیم، آنچه که فراتر و برتر از هرچیزی است که در دسترس انسان است، آنگاه میفهمیم که چگونه گسترش دامنه محسوسات و معقولات انسان امروز، فراتر و برتر را به قلههای رفیعتری میبرد و چگونه هرچه در سایه علم و تکنولوژی معلوماتش در اختیار انسان قرار میگیرد، امر متعال را بر سکویی بالاتر قرار میدهد. از آنجا که رسالت دین ایجاد ایمان به الله تبارک و تعالی و رهایی انسان از تاریکیها و دور کردن او از ظلمت است، هرگاه تئاتر امروز بتواند انسان را به حقایق درون خویش و همچنین حقایق مستور در عالم هستی آگاه بکند و این کار با هنر در خور این زمان همراه باشد، تئاتر دینی خواهد بود.
اگر سعادت فردی انسان او وز و سعادت ملتها در گروی فهم درست و دانش کار آمد و آگاهیهای مفید است، تئاتری که بتواند زمینه دریافت این سه را به مخاطبان خود بدهد و مقدمه برداشتن گامها را در جهت دور شدن از غیر سعادت و نزدیک شدن به سعادت تئاتر دینی خواهد بود.
عشق به خدا، طبیعت، پاکی و رشد که بذر اولیهاش در نهاد تمام انسانها نهفته است سرمایهی اولیه نگاه دینی است. اگر تئاتر، عشق به این امور را در انسان آبیاری کند و زمینه جوانه زدن و سپس نهان و بعد درختی تناور شدن آنها را فراهم بیاورد، تئاتر دینی خواهد بود.
این با مطرح کردن ماوراء الطبیعه بذر فراهم آمدن آرامش و امنیت روانی، همچنین اعتقاد به مسایل اخلاقی و ایمان به رشد و پیشرفت را در ضمیر انسان میکارد. تئاتر اگر بتواند در جهت این مهم، گامهایی بردارد، تئاتر دینی خواهد بود.»
حال با این تفاسیر میتوانیم خصوصیات تیرهای را برای تئاتر دینی دستهبندی کنیم:
1 – موضوع دینی یا مربوط به دین و معنویات انسانی
2 – رابطه انسان و نیروهای برتر و ما فوق طبیعی
3 – ستیز میان خیر وشر
4 – تاکید بر موضوعات بنیادین زندگی بشر مثل سرنوشت، روح، آخرت، عشق و....
5 – حضور نگاه ایدئولوژیک در زیر متن
6 – آشنایی با زیباییهای هستی.
7 – ایجاد آگاهی برای رسیدن به سعادت واقعی.
8 – پرکردن خلاء نیازهای معنوی انسان.
9 – بیدار کردن روح انسان با لطافت و زیبایی.
انواع نمایش دینی
« به لحاظ تنوع ما دارای یک نوع نمایش دینی نیستیم، به زبان بهتر، نمایش دینی انواعی دارد:
1 – نمایش دینی شرقی (که عمده نمایشهای شرقی را در برمیگیرد)
2 – نمایش دینی یونان (برخی تراژدیهای یونانی)
3 – نمایش قرون وسطی (میراکل و مسیتری)
4 – نمایش دینی جامعه معاصر
5 – و سرانجام نمایش دینی یگانه شرق، تعزیه»
البته ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که اگر قرار باشد معانی واژهای نمایش و تئاتر را جدا از یکدیگر بدانیم ، برخی از گونههای نمایش قرون وسطی، تعزیه ایرانی و برخی از انواع نمایش شرقی تا تبدیل شدن به تئاتر دینی فاصله خواهند داشت و میتوانند پایههایی برای شکلگیری تئاتر دینی باشند.
