یادداشتی از روح‌الله احمدی

معرفی کتاب «دستورالممل‌های قضاقورتکی» اثر محمدعلی مومنی

معرفی کتاب «دستورالممل‌های قضاقورتکی» اثر محمدعلی مومنی
چه جوری باید بچه مایه‌دار شد؟! چه جوری از لت و پار شدن جلوگیری کنیم؟ راه‌های بی‌غرض و مرض زندگی کردن چیست؟! ...
دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰۰:۰۸
کد خبر :  ۴۱۱۸۴

 

 چگونه وسط تاریخ ور برویم؟! چه جوری باید بچه مایه‌دار شد؟! چه جوری از لت و پار شدن جلوگیری کنیم؟ راه‌های بی‌غرض و مرض زندگی کردن چیست؟! برای کله نشدن کنسرت باید چه کار کرد؟ می‌شود زنان را در راه ورزشگاه پیچاند؟ آب شور سد گتوند را کجای دلمان بگذاریم؟ راه‌های بازگشتن خواننده‌های لس‌آنجلسی به وطن کدام است؟!

این‌ها احتمالا کارهای نافرمی است که شاید فکر کنید برای طنز نوشتن بامزه است. اما همین کارهای بامزه در واقعیت اتفاق افتاده، یک آب هم روش!

هر کسی کلی اتفاق عجیب و غریب توی ذهنش دارد که فکر می‌کند این‌ها عمرا انجام بشود. ولی بعضی از همین کارهای عمرا انجام شونده یا حتی بدتر از این هم انجام شده، یه آب هم روش!

بعضی از این اتفاق‌های نافرم بداهه‌کاری بوده. نه مثل بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی. فرهنگ شریف و پرویز یاحقی و شجریان ناراحت می‌شوند اگر فکر کنند ما بداهه‌کاری را با بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی مقایسه کرده‌ایم. بداهه‌کاری دیگر.

اما وجدانا همه کارها هم بداهه‌کاری نبوده که نتیجه‌اش این‌قدر نادخ از آب در آمده. بعضی از این‌ کارها با کلی مطالعه انجام شده و نتیجه‌اش آن‌قدر نادخ از آب در آمده. مثلا خواستند یک سد بسازند که آب جمع کند بخوریم، همان چهار تا قطره آب را هم پشت سد شور کردند، رفت پی کارش!

همه این‌ها تجربه تاریخی ماست. حالا بانمک است، دیگر همین است که هست. تجربه است دیگر. تجربه تاریخی که مدام جنگ و خونریزی نباید باشد. خشکاندن تالاب‌ها و دریاچه‌های ارومیه و خزر و خلیج پارس و دریای عمان هم یک تجربه است دیگر.

محمدعلی مومنی آستین و پاچه‌اش را بالا زد و تعدادی از این تجربه‌های تاریخی را در یک کتاب گنجاند که آیندگان از تجربه‌های ما شاد شوند.

اسم این مجموعه شد «دستورالممل‌های قضاقورتکی» که شخصیت‌های حقوقی، روزمزدی، بی‌حقوقی، حقیقی، کاذبی و بقیه هم می‌توانند این دستورالممل ها را استعمال کنند.

نویسنده دستورالممل‌ها را در سال‌های 93 و 94 در مجله چلچراغ می‌نوشت. بعد که دید کار همه لنگ اینجور دستورالممل‌های قضاقورتکی بود، از 63 دستور، چهل تا را انتخاب کرد و در کتاب گنجاند.

او دنبال روزنه‌ای می‌گشت که این دستورالممل‌ها را به بشریت عرضه کند که «روزنه» خودش به سراغ او آمد و کتاب را منتشر کرد. (انتشارات روزنه)

کتاب در قطع پالتویی چاپ شده که هر جا کارتان لنگ بود، به این راهنما مراجعه کنید و کارتان را راه بیاندازید. این قطع در جیب پالتو می‌رود. حتی می‌شد قطع این کتاب پاچه‌ای باشد!

 

طنزنویسی که به خاکی زد

محمدعلی مومنی برعکس همه که از زمین خاکی شروع می‌کنند، از روزنامه آفتابگردان شروع به طنزنویسی کرد. اما در نهایت به خاکی زد!

بعدها به گل‌آقا و بچه‌ها... گل‌آقا پیوست و برای هفته‌نامه خانه، آفتاب امروز، سلامت، دوچرخه طنز نوشت.

