شعری از شادروان محمد حاجی حسینی

«خرج است همچنان کوه»

«خرج است همچنان کوه»
«دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن» یک چای داغ لب‌سوز، با قند سر کشیدن
پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۸
کد خبر :  ۴۱۲۵۱

 

«دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن»

یک چای داغ لب‌سوز، با قند سر کشیدن

عالی‌ست با مکافات فوق‌لیسانس گشتن

وان‌گه سماق‌ها را با دوستان مکیدن

پز می‌دهی که بازار از جنس هست لب‌ریز

کو پول و کو درآمد؟ کو قدرت خریدن

ما روز و شب به ناچار شب‌کار و روزکاریم

اما همیشه لنگیم با این همه دویدن

ای بخت لامروت! تو معرفت نداری؟

حد و حساب دارد خوابیدن و کپیدن

روزی سه چار ساعت، ما و صف اتوبوس

اما شما و هر روز در بنزها لمیدن

تو کاهی ای درآمد! خرج است همچنان کوه

داری عجب تخصص در کار ورپریدن

وقتی که نیست پارتی، قارداش نتیجه یوخدور

در جستجوی کاری هی گیوه ورکشیدن

پیش رئیس رفتن سودی جز این ندارد:

حرف حساب گفتن، پرت و پلا شنیدن!

 

این مطلب را هم ببینید: شادروان «محمد حاجی حسینی» که بود و چه کرد؟

ارسال نظر