غلامحسین معماریان در نشست بازخوانی آرا و اندیشههای محمدکریم پیرنیا در معماری ایران گفت: پیرنیا با آثارش در حوزه معماری به عنوان یک ایرانی نشان داد که ما هم در حوزه پژوهش و تالیفات علمی معماری حرفی برای گفتن داریم و توانا هستیم.
به گزارش خبرنگار مرکز معماری اسلامی حوزه هنری، نشست «بازخوانی آرا و اندیشههای محمدکریم پیرنیا در معماری ایران»، به مناسبت زادروز تولد این محقق و پژوهشگر بزرگ حوزه معماری به همت مرکز معماری اسلامی حوزه هنری برگزار شد.
این نشست به منظور شناخت تاثیر و جایگاه این اندیشمند در معماری ایران با حضور و بیان دیدگاههای دکتر غلامحسین معماریان و دکتر حسین سلطانزاده و به دبیری حسین ذبیحالهزاده برگزار شد.
دکتر غلامحسین معماریان که سالها سابقه همکاری نزدیک با مرحوم پیرنیا را دارد در ابتدای این نشست به ویژگیهای شخصیتی پرداخت و گفت: برای شناخت بهتر استاد پیرنیا میتوانیم به رویدادهای موثر در زندگی این استاد معماری کشور بپردازیم. باید ببینیم چگونه ایشان اقدامات خوب و موثری در راستای معماری کشور انجام داده است.
معماریان با تاکید بر اهمیت مطالعه کتب مختلف پیرامون رشته تحصیلی دانشجویان از سوی هر دانشجو با بیان خاطرهای گفت: هنگامی که برای اولین بار استاد پیرنیا را دیدم و از ایشان خواهش کردم تا چند کتاب برای افزایش توانایی و علم و آگاهی از معماری ایرانی معرفی کند خیلی ناراحت شدم. چرا که ایشان بجای معرفی کتاب از من خواستند تا به کاشان و یزد سفر کنم و هر یک از خشتهای معماری بناهای تاریخی شهر را بررسی کنم. استاد پیرنیا معتقد بودند که هر یک از خشتهای معماری یزد و کاشان به تنهایی یک کتاب درسی است. آن موقع خیلی ناراحت و مغموم از نوع برخورد استاد شدم. اما بعد ها متوجه اصل و اساس منظور ایشان از تماشا و بررسی آثار یزد و کاشان شدم.
وی افزود: استاد پیرنیا در حوزههای گوناگون معماری از جمله حیطه نظری از قبیل مقالات کتابهای ایشان و حیطه اجرایی که بخشی از آن به ساخت مدارس و بخشی هم به مرمت ابنیه تاریخی مربوط میشود. همچنین استاد پیرنیا در حیطه طراحی که باز هم در طراحی ساخت مدارس فعالیت جدی داشتند و حیطه آموزش و علمی نقش پر رنگی را در دنیای معماری کشور داشتند.
معماریان ادامه داد: استاد پیرنیا در حیطه علمی نیز با پرداخت به شیوهشناسی و سبکشناسی معماری، شناخت ساختمان از جمله مصالحشناسی و سازهشناسی، کاربندی، طاقها و گنبد آثار قابل توجهی از خود بجای گذاشتهاند. اما موضوع مهم در حیطه علمی استاد پیرنیا وجود دارد منابع علمی است. پیش از پرداخت به این موضوع باید گفت که استاد پیرنیا حافظهای بسیار قوی و پویا داشتند. آنچنان که میتوان نمره 100 از 100به حافظهاش داد.
این مدرس و پژوهشگر دانشگاه افزود: پیرنیا از مدرسه فراری بود. بجای صرف کردن وقت خود پشت میزهای کلاسهای درسی مدارس به بررسی دقیق ساختمانهای مختلف میپرداخت. به این ترتیب یکی از منابع علمی وی، خودش بود. اما دیگر منبع غنی استاد پیرنیا دیدار و گفتوگوی ایشان با اساتید گوناگون معماری به ویژه آن چیرهدستان و قدیمیهای این هنر است. کاری که غربیها به خوبی انجام میدهند و همواره به یادگیری از اساتید حرفههای گوناگون هستند. پیرنیا از این فرصت استفاده کرد و دانشی را که آن اساتید کهنهکار در اختیار داشتند آموخت و به کار گرفت. این اساتید کهنهکار دیگر در دنیا نیستند. اگر هم بودند بعید بود دانشجویان نسل امروز معماری کشور برای یادگیری به سراغشان بروند. متاسفانه دانشجویان معماری در این زمینه بسیار کمکاری میکنند.