او در طول سال‌ها فعالیت به هر کجا که وارد شد، توقیف و تعطیل شد. او در یک عملیات تعطیل‌کنانه به رادیو پیوست. اما رادیو صدایی نبود که با این بادها بلرزد.

او پنج سال در رادیو فرهنگ برنامه طنز «چایی شیرین» را می‌ساخت.

دستورالممل‌های قضاقورتکی صفحه‌ای بود که در هفته‌نامه چلچراغ می‌نوشت.

او با ماهنامه طنز و کارتون «خط خطی» و هفته‌نامه «پلخمون» نیز همکاری داشت.

در رادیو فرهنگ نیز همچنان می‌نویسد، حرف می‌زند و پولش را می‌گیرد!

توجه به محیط زیست، میراث فرهنگی، موسیقی و موضوعات اجتماعی در طنزهای او تابلو است! و فکر می‌کند خیلی هم نباید به سیاستمدارها توجه کرد!

 

حالا بخش‌هایی از کتاب دستورالممل‌های قضاقورتکی را می‌خوانیم و حالش را می‌بریم:

 

دستورالممل‌ قضاقورتکی ۲۲

راه‌های جلوگیری از کله گشتن کنسرت

 

برگزاری کنسرت شده است مثل پرتاب موشک، میمون و زبانم لال «ماهواره» به فضا که معلوم نیست چه بشود.

از این پس به جای ضرب‌المثل «مگه می‌خوای آپولو هوا کنی» یا «مگه می‌خوای موشک هوا کنی؟» بگوییم «مگه می‌خوای کنسرت برگزار کنی؟» که عزا گرفته‌ای؟!

حالا چه خاکی باید به سر ریخت که کنسرت ناکار نشود؟!

۱-دم اقلیت را ببینید

دموکراسی می‌گوید «من کنسرت و حتی جانم را می‌دهم که تو بتوانی حرف بزنی». اقلیت که نمی‌تواند برود آن‌جا که نادر رفت. اکثریت هستید که باشید! دم اقلیت مخالف کنسرت را ببینید. نت‌ها و شعرها را بدهید بخوانند. نظرشان را جلب کنید.

 

۲-بزنید به کوه و دشت و بیابان

هر کجا که بخواهید کنسرت بدهید، عده‌ای می‌گویند «در شهر ما نمی‌شود». شما هم بساطتان را جمع کنید و بزنید به دامن طبیعت. فقط از آب رد نشوید. هر چیز از آب گذشته‌ای باحال نمی‌باشد. منظورم کوه، دشت، بیابان، کویر و این‌جور جاها بود. مخالفان کنسرت هنوز تشکل‌های زیست‌محیطی ندارند که بیایند بگویند «کنسرت‌ یخ‌های قطبی را ذوب می‌کند. لایه‌ی ازن را چاک‌چاک می‌کند. سفره‌های زیرزمینی را فیلان می‌کند.» لطفا فس‌فس نکنید! بجنبید تا دیر نشده!

 

۳-وزیر فرهنگ و ارشاد دولت قبل تایید کند

کسانی این وزیر ارشاد را دوست ندارند، حرفش، مجوزش و هیچ چیزش توی کت آن‌ها نمی‌رود. آن یکی وزیر ارشاد سابق را دوست دارند. دموکراسی است دیگر. به زور که نمی‌شود بگوییم «فلانی» را دوست داشته باش. مجوز کنسرت را وزیر سابق امضا کند، با خیال راحت به کنسرتتان برسید. اگر همه‌ی وزرای سابق امضا کنند، حکم فضای باحال نزدیک انتخابات را دارد که کسی کاری به کارتان ندارد.

 

۴-کنسرت سیار بدهید

جایی کنسرت بدهید که دست هیچ‌کس بهتان نرسد. مثلا در یک اتوبوس. ما وقتی به اردو می‌رفتیم در اتوبوس نوار موسیقی (دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد) می‌گذاشتیم و عده‌ای متاسفانه تکانی هم به خودشان می‌دادند. ولی آب از آب تکان نمی‌خورد. اتفاقا بهتر. چون در اتوبوس تخمه هم می‌شود شکاند!

 

۵-توی هوا کنسرت بدهید

کنسرت دادن از ارتفاع ۴۰ هزار پا به بالا مجوز نمی‌خواهد. در زمان برگزاری کنسرت به بودن توی هوا بسنده کنید و توی فضا نروید. برگزاری کنسرت در فضاپیماها ممنوع است!

 

۶-کنسرت آنلاین را امتحان کنید

متاسفانه بسیاری از کاربران اینترنت به فیلترشکن دسترسی دارند. بنابراین کنسرت آنلاین هم یکی از گزینه‌هاست!

