گفت‌وگوی روزنامه جام جم با مسعود شجاعی طباطبایی، کارتونیست و کاریکاتوریست؛

شجاعی طباطبایی : تا مسؤولان هستند سوژه کم نمی‌آوریم!

شجاعی طباطبایی : تا مسؤولان هستند سوژه کم نمی‌آوریم!
با یک بسم ا... سید را در همین روزنامه جام جم خودمان روزهای آغازین نشر دیدم و دوست شدیم صمیمانه و همیشه فعلا هم مدیر سایت ایران کارتون است و مدیر مرکز تجسمی حوزه هنری.
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۷
کد خبر :  ۸۱۶۵۷

با یک بسم ا... سید را در همین روزنامه جام جم خودمان روزهای آغازین نشر دیدم و دوست شدیم صمیمانه و همیشه فعلا هم مدیر سایت ایران کارتون است و مدیر مرکز تجسمی حوزه هنری. پیروزی و سرآمدی سایت ایران‌کارتون بود که یونانی‌ها را برآن داشت از سید بخواهند برایشان خانه کاریکاتور و سایت گریک‌کارتون راه بیندازد. همان زمان‌ها ناجوانمردهایی پاس پیامبراعظم‌(ص) را نداشتند و سید هم با راه انداختنِ نقدِ هولوکاست و صهیونیزم با کارتون و کاریکاتور، برابرشان صف‌آرایی کرد همین شد که به ۲۲ کشور ممنوع ‌الورورد شد و طی سفری تا به یونان پاگذاشت گفتند امنیت جانی‌تان را نمی‌توانیم تضمین کنیم و با کاروان ماشین‌های همرنگ راهی فرودگاه شد. البته سید چند مجله و نشریه را تعطیل کرده و...حالا با این رفیق 18ساله (سید 56 ساله است زمان رفاقت‌مان منظورمه) گپی چنان دلنشان زده‌ام که بخوان و حظ کن!

 

چقدر واقعا شجاعی چند درصد؟

همینجوری گم شده‌ام، یک کلام هیچم!

 

معمولا کی‌ها رو از ریخت و شمایل می‌ندازین؟

کسانی که کارشان از ریخت انداختنه.

 

و شده شما رو از ریخت و قیافه بندازن؟

تا دلتون بخواد، کشکولی پر از کاریکاتورهای رنگ و وارنگ دارم!

 

چه جوری شست پای راست می‌ره وسط چشم چپ؟

شاید شبی در خواب امتحان کردم!

 

چپ اندر قیچی از دید یک کارتونیست؟

سانسور.

 

وقتی یکی مثل مخلص از راه طنازی با شما هم پیاله بشه؟

با هم دنبال عکس رخ یار می‌گردیم.

 

کاریکاتوریست محکومه به؟ (کافکا: محکومیم به زندگی)؟

محکوم به تماشای زخم‌های پنهان.

 

زندگی را زیبا می‌کند؟

خنده، کلا هر خنده‌ای غیر از خنده به مردم.

 

کاریکاتور چی به زندگی اضافه می‌کنه؟

تفکر، چشم پر اشک، فریاد خاموش و ...

 

کاریکاتور نمک روزنامه است یا چشمش یا زبانش یا سوزن و جوالدوزش؟

فعلا که آفت روزنامه هست، ستون‌های روزنامه‌ها خالی از طرح‌اند!

 

اگه بخواین با کاریکاتور چشم کسی رو دربیارین؟

مطمئنید با یک کاریکاتوریست مصاحبه می‌کنید؟، اصغرقاتل که نیستیم!

 

و به این وسیله بخواین کسی جزّ جیگر بگیره؟

همین که دلش بلرزد کافی است، شکنجه دخلی به کار ما ندارد.

 

اگه کاریکاتورهاتون علیه‌تون شورش کنن؟

برایشان اشک شوق می‌ریزم، از قفس آزاد شده‌اند!

 

اگه همه‌شون هم زمان به شما بخندن؟

به سلامتی‌ام شک می‌کنم!

 

پیری و معرکه‌گیری چه جوریه /یعنی/ به چیه؟

به عشقه، زبونم لال.

 

اگه درخت بودین؟

ریشه‌هایم را به جنگل گره می‌زدم.

 

اگه چشمه؟

از باران تشکر می‌کردم.

 

اگه پرنده؟

ستاره‌ها را از آسمان به ارمغان می‌آوردم.

