نقاشیهای آیینی معمولا باید به گونهای طراحی و نقاشی شوند که برای تمام مردم جامعه قابل درک باشند از این رو سالهاست که هنرمندان نقاش برای به تصور کشیدن موضوعات آیینی از نقاشی واقعیتگرا استفاده میکنند.
نمونههای بینظیر این نوع نقاشیها را ما میتوانیم در دوره کلاسیک اروپا بیابیم که اغلب با موضوعاتی مذهبی به تصویر کشیده شدهاند، مصلوب شدن و رنج حضرت عیسی(ع) از موضوعات رایج این دوره است و تابلوها معمولا بعد از نقاشی شدن به محرابهای عبادت برده میشد تا مومنان مسیحی در زمان نیایش، تجسمی از رنج و درد پیامبر خود داشته باشند.
اما در ایران سنت نقاشی دینی به سالهایی کهنتر باز میگردد. زمانی که مانی معجزه خود را نقاشی مینامد و برای پیروان خود نقاشی را به ارمغان میآورد. اما پس از اسلام نقاشی به خوابی طولانی میرود و با نگارگری که ملهم از نقاشی خاور دور است از این خواب برمیخیزد. نقاشی قهوهخانهای و جنبشهای هنری معاصر نقاشی ایران نیز حاصل همین برخورد با هنر اروپایی کلاسیک و مدرن است.
حسن یاقوتی که نقاشی را با شیوههای هنری کلاسیک در دانشگاههای هنر آموخته، سعی دارد از این منظر نقاشی خود را نگاه کند و بتواند راهی نو برای ایجاد تابلوهای جدید بیابد. آثار اولیه یاقوتی در فضایی واقعیتگرایانه است اما هرچه میگذرد نقاشیهای او بیشتر به فضای هنری معاصر نزدیک میشود، اما هنوز سرچشمههای فرهنگی خود را فراموش نکرده.