معماریان در ادامه گفت: پیرنیا در دورهای زندگی میکرد که هیچ کتابی برای معماری در کشور وجود نداشت. اگر هم بود تالیف نویسندههای ایرانی نبود. پیرنیا با آثارش در حوزه معماری به عنوان یک ایرانی نشان داد که ما هم در حوزه پژوهش و تالیفات علمی معماری حرفی برای گفتن داریم و توانا هستیم.
وی در خصوص دانش استاد پیرنیا گفت: یکی از اساتید دانشگاهی اروپایی همعصر با استاد پیرنیا معتقد بود که پیرنیا بسیار دانا در معماری است. اما به اندازهای که میداند به ما ارائه نمیکند. چرا که پیرنیا نیز معتقد بود اطلاعات را باید به دست کسی رساند که قدرش را بداند و استفاده بهینه از آن کند. البته که پیرنیا هیچوقت در ارائه دانش خود به ایرانیها کم نگذاشت و هرکس با مراجعه به ایشان میتوانست به نیازهای علمی خود دست یابد.
معماریان افزود: یکی از فعالیتهای مهم پیرنیا در حوزه معماری، شیوهشناسی و سبکشناسی است. ایشان اولین مقاله خود از عنوان «سبکشناسی» استفاده کرد. اما بعدها از واژه «شیوهشناسی» بهره برد. استاد پیرنیا کلیه روشهایی که در یک جا و مکان رواج دارد را تعریف شیوه میدانست.
وی در پایان گفت: استاد پیرنیا بیماریهای معماری مدرن و شهرسازی مدرن را به خوبی میشناخت و مقالهای نیز در مورد همین موضوع دارد.
هیچ مطلبی قطعی و نهایی نیست
دکتر حسین سلطانزاده نیز که مرحوم پیرنیا را به خوبی میشناسد و آثار را مورد بررسی و نقد قرار داده است در ابتدای صحبتهای خود با اشاره به کتاب «نقدی کوتاه بر کتاب سبکشناسی معماری ایرانی» به قلم خودش که نقدی بر کتاب «سبکشناسی معماری ایرانی» تالیف مرحوم محمدکریم پیرنیا و با تدوین غلامحسین معماریان است گفت: کتابی که در مورد استاد پیرنیا نوشتهام نقدی بر یکی از کتابهای ایشان است. در حالی که برخیها کتاب را نقد استاد میدانستند. من همواره ارادت خاصی برای استاد پیرنیا داشته و دارم. همچنین هیچگاه نقدی بر شخصیت این استاد بزرگ نداشته و ندارم.
سلطانزاده افزود: استاد پیرنیا در حوزه نظریهپردازی و فعالیتهایی که داشتند انسان والا و شایسته تقدیری هستند. اما به هر حال از آنجایی که استاد پیرنیا برای نگارش کتاب خود منابع کمتری نسبت به امروز ما داشته است، آثار تولید شدهاش با نیاز روز معماری کشور کمی ناهماهنگ است. طبیعی است که اگر امروز هم ما در مورد موضوعی مطلبی بنویسیم بیشک 50سال آینده آن مطلب نیازمند بروزرسانی خواهد بود. پس کتاب «نقدی کوتاه بر کتاب سبکشناسی معماری ایرانی» نقدی بر اندیشههای این استاد بزرگوار در حوزه معماری است.