 

اگه یه تیکه ابر؟

شبنم می‌شدم، روی گل‌ها می‌نشستم.

 

اگه ریگ؟

تلاش می‌کردم وارد کفش کسی نشوم.

 

مچ‌تون رو که بگیریم؟

خسته‌ام، میشه خرخره‌ام را بگیرید؟!

 

کاریکاتوریست مچ کی‌ها رو وامی کنه؟

آقا زاده‌ها، نه ببخشید معترضین!

 

و چشم روی چه چیزایی می‌بنده؟

روی اشک چشم تمساح.

 

خواب کی‌ها رو آشفته می‌کنه؟

آقایان مسؤول با وجدان، بی‌وجدان‌ها که راحت می‌خوابند!

 

ندایی که از اعماق روح‌تون به گوش می‌رسه؟

آه...

 

ندایی که از ژرفای جامعه میاد؟

آه...

 

چه جوری کسی رو له می‌کنین؟

یک بغل پروانه می‌ریزم رو سرش.

 

شده تابلویی شما رو ببلعد؟

تابلوی جاده به پایان رسیده است.

 

واقعا چه وقت روح‌تون چکیده هستیه؟

فعلا که تو شرایط مستیه.

 

کی با جهان هماهنگ می‌شین بالاخره شما کاریکاتوریست‌های منتقد؟

هر وقت صدای زوزه تزویر بخوابه.

 

اصلا توی مدینه فاضله هم حتما نق می‌زنین.

اگر تنهایی را با خودمون ببریم بعید نیست!

 

اگه کاریکاتوراتون به شما زبون‌درازی کنن؟

با سانتی‌متر اندازه می‌زنیم، بعید می‌دونم به اندازه زبون بعضی‌ها برسه.

 

باهاتون که گلاویز بشن کی از پس ِ کی برمیاد؟

بستگی به قدرت سایه‌هامون داره.

 

تازگی‌ها از خجالت کی دراومدین/ چه جوری؟

برادر ترامپ، با کمک هنرمندانی از ۷۹ کشور جهان.

 

سید اگه این کاره نبودی کدوم‌کاره بودی؟

می‌رفتم تو کار رهن و اجاره اشک و آه.

 

چرا کاریکاتورها رو به عنوان میراث معنوی جهانی ثبت نکنیم؟

مثلا چیزهای دیگه‌مون رو ثبت جهانی کردیم چی دستمون اومده که..؟!

 

اگه پاره خط بودین؟

به هر چیز پاره احترام می‌گذاشتم.

 

کسی که برای حرفاش تکذیبیه صادر می‌کنه؟

یا بهش ظلم شده یا می‌خواد ظلم کنه.

 

چی مبارکه؟

این‌که طاعون نگرفتیم.

 

چی منحوسه از نظرتون؟

داغ یک سیلی لبخند به گونه مستض... اسم این داغ رو گذاشتن بنزینی!

 

از رفتارهای خلاقانه همکاران‌تون؟

توی کشور چین با بهرام عظیمی داور بودیم، به زبان گیلکی به چینی‌ها آموزش می‌داد، دست آخر هم واقعا نتیجه داد و بهرام دست می‌زد اونها هم می‌خوندن.

 

و خودتون در مقام طناز البته؟

من هم تلاش کردم گیلکی یاد بگیرم، ولی استعداد چینی‌ها بهتر بود...

 

نگرانی دیروزی؟

نگران بغض دیروزم.

 

نگرانی پس فردا؟

فریاد.

 

اگه کاریکاتوراتون گیر کنن چی وثیقه می‌ذارین آزاد شن؟

روحم رو وثیقه می‌گذارم، اگر قبول کنند...

 

غم نان و غم نان... حس‌اش کردین؟

خدا نکنه به اون روز برسه، امیدوارم یکی فرمون رو از دست... بگیره.

 

با این همه فشار چی دل‌تون رو خوش می‌کنه؟

یه صدای گرم و پر امید.

 

دلخوشی‌تون به چیه در جهان هنر؟

به این‌که روزی هنرمند بشم.

 

عاشق شدن و کاریکاتوریست بودن؟

عشق یک بیماری مسری است، کاریکاتوریست ناقل این ویروس!

 

برخورد و شروع و مواجه با عشق؟

آوارگی‌ای که پایانی ندارد.

 

دفترچه خاطرات دارید؟

کنار رخت خوابم همیشه هست، رویاهایم را نقاشی می‌کنم.

