شعری از صابر قدیمی

تقدیم به حضرت عباس(ع)

تقدیم به حضرت عباس(ع)
رندان تشنه لب (اشعار آیینی شاعران طنزپرداز)
چهارشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۳:۲۶
کد خبر :  ۴۰۶۰۴

 

 

رعناترین سروی و گل‌ها عاشقونه، دلگرم زیر سایه‌ی تو جا گرفتن

بی‌آبروها آبو روی باغ بستن، بی‌آبروها آبو از دریا گرفتن

 

اونایی که با داس یاسو چیده بودن، تیغ و تبر رو دست مشتی مست دادن

از دست گل‌ها، آه! کاری بر نیومد، وقتی که دستای تو رو از دست دادن

 

مشک تو غرق اشک بود و ناله می‌کرد، می‌دید دریا دست امواج سرابه

لبریز بغضی تلخ بود و غصه می‌خورد، ابری که می‌دید آرزوش نقش بر آبه

 

سینه به سینه عشق تو تکثیر میشه، عشق تو توو چشم عزادارات پیداست

از لحظه‌ای که پرچمت افتاد رو خاک، هر جای دنیا پرچمت بی وقفه بالاست

 

دستی بکش روی سرم، آروم بگیرم، درمون دردی و قرار بی‌قراری

دستای تو پیش خدامون رد نمیشه، توو حل هر مشکل فقط تو دست داری

ارسال نظر