شخصیتهای نمایش دینی
«شخصیتهای نمایشهای مذهبی را در یک دستهبندی میتوان به شکلهای زیر خلاصه کرد:
1 خدایان
2 – نیمه خدایان
3 – جادوگران و رابطین با دنیای ماوراء الطبیعه
4 – روحانیون و کاهنان
5 – ارواح واجنه
6 – اسطورهها و قهرمانان اخلاقی و مذهبی1»
نکته جالب اینجاست که بسیاری از این شخصیتها را در درامهای ظاهراً غیر دینی نیز مشاهده میکنیم. اگر بخواهیم روی این نظریه که اصولاً نمایش سالم و انسانی، نمایش دینی است، تاکید بگذاریم، به این نقطه میرسیم که هر نمایشی در خود بارقههایی از تئاتر دینی را نهفته دارد. چیزی که از وجود این شخصیتها بر میآید این است که رگههایی از ماوراءالطبیعه در تئاتر دینی جریان دارد که اصولاً با موضوع آن مغایرتی ندارد. اما زمانی که به قهرمانان اخلاقی میرسیم یا جلوتر میرویم و در تئاتر پست مدرن با قهرمانان تازه تئاتر دینی مواجه میشویم، فضا را با تاکید بیشتری بر انسان حس میکنیم.
تئاتر و نمایش مذهبی – دینی
« تئاتر مذهبی و نمایش مذهبی به مفهوم عام با یکدیگر تفاوتی عمیق دارند درست مثل هنرمند و شبه هنرمند! هنرمند خلاق است و متولد میشود و متولد میشود و در محیط بیرونی مداوم باید ستیز کند. شبه هنرمند کلیشهها را تکرار میکند. طرف و وراج است و محیط بیرونی او را بیشتر میبیند. هنرمند دینی در ساختمان تئاتر، ساخت قدسی را به مکاشفه میبرد و معرفت دینی را جستجو میکند و ایمان را پیشنهاد میدهد. اما شبه هنرمند، خود را نمایش میدهد. شعارگراست و اصولاً از نزدیک شدن به هسته اصلی گریزان است. چون قدرت تحلیل و ایستادگی بر نظراتش را ندارد... اما هنرمند تئاتر مذهبی،تهذیب را پیشنهاد میدهد... در نمایش شک وجود ندارد و یک سده تعیین است، در تئاتر این شک ویرانگیز است که خردمندی ایجاد میکند. اما نمایش بیشتر یک یقین از قبل مشخص شده را تبلیغ و تهییج میکند.
مثال: حضرت موسی (ع) با خضربنی همراه میشود و صبر خصر را برای گشف رازهای متعالی و خدایی تاب نمیآورد (شک وخرد). هاجر در عشق ابراهیم و ذبح فرزندش اسماعیل پایداری را یاد میگیرد اما همین هاجر تا پیش از این پایداری، حتی نمیتواند تشنگی اسماعیل را تاب بیاورد 0شک و خرد). حضرت داوود به مناجات میرود و صدای خزیدن کرمها را مزاحم عبادت خویش میداند (شک) حضرت سلیمان گفتوگوی مورچهها را درباره خود برنمیتابد (شک). یونس پیامبر تعجیل در نفرین دارد و به عقوبت رفتن به شکم نهنگ گرفتار شود (تعیین و شک و خرد)... سلم بن عقیل در خانه بزرگان کوفه میتواند عبیداله را بکشد، اما نمیکشد. (شک و خرد) حضرت عباس (ع) میتواند کنار فرات، نخست خود سیراب شود، اما نمیشود (شک و خرد). حّریک شبه توبه میکند و به لشکر حسین (ع) میپیوندد (شک و خرد). یوسف به عزیزی مصر میرسد اما یعقوب از فراق پسر نابینا میشود، مگر هر دو پیامبر نیستند؟ (شک و خرد)...
در همه این سالها دو نگاه برای ایجاد نمایش و تئاتر به وضوح دیده میشود و تاکنون این موضوعات بهطور مداوم توسط هنرمندان ما به صحنه رفته است. اما در همه این مثالها باور، ایمان، شک و خرد و رسیدن به یک آنتیتر و سنتز درخشان وجود دارد.