 

۷-کنسرت سکوت بدهید

ما استاد تشخیص سه‌نقطه و متن‌های چاپ نشده و حرف‌های ناگفته هستیم. در سالن کنسرت مردم همین که قیافه خواننده را ببینند، می‌فهمند قرار است کدام آهنگ را بخواند؛ خودشان در ذهنشان آن آهنگ را مرور می‌کنند. خواننده هم لب بزند که مردم با آهنگ توی ذهنشان هماهنگ کنند. لازم است خواننده قیافه‌اش یک جوری باشد که مردم یاد آهنگ‌های تکان‌دهنده و غیرمجاز نیافتند. یاد غم و غصه‌ها و بدهکاری‌ها بیفتند.

 

۸-به حمام بروید!

حمام یکی از مکان‌های قدیمی برگزاری کنسرت بوده است. خیلی از خوانندگان فعالیت حرفه‌ای را از داخل حمام، زیر دوش، آغاز کرده‌اند. لازم به توضیح است حمام‌های عمومی در روزهای زوج برای استفاده خانم‌ها و در روزهای فرد برای استفاده آقایان است!

 

۹-سرکیسه را شل کنید

بدون عوارض و مالیات که نمی‌شود کنسرت داد. بخشی از درآمد کنسرت را به معترضان اختصاص بدهید؛ حتی اگر مرام‌کش نشوند، اما با علم اقتصاد هم شوخی نمی‌کنند!

 

۱۰-سر کار بگذارید

ما وقتی خرابکاری می‌کردیم، بابایمان می‌گفت: بچه مگه بی‌کاری؟

اگر اشتغال‌زایی بشود که آدم بیکار نباشد، نمی‌رود کنسرت را ناکار کند. بنابراین دولت محترم فکری به حال اشتغال‌زایی کند.

 

۱۱-فرزندآوری کنید

خانم‌های نوازنده فرزندانشان را با خود بیاورند به کنسرت که معلوم بشود واحد‌های خانه‌داری را پاس کرده‌اند و حالا برای تفنن آمده‌اند یک مزقونی هم بزنند. مدارک مورد نیاز چند فرزند، رضایت‌نامه شوهر و مادر شوهر، ارائه تولیدات خانگی شامل ترشی، شور، مربا، رب، سبزی و… است.

 

۱۲-نشان دادن را بی‌خیال شوید

به سبک جاهای دیگر، تعدادی درخت، جعبه گوجه و گل مصنوعی روی صحنه بگذارید و از نشان دادن ساز و سازنواز خودداری کنید. چه فرقی می‌کند چه صدایی از کجا و از چه چیزی در بیاید؟‍!

 

۱۳-کلا بی‌خیال شوید

یکی از بهترین راه‌ها برای ناکارنشدن کنسرت این است که کلا کنسرت برگزار نشود. بنابر شواهد یکی از مهترین دلایل لغو کنسرت، برگزار شدن کنسرت است. اگر کنسرت برگزار نشود، لغو هم نمی‌شود. خلاص!

 

دستورالممل‌ قضاقورتکی ۲۵

راه‌های خشکاندن خلیج فارس، دریای خزر و تالاب‌ها از بیخ

 

شرمنده‌ام که برای خشکاندن منابع آبی دستورالعمل می‌نویسم. فقط برای ثبت در تاریخ است که بدانند «ما می‌توانیم» خیلی هم می‌توانیم. وگرنه دستورالعمل نمی‌خواهد. همین که اراده کنیم، تالاب که عددی نیست، دریای خزر را هم خشک می‌کنیم. حتی پیشنهاد می‌کنم خلیج فارس را هم خشک کنیم که بعضی‌ها این‌قدر چشم طمع به آن نداشته باشند و بزنیم در پوزشان. بعد اگر راست می‌گویند هی بگویند «خلیج عربی».

 

۱- جذب گردشگرانِ خشکان

گردشگر برای محیط زیست، حکم آموکسی‌سیلین را دارد برای عفونت در بدن! که به هر کجا برود، آنجا را به خاک سیاه، زباله‌ی سیاه و چیزهای سیاه و قهوه‌ای دیگر بنشاند و بی‌خیال هم نشود. جهان برای گردشگر خط طولی است که او فقط یک بار از آنجا رد می‌شود. پس مقبره‌ی نیاکان دیگران! گردشگر برود کنار تالاب، خودش کارش را بلد است. سفارش خشکاندن دریاچه، دریا، دریای آزاد و خلیج هم می‌پذیرد.

