یادداشتی از مجتبی احمدی

منشی‌زاده برای گریه شکلک در می‌آورد

منشی‌زاده برای گریه شکلک در می‌آورد
«طنز» در شعرهای «کیومرث منشی‌زاده» - قسمت دوم
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۹
کد خبر :  ۴۰۹۷۸

 

 

در یادداشت پیشین و در نگاهی به طنزآوری‌های شادروان «کیومرث منشی‌زاده»، گفتیم یکی از ویژگی‌های بارز شعر او، نگاه رندانه به دنیای پیرامون است و اغلب شعرهای او رگه‌های تند و جذابی از طنز انتقادی یا شوخ‌طبعی طنازانه دارند. شعر او که شعری نو و مدرن است، با زبان و نگاهی خاص، و طنازی‌های ویژه او همراه است، و این نکته، برخی از آثارش را از هویتی منحصر به ‌فرد برخوردار کرده است.

«منشی‌زاده تنها به عناصر ظاهری صورت‌بندی شعر مثل واژآرایی و شعر نقاشی و غیره گرایش ندارد. از مهم‌ترین ابزارهای مورد استفاده او طنز است که عنصری محتوایی است. طنز در شعرهای منشی‌زاده، حضوری پررنگ دارد و شاعر با استفاده از این حربه به انتقال معنا دست می‌زند. درحقیقت این ابزار، جایگاه خود را به‌عنوان وسیله حفظ می‌کند و هیچ‌گاه هدف نمی‌شود. در گستره شوک ناگهانی که به دنبال طنز به خواننده وارد می‌شود، شاعر مفهوم شاعرانه را با زیرکی به خواننده تزریق می‌کند.» (بهرام‌پرور، 1381: 3)

به این چند مثال دقت کنید:

دست دراز مرگ

              سرو بلند را

                         دراز می‌کند

همیشه منقار مرغ ماهی‌خوار

                           از عمر ماهی

درازتر است

(منشی‌زاده، 1387: 22)

و یا:

در دانشگاه عشق قسطی تلقی می‌شود

و این چندان غم‌انگیز است

که تأسف خواهران مقدس

بر حال خروسی

که یک‌شنبه‌ها

تخم نمی‌گذارد!

...

نویسنده از خواننده بیشتر است

آه اسکندر!

کتاب‌خانه‌ها را

دریاب!...

(منشی‌زاده، 1370: 67)

شعر «تاریخ تاریخ» یا «جغرافیای تاریخ» کیومرث منشی‌زاده، شاید به لحاظ نگاه طنزآورانه شاعر، مهم‌ترین و کامل‌ترین شعر او باشد.

او در این شعر بلند، نگاهی رندانه به تاریخ و آدم‌های تاریخی دارد. او تاریخ و شخصیت‌هایش را جدی نمی‌گیرد و برای افرادی که صاحب نام و مقام بوده‌اند و اسم و رسم‌شان به هر دلیلی در تاریخ ثبت شده است، هرگز ارزشی متعصبانه قائل نیست و هیچ علاقه‌ای به پرستش مردگان ندارد. او می‌گوید: «تاریخ، شوخ‌وشنگ‌تر از شوخی است» و این جمله را در طول شعر «تاریخ تاریخ» بارها تکرار می‌کند:

تاریخ، شوخ و شنگ‌تر از شوخی‌ست

آیا اگر دماغ کلئوپاترا

      شکل دماغ نرون بود

امروزه نقشه‌ی جغرافیای مصر

         شکل دگر نبود؟...

(منشی‌زاده، 1387: 113)

او در این نگاه و بیان طنزآمیز، از تاریخ و شخصیت‌های تاریخی هم آشنایی‌زدایی می‌کند، چون رندانه معتقد است:

تاریخ، شوخ‌وشنگ‌تر از شوخی‌ست

خیل مورخان کودن دست‌آموز

تاریخ را

        دروغ نوشتند

زیرا علیق‌شان

            عمری حواله به اصطبل شاه بود (همان: 121)

«طنز او، طنزی موقعیتی است نه لفظی، و وابسته به اندیشه است. از سوی دیگر، طنزِ غم‌خند است نه قهقهه! درحقیقت او برای گریه شکلک درمی‌آورد تا اشک‌هایش بر زمین نریزد!