شک و خرد، شعار و شعور، نمایش و تئاتر، کشف کردن و کشف نکردن!
اما عنصری در آثار، عایب است متاشکستن آن نمیتوانیم به حقیقتی دینی و شک کردن در مفاهیم ذهنی و به عینی برسیم. تئاتر دینی میکوشد رئالیزم مشهودی را به رئالیزم عینی تبدیل کند. اما در آثار، رئالیزم مشهودی جایش را به نوعی مراسم آیینی باستانی مرده میدهد. صداقت در تولد اولیه غایب است. کاری که شبه هنرمند به تلاش میکند باورهای دینی را نوعی رویا جلوه دهد...
در طول این سالها چه بسیار اتاقهایی در ادارات مختلف برای رشد تئاتر دینی باز و بسته شده است. به راستی آیا برای این تولد، محیط بیرونی را توانستهایم مهیا کنیم؟ پاسخ آن ساده است. نه! چون آن کسانی که عاشقانه به تئاتر دینی توجه کرده و میکنند، شرح شیدایی و عشق خود را ارزان به نامحرمان فروختند و همیشه، همگان گمان کردهاند که نوشتن و کارکردن تئاتر دینی بسیار آسان است. چون آنها به همان جنبه (نمایش تئاتر دینی) رجوع کردهاند. تبلیغ، حضور البته معنا باختگی.
تنها دلیل چنین دیدگاهی، تکرار زاویه دید و مدیوم به ساخت تئاتر دینی است. تکرار باعث شده است که هنرمند تئاتر دینی صاحب قلمرو، اصلاً دیده شود. یعنی محیط بیرونی تولد او را بر نمیتابد و او به جای خلق و کشف، تا پایان راه به ستیز وجدال میپردازد پس از مرگ در یک مراسم باستانی از او توسط شبه هنرمندان تقدیر و تجلیل میشود.
هانری کُرین میگوید: کشف مقدس و لذت مقدس! به راستی در آثار نمایش، این دو عنصر وجود دارد؟
از یونس پیامبر در شکم نهنگ تا ابراهیم بنی درون آتش و..... رئالیزم مشهودی جایش را به یک معنا باختگی تکراری میسپارد و تماشاگران، به جای چالش درشک و رسیدن به تهذیب و خرد، پایان نمایش ما را میدانند. چون، نمایش میدهیم و آنها نیز باور نمیکنند.
اگر زمانی برای نوشتن یک نمایشنامه مذهبی و اجرای آن شجاعت، دقت، ایمان، تحقیق و تکراری نبودن مضمون وجود داشت، اکنون همه این نیازها برطرف شده، جز تولد تئاتر دینی! چون امروز بنابر ضرورت تقویم تئاتری، همه سعی میکنند از این ژانر استفاده مطلوب ببرند. اما واقعیت این است تا ایمان تئاتری و تئاتر ایمانی، متولد و در محیط بیرونی به نام صاحبان این تفکر نامیده نشود، ما فقط نمایش تئاتر دینی داریم.»(1)
بنابراین نظریات میان تئاتر و نمایش دینی تفاوت بسیار است. به سادگی میتوان گفت که نمایش دینی به آشین بسیار نزدیکتر است و در آن از قوانین تئاتری مدرن خبری نیست اما زمانی که موضوع دینی به درون ساختار تئاتر مدرن کشیده میشود و به وسیله مدیوم تئاتر با تعریف سالن و تماشاگر ونو روگریم و صحنه و.... قصه تعریف کردن داستانی دینی یا مربوط به این را داریم، تئاتر دینی شکل میگیرد.
پانوشت
1- فدایی حسین، سیدحسین – تجلی این در نمایش شرق و غرب – ص 147 – 146.
2- تشکری، سعید – تئاتر دینی به روایت نمایشنامه نویس – صحنه شماره 33 – ص 19 و 20.