یادداشتی از حسین پورقلی

نگاهی به طنز و شوخ‌طبعی در خراسان

نگاهی به طنز و شوخ‌طبعی در خراسان
قسمت نخست
پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ - ۰۱:۱۱
کد خبر :  ۴۱۱۱۹

 

 

بارها جملاتی شنیده‌ایم با این مضامین که خراسان از دیرباز مهد شعر و ادب بوده و این جریان همواره تداوم داشته‌است اما کمتر نگاهی به شوخ طبعی و طنز در شعر و ادبیات خراسان داشته‌ایم.

شوخ طبعی و طنزی که در متون منظوم و منثور خراسان از آغاز قصاید تا کنون دیده می‌شود به پیروی از طبع مردم و خاصه اُدبایش با جسارت و صراحت بیشتری همراه بوده‌است و مثلا در قیاس با طنز حافظ که طنزی رندانه و ملایم است طنز موجود در خطه خراسان جسورانه و بی‌ پروا است.

مراد از شوخ‌طبعی، تمامی انواع آن شامل طنز، هجو، هزل، مطایبه و ... است. اما در آنچه به عنوان طنز شناخته می‌شود؛ خنده بهانه‌ای است برای بیان نکته‌ای جدی و از این موضوع در آثاری که به طنز مشهور نیستند هم به عنوان مکمل استفاده شده‌است.

اما آنچه ما در این یاداشت می‌خوانیم؛ نگاهی اجمالی به جلوه‌های شوخ طبعی و طنز در ادبیات خراسان است.

 

خاقانی

 

در باب تکنیک‌های لفظی و جسارت کلامش در تقابل با مخالفانش شهرت فراوانی دارد در بخش‌های مختلف قصایدش بارها از شوخ طبعی و طنز در شکل‌های مختلف استفاده می‌کند که بیشترشان زیرکانه در هجو مخالفین است.

«گوید این خاقانی دریا مثابت خود منم‌

خوانمش خاقانی اما از میان افتاده قا»

 

واژه خاقانی وقتی که قا از میان آن برداشته شود معنایش مرداب می‌شود و در پاسخ حاسدش می‌گوید فلانی که ادعای همسانی با من دارد؛ راست می‌گوید. آری هست؛ اما بدون قا و در واقع مرداب ‌است‌.

 

 

سنایی

 

رگه‌های روشنی از شوخ طبعی و طنز در آثار سنایی دیده می‌شود. طنز سنایی را به دو گروه و با دو هدف متفاوت می‌توان تقسیم کرد.

گروه اول طنزی که در قصاید به کار می‌رود و کارکردی شبیه  همان قصاید هجوگونه خاقانی دارد منتهی گروه مورد خطاب سنایی فراتر از حاسدان ‌است و در واقع هجو‌هایی اجتماعی است که رذایل اخلاقی را هدف قرار داده‌است.

 

«ای خداوندان مال الاعتبار اللاعتبار ... »

 

و گروه دوم که ملایم‌تر است و برای شیرینی و رسانایی بیشتر کلام در حدیقه به کار رفته‌است.

 

ناصر خسرو

 

ناصرخسرو نیز در  قصایدش از شگردهای شوخ طبعی و طنز استفاده می‌کند. او گروه مذهبی مخالف را هدف قرار می‌دهد و همین شوخ طبعی تا حدودی از خشک بودن قصاید این ناظم کم کرده‌‌است.

البته کسانی چون منوچهری، عنصری و فرخی هم در قصایدشان از طنز بی بهره نبوده‌اند.

 

بیهقی

 

تاریخ بیهقی متنی تاریخی، ادبی و اثری شاهکار است که بیهقی در هر داستان معمولا برای ایجاد تنوع و انتقال بهتر موضوع از شوخ‌طبعی و طنز بهره برده‌است.

به عنوان مثال در بخش بر دارکردن حسنک وقتی حسنک وارد می‌شود همه از‌جا برمی‌خیزند جز بوسهل که نیم‌خیز می‌شود و یکی از بزرگان به او می‌گوید: «در همه ‌کار ناتمامی»

در این مثال هم شوخ طبعی هجوآمیز و مخاطب یک شخص است.