از سوی دیگر، این حربه طنز معمولاً در کنار ابزاری دیگر نیز قرار می‌گیرد: ضربه نهایی. ضربه‌های نهایی در شعر منشی‌زاده کارکرد بسیار دارند. شاعر تمام توان خود را برای پایان‌بندی‌هایش ذخیره می‌کند و طراحی شعر را براساس آن به پیش می‌برد و با یک ضربه معمولاً طنزآمیز و گزنده، شعر را به اتمام می‌رساند. بی‌شک چنین پایان‌بندی محکمی، به ادامه شعر در ذهن مخاطب خواهد انجامید.» (بهرام‌پرور، 1381: 3)

اگرچه او به استفاده از آرایه‌ها و به‌کارگیری شگردهای زبانی بی‌اعتنا نیست و از جناس‌ها و واج‌آرایی‌ها و... در نوشتن شعرهایش بهره می‌برد و این گاهی به شکل‌گیری طنز در اشعار او کمک می‌کند، اما طنز کیومرث منشی‌زاده در معنا و محتواست که اتفاق می‌افتد. او فضاها و موقعیت‌های طنزآمیز را چنان می‌سازد که مخاطب را به فکر وامی‌دارد تا بتواند از لابه‌لای خطوط شعرهایش، مضمونِ به طنز آمیخته را دریابد.

یوسفعلی میرشکاک در یادداشتی با عنوان «هرج‌ومرج‌طلب آرام» می‌نویسد: «من اعتراف می‌کنم که هرگاه مطلبی از این طنزپرداز برجسته دیده‌ام، بارها و بارها آن را خوانده‌ام تا سردر بیاورم کدام حماقت فردی یا جمعی را در جهان امروز نشانه گرفته است. منشی‌زاده در طنز خود، به ساحتی از ظرافت دست پیدا کرده که فرود آمدن از آن فقط در صورت ننوشتن امکان دارد.» (میرشکاک، 1388: 123،124)

در شعرهای کیومرث منشی‌زاده، با مضامین گوناگونی روبه‌روییم: زندگی، مرگ، حسرت، نیست‌انگاری، عشق، دردهای اجتماعی و... او هم مانند هر طنزپرداز واقعی دیگری، دغدغه اجتماع را دارد و رویکردش به مسائل اجتماعی و آدم‌های جامعه را با انتقاد درمی‌آمیزد.

 

شعرهای «صفر در منقار کلاغ زرد بی‌آسمان»، «تاریخِ تاریخ»، «شب است و آرام، شب»، «جنوب جهنم»، «سلام روستایی خشم مشت»، «می‌آیی اما، ولی چه دیر»، «دروغ سفید» و «خوش‌بختی و شرم‌آگینی‌های مکنون» که در کتاب گزیده شعرهای منشی‌زاده (ساعت سرخ در ساعت 25) چاپ شده‌اند، ازقبیل آثار طنز و طنزآمیز او به‌شمار می‌روند.

در یادداشت بعد، با توجه به شیوه‌های ساخت طنز یا روش‌های طنزپردازی، به نمونه‌هایی از طنزآفرینی در شعر کیومرث منشی‌زاده اشاره خواهیم کرد.

برای پایان این یادداشت، بخش دیگری از شعر ماندگار «تاریخ تاریخ» را بخوانید:

«سلطان من!

لشکرکشی

         یک‌بار

       دوبار

      هفت‌بار

نه هفده‌بار!

آه ای کبودی خون‌های ریخته

      در راه صاف‌کردن راهی به سوی هیچ

                         در امتداد فکر یک دماغ خیالاتی

اما، ولی، ولی

      از حق نمی‌توان گذشت که محمود غزنوی

                                             از یک نظر

                                                      یک چهره مشعشع تاریخی‌ست

زیرا که اولین کسی‌ست که در تاریخ

                      جانانه خورد حق مؤلف را

(وقتی که جای طلا

      نقره داد به فردوسی)

فردوسی، ای حکیم زیان‌دیده!

محمود کیمیاگر است

      طلا نقره می‌کند

فردوسی، ای حکیم گران‌مایه!

شعر و طلا (عجب)

شعر و طلا! دو خط موازی...

بگذار بگذریم (این نیز بگذرد)

اما بگو که حکمت ریش دوشاخ چیست

از این یکی نمی‌توان

      به همین سادگی گذشت».

 

منابع:

- بهرا‌م‌پرور، سیامک، یادداشت معرفی کتاب «قرمزتر از سفید»، وب‌سایت شاعرانه‌ها، 1381.

- منشی‌زاده، کیومرث، مجموعه‌شعر «ساعت سرخ در ساعت 25»، نشر نگیما، چاپ اول، تهران، 1387.

- منشی‌زاده، کیومرث، «سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ‌پریده»، انتشارات رز، چاپ اول، تهران، 2536.

- میرشکاک، یوسفعلی، یادداشت «هرج و مرج طلب آرام» («نگاهی گذرا به طنز کیومرث منشی‌زاده)، کتاب طنز5، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، تهران، 1388.

 

مجتبی احمدی - دفتر طنز حوزه هنری

ارسال نظر