تئوری رنگ ها و اصول همنشینی رنگ ها
حدود دویست سال پیش،نیوتن پدیده رنگین کمان را در اطاق خانه اش ایجاد کرده است. برای این منظور،او خود را در اطاق کاملا تاریکی قرارداده که تنها از یک روزن بسیار کوچک نور به داخل آن عبور میکرده است،آنگاه با قرار دادن یک منشور سه گوش در برابر این نور،موفق شده است نور سفید را به رنگ های طیف تجزیه کند.
واقعیت رنگ و اثر رنگی
واقعیت رنگ ها از طریف رنگ مایه ها،به صورت فیزیکی و شیمیایی قابل تجزیه و تحلیل و تعریف هستند.تعاریف آنها از طریق قیاس و مقایسه و توجه به تضادهای رنگی حاصل میگردد.ارزش یک رنگ کرماتیک(رنگین) در برابر رنگ آکروماتیک(بیرنگ)معلوم میشود.ادراک رنگ،واقعیتی است پسیکو فیزیک،از واقعیت پسیکوشیمیک آن متمایز است.همین مسئله پسیکو فیزیک آن است که آن را"اثر رنگ"می نامیم. واقعیت رنگ و اثرات آن در صورت وجود ترکیبات موزون و هماهنگ،قابل روئیت است،درسایر موارد حالت های متفاوت و جدیدی به وجود میآورند که در اینجا کوشش میشود با مثال های گوناگون حالات مختلف آن را بشناسیم.یک مربع سفیددر زمینه سیاه بزرگتر از یک مربع سیاه به همان اندازه در زمینه سفید است.در نتیجه از مرزی که برای آن تعیین شده پافراتر می نهد و بیرون میزند.درحالی که سیاه جمع میشود و در خود فرو می رود.یک مربع خاکستری روشن در زمینهای سفید تیره به نظر میرسد و همان خاکستری روشن در زمینه سیاه روشن به نظر میآید.مربع زرد رنگ در زمینه سفید،تیره تر از همان مربع زردی است که در زمینه سیاه قرارگرفته است.زرد در زمینه سفید دارای اثری ملایم و نمودی گرم است،در حالی که در زمینهٔ سیاه، مربع زرد درخشندگی فوق العاده پیدا میکند و نمودش سرد است و به طرف بیرون حرکت میکند.
مربع قرمز در زمینهٔ سفید به تیرگی میرود و درخشش آن کاهش مییابد،در حالی که قرمز در زمینهٔ سیاه رنگ به گرمی متمایل می شود و روشنی بیشتر به خود میگیرد.مربع آبی در زمینه سفید دارای تیرگی و عمق است و زمینهٔ سفید نیز،از زمینه سفید مربع زرد،روشن تر است.
هماهنگی رنگ ها
هنگامی که دربارهٔ هماهنگی رنگ ها صحبت میشود،معمولا قضاوت روی اثر و عملکرد متقابل دو یا تعداد بیشتری رنگ به عمل میآید.تجربیات و آزمایشات متفاوت در مورد مطابقت ذهنی رنگ ها،نقطه نظرهای متفاوتی دارند.اغلب درنظر مردم،رنگ های هماهنگ آنهائی هستند که از یک خانواده باشند ویا در عین تنوع با جلوه یکسانی خودنمایی کنند ویا رنگ هایی که بدون کنتراست(تضاد)در مجاور هم قرار گیرند.به طور کلی عنوان هماهنگی(هارمونی)یا عدم هماهنگی فقط در رابطه بااحساس انسان است،که به صورت مطلوب بودن یا نبودن و جذاب بودن یانبودن مطرح میگردد.
تمام اینها عبارت از یک ارزیابی شخصی و بدون تکیه به ارزش های عینی و دقیق علمی است.هارمونی،یعنی تعادل و توازن بین قدرت های رنگی.در این باره میتوانیم یک آزمایش جالب در رابطه با عکس العمل فیزیولوژیکی دستگاه دیدمان انجام دهیم.مثلا:اگر ما برای مدتی به یک مربع قرمز خیره شویم و سپس چشم را ببندیم،یک پس تصویر که به صورت مربع سبزرنگ است درنظرمان ظاهر میشود.(می توان یک صحفه کاغذ سفید راباسرعت روی مربع قرمز قرار دادتا مربع سبز در روی صفحهٔ سفیدظاهر شود).و بر عکس اگر به مربع سبز رنگ نگاه کنیم بعداز مدتی که چشم بسته میشود،مربع قرمزرنگ در چشم ظاهر میگردد.این آزمایش را میتوان بابسیاری از رنگها انجام دادو در چشم انسان همیشه رنگها مکمل رنگ نخستین،ظاهر میشوند.این عکس العمل فیزیکی بدن نسبت به رنگ های جستجویی برای ایجاد تعادل وتوازن است واحساسی است که تضاد های پی در پی را به وجود میآورد. اگر مدتی به یک مربع سفید در روییک سطح سیاه نگاه کنیم،بعد از مدتی که چشم را برگردانیم،همان مربع سفید در نظر مجسم میشود.به همین ترتیب اگر به یک مربع سیاه در سطح سفید نگاه کنیم و بعد چشم را برگردانیم،مربع سیاه به همان وضع در نظر ظاهر میگردد.این وضعیت موازنهٔ رنگ ها،به خودی خود در چشم بوجود میآید.امادر صورتی که به یک مربع خاکستری متوسط که در روی زمینهٔ خاکستری متوسط نگاه کنیم،دیگر آن حالت قبلی که در چشم باقی ماند بوجود نمیآید.این آزمایش نشان میدهدکه دستگاه بینایی به خاکستری معتدلی تمایل ونیاز دارد.تغییراتی که در ساختمان بینایی به ترتیب فوق به وجود میآید،مربوط به حالات مختلف ذهنی ودستگاه عصب بینایی است.هارمونی رنگها،اعصاب مارا آرامش میدهد، و این حالت پسیکو فیزیکی است که در مقابل رنگهای متضاد مکمل قرار داردو معمولا رنگ خاکستری نیزچنین آرامشی را در ذهن به وجود میآورد،که هم از ترکیب سیاه وسفید به وجود میآید وهم از رنگ های مکمل؛یعنی رنگ های اصلی (زرد،قرمز،آبی) هارمونی رنگ سه تایی است:یعنی(زرد-قرمز-آبی)،و هر کدام از این رنگ ها دارای هویتی مشخص وکاراکتری معلوم هستند.