وی ادامه داد: در کتاب «نقدی کوتاه بر کتاب سبکشناسی معماری ایرانی» استاد پیرنیا را به دکتر شریعتی تشبیه کردهام. چرا که شریعتی نیز مقبول تمامی اساتید و اهالی علوم مربوطه به خودش نبود. یا به بیان دیگر امکان ندارد که اساتید دانشگاهی تمامی اندیشهها و گفتههای دکتر شریعتی را بی هیچ اشکالی بپذیرند. شریعتی چهرهای تاثیرگذار، زحمتکش برای جامعه ایرانی و دارای اندیشههای موثر و سازنده در فضای زمانی خود بود. اما اندیشههای شریعتی نیز در طول تاریخ میان مردم و اندیشمندان تغییر میکند. آنچنانکه امروزه هیچکس اندیشههای شریعتی را تمام و کمال قبول ندارد و آن را نیازمند تغییراتی میداند. در نتیجه دیدگاههای استاد پیرنیا هم از این قائده مستثنی نیست. بیشک اگر مرحوم پیرنیا امروز زنده بود دیدگاههایش با آنچه پیش از آن در نظر داشت تغییر و تحول پیدا میکرد.
سلطانزاده با تاکید بر اهمیت بروز رسانی مطالب علوم انسانی گفت: حوزه علوم انسانی جریان سیالی است که دائماً در حال تغییر و تحول است. به این ترتیب هیچکس نمیتواند بگوید آنچه نوشته است قطعی و نهایی است.
این مدرس و پژوهشگر دانشگاه افزود: نخستین باری که بنده مطلبی را در مورد کارهای آقای پیرنیا نوشتم سال 1374 در یک شماره از مجله آبادی بود که مرتبط به اولین کنگره معماری ایرانی به همت مرحوم شیرازی در بم منتشر میشد. در همین جا بود که من (در زمان حیات مرحوم پیرنیا) اصول معماری ایرانی را نقد کردم و گفتم این اصول کلی هستند و ربطی به معماری ایرانی ندارند. یعنی اصولی مانند درونگرایی، مردموارگی، نیارش، پرهیز از بیهودگی و غیره بسیار کلی هستند و صرفاً دربرگیرندۀ معماری ایرانی نیست و در رابطه با تمام معماریهای بومی کهن مصداق پیدا میکنند. مثلاً کسی که یک آپارتمان 40 متری میسازد یا کسی که یک ویلا میسازد، نمیتواند ادعا کند که کار بیهودهای انجام داده است. طبعاً این امر مربوط به طبقه اجتماعی و میزان تمول افراد است که ذائقههای زیباشناختی آنان را تحت تأثیر قرار میدهد.
سلطانزاده با پرداختن به اصل مردموارگی از منظر مرحوم پیرنیا که آن را یکی از اصول معماری ایرانی دانسته با نگاهی جامعه شناسانه گفت: در تمام جهان اعیان، اشراف و پادشاهان بناهای عظیم و باشکوه میساختهاند و مردم عادی که توان مالی کمتری داشتند بناهایی متناسب با تمکن مالی خویش احداث میکردند. در همین رابطه فردی هم که ثروتمند بوده فرضاً هرگز سقف اتاق خواب خود را ده متر در نظر نمیگرفته است. مثلاً ما تخت جمشید را با ارتفاع بیست متر داریم یا گنبد سلطانیه را با ارتفاع پنجاه متر داریم که بیشتر از این هم به دلیل زلزله و کمبود امکانات، ممکن نبوده است. به همین دلیل است که بنده این اصول را نقد کردهام و گفتهام اینها اصولی کلی هستند و تنها مختص معماری ایرانی نیستند.
وی در پایان گفت: قهرماندوستی یکی از ویژگیهای جامعه ایرانی است که گاهی بجا و گاهی هم نابجا انجام میشود. به این ترتیب به کسی که علاقهمند است وی را قهرمان میداند. این مطلب به معنای عدم قهرمانی استاد پیرنیا نیست و یکی از عزیزترینهای زندگی من است. اما این موضوع نباید جلوی نقد و اصلاح راه و روش در هر کاری را بگیرد. آنچنانکه ارسطو با تمام ارادتی که به افلاطون داشت وی را نقد میکرد. چرا که ارسطو دانش را بیش از ارسطو دوست داشت. در نتیجه با نقد میتوانیم به توسعه خودمان کمک کنیم.