 

عطار

 

عطار در استفاده از شوخ‌طبعی و طنز، نویسنده و شاعردرخشانی بوده‌است. او در داستان‌های کوتاه و بلندش در تذکره الاولیاء، بارها از شوخ طبعی و طنز بهره برده‌است.

به عنوان مثال، مطلبی را از تذکره الاولیاء نقل به مضمون می‌کنم:

« خدا به ابوالحسن خرقانی می‌گوید: می‌خواهی که تو را به این خلق بشناسانم تا تمامشان از تو گریزان باشند؟ ابوالحسن در جواب می‌گوید: می‌خواهی تو را به این خلق بشناسانم تا از شدت مهربانی و بخشندگی تو آگاه شوند و دیگر عبادتت نکنند؟»

در منطق الطیر هم ضمن پیش بردن روایت سفر پرندگان گاه در حکایت‌های فرعی از شوخ طبعی و طنز استفاده می‌کند.

طنز عطار هرچند جسورانه است اما هدفی والاتر از تخریب فرد یا گروهی را دارد.

 

خیام

 

با وجود آنکه خیام رباعی سرا‌ است و از سویی رباعیاتش حتی با منسوبات تعداد زیادی ندارد اما طنز قابل توجهی دارد که در خدمت اندیشه و فلسفه اوست.

 

مولانا

 

مثنوی معنوی طنزی شبیه به طنز منطق الطیر و حدیقه دارد و به فهم بهتر و شیرینی مطلب کمک می‌کند. البته در برخی موارد مولانا از طنز ملایم گذر کرده و به همان طرز طنز جسور خراسان نزدیک می‌شود.

برای مثال می‌توان به داستان معروف طوطی اشاره کرد.

«از چه رو کل با کلان آمیختی»

 

سبک هندی

 

در سبک هندی به دلیل مضمون پردازی نازک بینانه و استفاده از عبارات کنایی معمولا رگه‌های شوخ طبعی و طنز دیده می‌شود و متعاقبا در شاعران خراسانی این دوره مثل نظیری نیشابوری، قدسی مشهدی، غزالی مشهدی، نوعی خبوشانی و ترشیزی هم این شیرین‌کاری ها دیده می‌شود.

 

«جان دادم و فارغ شدم از سختی هجران

یعنی که ز شب‌های دگر بهترم امشب»

غزالی مشهدی

 

«درس ادیب اگر بود زمزمه‌ی محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را»

نظیری

 

محمدتقی بهار

 

ملک الشعرا نیز مانند شاعران خراسانی جسورانه سخن می‌گوید. این نوع از شوخ طبعی و طنز در شعر ملک‌ الشعرا برای مفاهیم و اهداف تازه‌تری به کار رفته است. مفاهیم تازه‌ای مثل دولت در مقابل مردم و طنزسیاسی به بیانی تازه که در آن زمان شکل گرفته‌است.

برای مثال مطلع غزلی شیرینی را از شعرهای محلی انتخاب کردم چرا که شعرهای محلی بهار که مایه‌هایی از شوخ طبعی و طنز دارند آن‌طور که بایسته‌است معرفی نشده‌اند.

«زلفای قجریر درهم  و بشکسته مکن باز

درهای سلامت ر به روم بسته مکن باز»

 

ایرج میرزا

 

ایرج میرزا هم همان‌گونه که در مورد بهار گفتیم شوخ طبعی و طنز جسورانه خراسان را برای مفاهیم جدید به کار می‌گیرد اما با شدتی بیشتر و با استفاده از هجو برای برخی از رجال سیاسی آن زمان.

 

گویند که انگلیس با روس

عهدی کرده است تازه امسال

که اندر پلتیک هم در ایران

ز این پس نکنند هیچ اهمال

افسوس که کافیان این ملک

بنشسته و فارغ اند از این حال

که از صلح میان موش و گربه

برباد رود دکان بقال

 

تغییراتی که ادبیات پس از مشروطه و بعد از نیما به خود می‌بیند؛ تولد و حضور مطبوعات و روزنامه‌ها و رواج طنز و فکاهی مطبوعاتی و مناسبتی، طنز و شوخ طبعی را به مرحله دیگری وارد می‌کند. در یادداشت بعدی از شوخ طبعی و طنز خراسان پس از مشروطه می‌گوییم.

ارسال نظر