 

حاصل این خواب‌ها؟

توی خواب باور می‌کنم که شاهکاره، بیدار که می‌شم می‌بینم عطسه سایه ام هم نیست.

 

اولین کاریکاتورهاتون؟

باعث اذیت شد، هم خودم اذیت شدم، هم معلمم.

 

تعریف و تحسین معلم‌ها؟

به ندرت، گاهی با یک فقره چک بر صورت رنگ ترحم می‌گرفت!

 

بهترین کاری که می‌کنید؟

کشیدن.

 

بدترین کار؟

باز هم کشیدن.

 

بالاترین ترس؟

پرپر شدن قبل از بلوغ.

 

بعد از این همه سال حس شما از کاریکاتور؟

سکوتستانی سرشار از کلام.

 

سبک شخصی؟

هنوز اعتقاد ندارم که سبک دارم.

 

چرا؟

چون دوست دارم تجربه کنم.

 

ازش خیلی آموختی؟

مسعود  نجابتی.

 

عاشقانه دوستش دارین؟

آقامون که خیلی تنهاست.

 

تلاش برای فارسیزه کردن واژه کاریکاتور؟

سخت کمی تا قسمتی مذبوحانه.

 

تعریف کاریکاتور؟

یک اندوه خیس.

 

نسبت کاریکاتور با حقیقت؟

زخمی زیبا در دل واقعیت.

 

از رفاقتش با انتقاد؟

آفریده شده که بگزد، نگزد دو زار ارزش ندارد.

 

کاریکاتور اگه برادر باشه، خواهرش؟

خواهر مادر ندارد.

 

کاریکاتوراتون که بریزن توی کوچه‌خیابون؟

پرپرشان می‌کنند!

 

از اونایی که خوش‌تون میاد؟

تو قلبم (فریز) منجمد می‌شوند.

 

از خوابای کاریکاتوریست؟

کابوس زنده شدن کاریکاتورها.

 

رگِ همیشگی کارهای شما؟

گوسفندانی که حالا فیل شدند!

 

بهترین کاریکاتور‌تون؟

زیپی بر چشم، چشمی بر قلب.

 

کاریکاتور عاطفی؟

پرنده، ستاره در منقار، درخت خشکی سرشار از ستاره‌ها.

 

جایزه؟

جایزه بزرگ ضدجنگ در صربستان.

 

نمایشگاه؟

نمایشگاه انفرادی در برزیل.

 

خیلی به شعف اومدین؟

در بلگراد، وقتی که کارهام رو روی بیلبوردهای شهر دیدم.

 

بهترین هدیه؟

یک کاسه دعا لبریز از اشک شوق.

 

از بهترین دوستاتون؟

بهرام عظیمی، کسی باهاش زندگی کنه پیر نمیشه.

 

ویژگی بهرام؟

عصاره طنزه، بی‌پروا، صادق.

 

کاریکاتور بی‌تربیتی کشیدین؟

نکشیدم، ولی طرحی در مجله از دستمان در رفت و منتشر شد!

 

مثل کاریکاتورِ صفحه 19؟

آخ آخ از خجالت محو شدیم!

 

اوضاع؟

سایه‌ام روز به روز آب می‌رود از خجالت، اما برای بعضی‌ها قد می‌کشد.

 

وعده‌ها؟

آبروی شرم را بردند.

 

بهترین؟

مادر و پدر، اعجاز زندگی، رنگین‌کمان عشق.

 

کاریکاتور بد؟

لکنت دارد حتما.

 

کاریکاتور خوب؟

مثل روح تن را می‌خورد...

 

بهترین جا؟

خانه‌ای در نینوا.

 

بدترین جا؟

کشور که نه، قریه که نه، طویله که نه؛ اسرائیل!

 

کیومرث صابری؟

برای دوکلمه حرف حسابش فقط روزنامه اطلاعات رو می‌خریدم، یک کلام عشق بود.

 

همسفری برای سفر به رویاها؟

همسرم و دخترم.

 

برای سفر به سرزمین آینده با ماشین زمان؟

حالا فک و فامیل هم بیان از نظر من مانعی نداره.

 

برای سفر به گذشته‌ها؟

شهید نادر نادری.

 

در کدوم قصه زندگی می‌کردین اگه می‌شد؟

یه قصه واقعی به نام پایی که جا ماند، از شروع تا پایان کتاب اشک ریختم.

