حسن فتحی، معمار سرشناس مصری و برندهی جایزهی آقاخان در معماری (۱۹۸۰) به سال ۱۹۰۰ در اسکندریه و در خانوادهای ثروتمند با پیشهی زمینداری به دنیا آمد. بعد از اتمام تحصیلات خود در دانشکدهی هنرهای زیبای قاهره در سال ۱۹۲۶ میلادی، فعالیت حرفهای خود را در همان شهر آغاز کرد. اولین پروژهی حرفهای او طراحی و احداث مدرسهای خصوصی در سال ۱۹۲۷ به سبک معماری مدرن بود، اما همراهی با سبک جهانی و رایج زمان دیری نپایید و فتحی مسیر حرفهای خود را به سمت معماری بومی با توجه به الگوهای معماری مصر تغییر داد. حسن فتحی در طول زندگی حرفهای خود، بیش از ۱۵۰ پروژهی معماری طراحی کرد: از خانههای ساده در دل کویر گرفته تا طرحهای گسترده با ایستگاههای پلیس، آتشنشانی، مسجد، مراکز درمانی و سایر خدمات اجتماعی. طرحهای گستردهای که ناتمام باقی ماندند.
شرایط ویژهی اقتصادی مصر در دوران فتحی به کمبود مصالح اولیه در ساختوساز منجر شده بود، همین موضوع ساخت خانه با مصالح مدرن را به معضلی برای افراد طبقات کمدرآمد تبدیل کرد. از طرفی موج درهمشکنندهی جهانیسازی شیوههای ساختوساز بومی را به انزوا کشانده و به تعبیر فتحی، معماری را از معنا و آگاهی اجتماعی تهی کرده بود. فتحی با آگاهی و مسئولیتپذیریِ صادقانه، زندگی خود را سرتاسر وقف مبارزه با این جریان کرد. او خوب آگاه بود که دست آخر برندهی این مبارزه نخواهد بود، اما مقاومت کرد و از خویش میراث بسیاری باقی گذاشت. در سال ۱۹۵۷ فتحی ناامید از بوروکراسی موجود، مصر را به مقصد یونان و فرانسه ترک کرد تا به تحقیق و فعالیت جدیتری در معماری بومی مصر بپردازد، چرا که وی معتقد بود: «ساختمانها رساتر از کلمات سخن میگویند.»
فتحی در تلاش بود تا شیوههای ساختمان سازی بومی و فراموش شده در مناطق روستایی را احیا کند. او معتقد بود که معماری هر منطقه مخصوص مردم خود آنجا است و این معماری با توجه به اقلیم، فرهنگ و مصالح طبیعی آن مکان متمایز میشود. در این راه، فتحی «خاک» را که مصالحی ارزان و دردسترس بود، به عنوان بنمایه طرحهایش قرار داد. فتحی معتقد بود که معماری به شیوهی مدرن مستلزم وقت و هزینه زیادی است که اکثریت مردم و به خصوص روستانشینان، توان پرداخت چنین هزینههایی را ندارند. فتحی اصول معماری خود را «کمک به ابتکارات محلی» نامگذاری میکند. این اصول مبتنی بر ارزان و در دسترس بودن مصالح ساخت خانه برای روستاییان است. وی با شعار «خودتان خانهتان را بسازید» مشارکت مردم را درنقش عاملی تعیینکننده در ساخت خانه مطرح میکند.
همترین پروژهی فتحی، طرح روستای گورنای جدید در سال ۱۹۴۵ بود. این طرح در نزدیکی شهر تاریخی لوکسور، برای ۹۰۰ خانوار طراحی شده بود. او با بررسی عوامل طبیعی از جمله جهت تابش آفتاب، آبهای سطحی، فضای سبز و جهت وزش باد، موقعیت قرارگیری خانههای روستا را تعیین کرد. این طرح و بعدها طرح دهکدهی باریز در سال ۱۹۶۴، پروژههای موفقی نبودند و به اتمام نرسیدند. فتحی در کتاب «معماری برای فقرا» عوامل مختلفی را در ناموفق بودن این طرحها مطرح میکند که عدم استقبال و حمایت مردم و دولت جزو مهمترین این عوامل هستند. منتقدین فتحی مینویسند که «او برای فقرا مینوشت و برای ثروتمندان میساخت»؛ چنین تناقضی در زندگی حرفهای معماری که متعهدانه در جستوجوی راهحلی برای بهبود معیشت مردم کمدرآمد بود، به روشنی بیانگر مخالف بودن جهت اندیشههای وی با مسیر اندیشههای سیاسی و اقتصادی غالب در روزگارش بود. رویاهای فتحی همانند خیل رویاهایی که در جهت منافع عام هستند ناتمام باقی ماند تا اندیشهها و رویاهای وی به عنوان منبع الهامی برای آیندگان و معماران بوم گرا راهگشا باشد.