 

۲- کشف دو قطره نفت زیر تالاب

کافی است به اندازه‌ی دو پیت، یا دو گالن نفت زیر تالاب باشد. مشتاقان نفت خیلی دوست دارند، نفت‌ را از حلقوم تالاب بیرون بکشند و ببرند سر سفره‌های مردم. حتی اگر دو قطره هم باشد، از میل آن‌ها به خدمت کردن کم نمی‌شود که!

 

۳-احداث راه آسفالت از میان تالاب

بعضی‌ها علاقه عجیبی به آسفالت کردن همه چیز دارند. آسفالت کردن کوه دماوند، آسفالت کردن برج آزادی، آسفالت کردن کهکشان راه شیری و دهان آدم باز می‌ماند از این همه اشتیاق آسفالتی.

وسط تالاب را آسفالت کنند که مردم بتوانند به راحتی بروند آن وسط و همان‌جا خدمات زباله‌پراکنی را ارائه کنند. در این پروژه ۹۵ درصد تالاب زیر کشت آسفالت می‌رود که گردشگران از آن ۵ درصد زیبایی باقی مانده لذت ببرند.

 

۴-بردن آب تالاب به آفتابه مردم

اگر زیر تالاب نفتی نبود که برود به سفره مردم، آب تالاب که می‌تواند برود به زندگی مردم. یکی از وسایل کاربردی و چند منظوره که آب‌گیر هم باشد، همانا آفتابه است. اگر آب به آفتابه مردم برود، با همان آفتابه هم نیازهای مستقیم برطرف می‌شود، هم نیازهای غیرمستقیم مثل شستن ماشین، آب‌بازی و…

 

۵-توجه به صادرات غیرنفتی

هی گفتیم صادرات غیرنفتی. کو؟ نیست! بالاخره باید چرخ صادرات غیرنفتی را راه انداخت یا نه؟ وقتی قرار است تالاب خشک بشود، پس چرا صادر نکنیم؟ وقتی قدر تالاب دانسته نمی‌شود، صادر کنیم لااقل پولش را بگیریم. اتفاقا با صادر کردن آب تالاب خیالمان راحت است که کسی نمی‌تواند آن را بخشکاند. چون تالابی در کار نیست که بخواهد بخشکاند!

 

۶-فیلم در بیاوریم.

مجوز ساخت فیلم با موضوع فاجعه خشکاندن تالاب داده شود. بعضی از فیلمسازها برای سیمرغ و اسکار هر کاری که لازم باشد انجام می‌دهند. چنان تالاب را خشک می‌کند که ده تا سیمرغ و اسکار هم به او بدهند، کم است.

 

۷-چالش سطل آب تالاب راه بیندازیم

مردم چالش خیلی دوست دارند. اصلا ما مردم چالش‌پروری هستیم. یک نفر برود کنار یکی از تالاب‌ها یا دریا و خلیج، یک سطل ناقابل آب بریزد روی سر و کله‌اش. چند دقیقه بعد مشتاقان و علاقمندان تا قطره‌ی آخر تالاب را کشیده، به خود پاشیده، با وجدان آسوده به خانه بازگشته، و فیلمش را در این‌ور و آن‌ور آپلود نموده و لایک‌ها را پس‌انداز می‌کنند.

 

۸-مجوز احداث تعویض روغنی، صافکاری و بقالی در کنار تالاب صادر شود.

صنایع مزاحم را بفرستند بروند کنار تالاب. اتفاقا ضایعاتشان هم می‌رود توی تالاب، دیگر محیط زیست هم آلوده نمی‌شود.

چهار تا هتل هم آنجا احداث بشود. پای منافع اقتصادی که وسط باشد، کوه دماوند، باتلاق گاوخونی و راه دریاچه گهر هم آسفالت می‌شود.

 

۹-خواندن عناوین برخی از روزنامه‌ها در کنار تالاب

بعضی از روزنامه‌ها مطالبی چاپ می‌کنند که آدمیزاد هم در جا خشک می‌شود، تالاب که سهل است.

بعضی از اظهار نظرها و خبرها هم برای خشکاندن آدمیزاد، ذوق آدمیزاد، تالاب، دریا، دریاچه و خلیج بسیار مفید و کاربردی است.

 

۱۰-حفاظت از تالاب را بدهند دست چهار تا بچه

این دستورالعمل در موارد دیگری قبلا هم جواب داده است.

 

روح‌الله احمدی – دفتر طنز حوزه هنری

ارسال نظر