مطابقت ذهنی رنگ ها
در سال 1928میلادی،به تدریس هارمونی رنگ مشغول بودم.گفته شد که در سطحی مدور،رنگها را به دلخواه با اندازههای متفاوت ترکیب کنند.هنوز تعاریف هماهنگی رنگها را تمام نکرده بودم که مشاهده شد بعد از حدود بیست دقیقه،دانشجویان اظهار ناراحتی وبیقراری میکنند،وابراز میداشتند که فرمولهای هارمونی شما،ناخوشایند ونامتعادلند.در جواب به آنان گفتم:بسیار خوب،حال هرچه را خود حس می کنید انجام دهید.دانشجویان فورا با آرامش و اشتیاق مشغول به کار شدند.بعد از یک ساعت به آنان گفتم که کارهایتان را روی میز در کنار هم قرار دهید.هردانشجویی مطابق با ذوق و ابتکارش ،رنگ هارا در کنار هم قرار داده بود،و کارهایش باهم شباهت هایی داشت، اما با کار دیگران متفاوت بود.با تعجب دیدم که دریافت هر یک ازدانشجویان با دیگری فرق داردو مفهومی خاص از هارمونی را نشان میدهد.با متابعت ار الهام سریعی که گرفته بودم،یکی از کارها راانتخاب نموده و از دانشجویی سوال کردم:شما این ترکیب رنگ را به وجود آورده اید؟ ،در چواب گفت:بلی.دومی را همین ترتیل انتخاب نمودم و سومی وچهارمی را نیز از بین کارها برگزیدم و به صاحبش نشان دادم.البته باید یه این نکته اشاره کنم،در تمامی مدتی که دانشجویان مشغول کار بودند،من درآتلیه حضور نداشتم و درنتیجه نمیدانستم که هر یک از کارها را کدام یک انجام داده اند.سپس صفحهٔ کار هر یک را که با قیافه اش مقایسه نمودم به رابطهٔ بسیار حساس تمایلات ذهنی افراد به رنگ ها خاص،وتاثیرات ذهنی انسان ومطابقت آن با رنگها پی بردم.در پایان کار این جلسه چنین نتیجه گیری نمودم که،"رنگهایی را که هر کسی دسته بندی میکند و به نظرش هماهنگ میآید ،برداشتی انفرادی وتاثّر ذهنی شخصی است و عبارت از رنگ های ذهنی او است". همین تجربه را سالهای بعد به معرض آزمایش قرار دادم.برای آنکه این آزمایش بتواند موفق باشد باید قبلا هنرجویان نسبت به رنگ ها حساسیت کافی پیدا کرده باشد.در صورتی که آنها نتواند خودرا با رنگها الفت داده وامکانات مختلف را دریابند و نحوهٔ رنگ آمیزی را درک کنند نخواهند توانست به نتیجهٔ چشم گیر و رضایت بخشی نائل گردد.
در پایان به این نتیجه می رسیم که رنگ تاثیر بسیار زیادی در زندگی ،شخصیت و روحیه افراد دارد و توجه به رنگ هایی که افراد ایجاد میکنند ما را به روحیه آنها راهنمایی میکند.در این زمینه تست های رنگ بسیاری است که از نظر روانشناسی صورت میگیرد که به نظر تست ترکیب رنگی نتیجهٔ دقیق تری را ایجاد میکند.در کل آدمی به رنگ ها علاقه نشان میدهد ور در محیط بی رنگ عکس العمل جالبی را نشان نمیدهد و به طور کلی رنگ ها در تمام احوال و زمان ها توجه انسان را جلب نموده و می نماید.انسان می کوشد تا اسرار و رموز آن را بشناسد و در زندگی خود بکار ببرد و منبع الهامات آن طبیعت است.
منابع:
دکتر ماکس لوشر،"روانشناسی رنگ ها"،ترجمه ویدا ابیدزاده،چاپ دوازدهم،ص.ص6-7-1367
خوزه پارامون،"ترکیب رنگ "،ترجمه قاسم روبین،انتشارات بهار،ص.ص7-9
جوهانز ایتن،"کتاب رنگ"،ترجمه دکتر محمد حسین حلیمی،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی