در مطالب قبل به 8 وضعیت نمایشی (اشتباه – تلافی – عدم تناسب علت و معلول – وضعیت تکرار – وضعیت انتخاب بر سر دو راهی - وضعیت اشتباه- وضعیت عناصر متضاد و متناقض و وضعیت تداخل رویدادها) از ۱۵ وضعیت نمایشی برای طراحی کمدی و طنز پرداختیم و در این قسمت به وضعیت « اغراق و غلو و دستِ کمگیری» خواهیم پرداخت:
وضعیت اغراق و غلو و دستِ کمگیری
طنزنویس در زیر ظاهر هماهنگ اشکال، رفتار و بهطورکلی حوادث مختلف، به ناهماهنگی عمیقتری از اجزای آنها پی میبرد. از همین رو، طنزنویس برای خلق یک داستان طنز، میتواند با تأکید بر نقصی که در هماهنگی ظاهری دنیای اطراف دیده میشود، طرح داستان طنز خود را بنا نهد. این نقص که معمولاً به دلیل عادتهای روزانه و روزمره زندگی کمتر به چشم افراد عادی میآید، توسط طنزنویس با اغراق و غلو، بزرگتر میشوند. همچنین طنزنویس به این شکل میتواند خطر و مشکلات احتمالی چنین عاداتی(که ممکن است در آینده گریبانگیر جامعه و افرادش شوند.) را گوشزد نماید. این عمل طنزنویس، درست عکس افراد عادی جامعه است. چرا که معمولاً انسانها دوست دارند با فراموشی مشکلات و یا با کمرنگتر کردن آنها، زندگی و ذهن خود را از دغدغههای پیرامونشان خالی کنند. اما طنزنویس با غلوهای خود فرآیندی عکس این رفتار را انجام میدهد.
«هر اندازه قیافهای منظم و مرتب باشد هر چه خطوط چهره هماهنگ و حرکتهای آن ملایم و با انعطاف باشد هرگز تعادل نخواهد داشت و همیشه نشانی از یک شکلک و دست آخر نوعی نابهنجاری در آن خواهیم جست که طبیعت از کنارش گذشته است هنر کاریکاتوریست آن است که این حرکت نامحسوس را بیابد و بزرگ کند تا همه آن را ببیند» (برگسون)
اما میزان غلو از جمله نکاتی است که میتواند مرز بین طنز مطلوب و طنز سخیف را در این داستانها معین نماید.
«وقتی غلو را هدف بدانیم تعریف درستی از آن نکردهایم زیر کاریکاتورهایی وجود دارد که تصویر شخص را بهتر از نقاشی نشان میدهد غلو و اغراق در صورتی کمیک خواهد شد که خود هدف قرار نگیرد، بلکه وسیلهای ساده شود که طراح برای آشکار کردن یک ناهنجاری طبیعی آن را به کار میبرد ما به چهرهای میخندیم که میتوان گفت خود کاریکاتور خود شده است».
از این رو میبایست در نحوهی به کارگیری از وضعیت غلو در داستانها، کاملاً محتاطانه عمل کرد و بر طبق نظر برگسون غلو در داستان، تنها میبایست نقش ابزاری را بازی کند تا به کمک خاصیت درشتنمایی آن، انواع نقصها را نشان داد و بدین طریق به هدف اصلی دست یافت. آنچه که در این مورد بسیار به آن تاکید میشود، نکات زیر است:
1- تنها عنصر و یا عناصر خاصی انتخاب شود و این انتخاب در جهت هدف داستان صورت پذیرد.
2- درشتنمایی در حد آن چیزی باشد که مخاطبین به عنوان حقیقت به آن باور دارند یعنی طنزنویسان، باید بر اساس باورهای ذهنی مخاطبین (که بر طبق نظر ارسطو این باورها خود فراتر از حقیقت هستند) عمل کنند. بدین ترتیب اختیار عمل طنزنویس تا حد همین باورهاست و طبیعی است که گسترش بیش از آن، باعث خواهد شد طنز به سمت طنزی سخیف کشانده شود.
عملکرد غلو در خصوصیات روانشناسی، رفتارهای اجتماعی و حتی در حوادث طبیعی و اجتماعی، کارکرد زیادی در طراحی داستانهای طنز دارد به عنوان مثال «تلقین» در کمدی هنگامی که به شکل غلوآمیز خود را نشان میدهد، طرحها و رویدادهای کمیکی را باعث میشود. مثلاً شخصیت کمدی با یک تلقین ساده در شرایط خاصی قرار میگیرد مانند نمایش طبیب اجباری که در پی آن، یک هیزمشکن پزشک میشود و یا یک شهروند آبرومند در یکی از فیلمهای وودی آلن با تلقین یک شعبده باز، تبدیل به یک دزد حرفهای میشود.
به طور خلاصه وضعیت غلو در داستانها میتواند در موارد زیر استفاده شود:
1- اغراق در خصوص خصیصهها رفتارها و یا نقصهای فردی
بهعنوان مثال نشان دادن غلو آمیز خست، مهربانی، نوع و لحن بیان
2ـ اغراق در خصوص نقصهای اجتماعی
ارتباطات اجتماعی(سیاسی، اداری، خانوادگی و...)
بهعنوان مثال: اغراق در پاچه خواری کارمندان و بهطورکلی اغراق در ارتباط بین رئیس و کارمند، اغراق در شکل یک کودتا یا انقلاب و روابط خانوادگی یا روابط اجتماعی و ...
3ـ اغراق در خصوص موقعیتها
اغراق در طراحی اتفاقات تصادفی و باور نکردنی در داستان و وقوع آنها به شکل غیر معمول و پیش بینی نشده
بهعنوان مثال: به پیک نیک رفتن در میدان جنگ، حضور چند خواستگار بهطور همزمان، انفجار بمب در دستان شخصیتها وسیاه شدن آنها، راه رفتن روی هوا بعد از خالی شدن زیر پای شخصیتها در پرتگاه و...
اغراق در آثار مدرن
در تأترهای عبثنما از وضعیت اغراق بیشتر استفاده میشود. و پایه بسیاری از این آثار نیز بر همین اساس بنیان گذاشته شده است. بهعنوان مثال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
پروفسوری که مدرک دیپلم ندارد (خلا)
شهری که اهالیش تبدیل به کرگدن میشوند. (کرگدن)
مستاجری که در اثر فراوانی اسباب داخل خانهاش نمیتواند برود. (مستاجر جدید)
زن و شوهری که در خیابان یکدیگر را میبینند و طرف مقابل خود را بجا نمیآورند. (آوازه خوان طاس)
وضعیت دستِ کم گیری[1]
در این وضعیت شخصیت کمدی در میان سلسله وقایع خطرناک و حساسی قرار میگیرد و معمولاً بدون آنکه خود متوجه باشد بر حسب شانس و تصادف از این موقعیت جان سالم به در میبرد، اما دیگران، این اتفاقات را به حساب شجاعت و درایت شخصیت کمدی میگذارند و از او تقدیر میکنند، به عنوان مثال در یکی از فیلمها به باستر کیتون در اثر یک سوء تفاهم به جبهه دشمن میتازد و آنها را قلع و قمع میکند.
چند توضیح و تأکید:
-اگر موقعیت غلوآمیز باشد بهتر است رفتار فردی و اجتماعی شخصیتها طبیعی باشد.
-اگر رفتارهای شخصیتها غلوآمیز باشند بهتر است موقعیت کاملاً طبیعی و معمولی باشد.
-جهان ساخته شده بوسیله اغراق، علیرغم غیر واقعی بودن باید در حد پذیرش مخاطب باشد.
-اغراق نباید خود، هدف اصلی در داستان طنز قرار گیرد مانند بسیاری از آثار سخیف.
در قسمت های بعدی به بررسی سایر وضعیت های کمدی خواهیم پرداخت.
1- این وضعیت چون غالباً در اثر شانس و تصادف به وجود میآید، لذا به عنوان یک وضعیت مستقل محسوب نشده و بیشتر در بخش وضعیت شانس و تصادف به آن پرداخته شده است.
لینک مطلب شماره قبل:
برای دیدن مطلب شماره هشتم آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی روی اینجا کلیک کنید.
طنز - فکاهی - کمدی - شوخ طبعی - نمایشنامه کمدی - نویسندگی - طنزپردازی - فرزین پورمحبی - دفتر طنز حوزه هنری