 

کاریکاتوریست و کم آوردن؟

اینقدر تولید سوژه از طرف مسؤولان ما زیاده که عمرا به گرد پاشون برسیم.

 

کاریکاتوریست و کوتاه نیامدن؟

ما زیر بار زور نمیریم مگر اون زور خیلی پر زور باشه.

 

کاریکاتوریست و با خودش قاه قاه خندیدن؟

بیشتر زار زار گریه می‌کنیم!

 

کاریکاتور خنثی؟

وقتی کاریکاتور عمل نکنه، یا خنثی کردنش یا اصولا خنثی است!

 

بی‌خاصیتی بعضی‌ها رو چه جوری نقش می‌زنین؟

نقش آب.

 

و بی‌دردی ناشی از رفاه را؟

نقش آه.

 

خیلی خوب می‌شد اگه..؟

صدای خنده‌ها بیشتر از گریه‌ها می‌شد.

 

اگه می‌شد چی می‌شد!؟

خوب می‌شد.

 

انتخاب‌تون بین بله و خیر؟

بله؟!

 

و بین نیمه پُر لیوان و نیمه خالیش؟

نیمه خالی قاعدتا، به‌امید پر شدن.

 

کاریکاتوری که دردسرساز شد؟

ماجراش طولانیه، بابتش مجله‌ای توقیف شد برای همیشه...

 

و کاری که خیلی پر سر و صدا از کار دراومد؟

روی جلد کیهان کاریکاتور، از اون کارای شلوغ، تو خیابون انقلاب و آزادی اوضاعی بود که نگو و نپرس، یک بیانیه کامل سیاسی ، اجتماعی بود!

 

کاریکاتوری که سرتون کلاه رفت که کشیدین‌ش؟

روی جلد مجله‌ای کاریکاتورم را کشیدم که روی موتور نشستم و روی سرم کلاه گذاشتم.

 

فرق و شباهت سوزن به خود زدن و جوالدوز به مردم/ با کاریکاتور کشیدن؟

یک کاریکاتور دارم که نخ وصله پیراهن ادامه پیدا کرده و دهن مردم رو هم دوخته، حالا می‌تونه سوزن باشه یا جوالدوز، مگه تو این حالت فرقی هم می‌کنه؟

 

قرابتِ تیغ و کاریکاتور؟

جفتش می‌بره، برش تیغ دردش مقطعیه، کاریکاتور تا ابد کارایی داره.

 

زهر و کاریکاتور...؟

جفتش ممکنه بکشه، منتها زهر پاد زهر داره، کاریکاتور نداره.

 

عسل و کاریکاتور...؟

اگر خیر خواهانه کاریکاتور کسی رو کار کنی که اصلاح بشه حکم زهر رو داره.

 

تلخند و کاریکاتور؟

طرح‌های این روزهای ما که در مورد مشکلات مردمه، لبخند به دنبال نداره یا زهر خنده یا تلخند!

 

از ژن‌هایی که باید کاریکاتور داشته باشه؟

بر عکسه، اساسا کاریکاتور روی ژن برتر، آقازاده،... کارایی داره

 

از نبایدهای یک کاریکاتوریست حرفه‌ای؟

فروخته نشود! حالا به هر قیمتی.

 

و از بایست و بایدهاش؟

خلاق و نوآور باشه، اهل همین سیاره باشه.

 

در شأن کاریکاتور نیست؟

خارج از منطق قلم بخوره.

 

در شأن کاریکاتوریست نیست؟

خارج از منطق قلم بزنه.

 

...  و هست یعنی باید باشه؟

منطقی باشه  عیب رو نشون بده به قصد حل کردن.

 

از اختلاط شما با کاریکاتورها؟

از این جور مصاحبه‌ها در میاد لابد!

 

و... با خط‌ها؟

از اون جور مصاحبه‌ها...

 

گله‌گزاری کاریکاتورها از شما چیه؟ اتفاق افتاده؟

کار به جایی رسیده که بعض از فیل هام قصد خودکشی دارند!

 

خانه کاریکاتور آباده؟ هرچند تعطیلش کردند!

خوب دو ساله تابلویی روی دیوار نرفته، امیدوارم براش اتفاقی بیفته، من که تو حوزه هنری ام، حیفه ...

 

ما الانه چرا اینجاییم؟

واقعا حالا ما اینجاییم؟ شاید اونجاییم!

 

مسعود شجاعی طباطبایی؟

دائما در حال تیر خوردن!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر