یادداشتی از مجتبی احمدی

«طنز» در شعرهای «کیومرث منشی‌زاده» - قسمت اول

«طنز» در شعرهای «کیومرث منشی‌زاده» - قسمت اول
یکی از ویژگی‌های بارز شعر منشی‌زاده، نگاه رندانه و طنزآمیز به دنیای پیرامون است. ...
شنبه ۰۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۰
کد خبر :  ۳۹۳۱۱

 

مروری بر زندگی شاعر

کیومرث منشی‌زاده در سال ۱۳۲۴ در استان کرمان، شهرستان جیرفت به دنیا آمد. دوره آموزش‌های دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش به پایان رساند و پس از آن، برای ادامه تحصیل به آمریکا سفر کرد با این نیت که در آنجا فیزیک بخواند، اما تغییر رشته داد و در رشته ریاضیات فلسفی شروع به تحصیل کرد. او پس از نزدیک به پنج سال، به خاطر بیماری پدر به ایران بازگشت و چندی بعد در دانشگاه تهران به طور هم‌زمان در رشته‌های فلسفه و حقوق مشغول به تحصیل شد. منشی‌زاده پس از فارغ‌التحصیلی عازم فرانسه شد، در رشته حقوق دکتری گرفت و سپس به ایران بازگشت. وی مدتی در دفتر انرژی اتمی سازمان برنامه مشغول به‌کار شد و هم‌زمان با آن در دانشگاه هنر به تدریس جامعه‌شناسی هنر پرداخت.

کیومرث منشی‌زاده، شاعری را با شعر کلاسیک و سرودن غزل آغاز کرد، اما بعدها به شعر نو و مدرن روی آورد. او ابداع‌کننده دو شاخه ویژه در شعر دهه‌های اخیر است. یکی «شعر ریاضی» که منشی‌زاده در دهه پنجاه آن را ابداع کرد و با استفاده از اعداد و مفاهیم ریاضی و فرمول‌های فیزیکی، شعرهایی سرود که بحث‌انگیز و جالب توجه بود.

دیگری «شعر رنگی» است که منشی‌زاده در آن به کمک حالت‌پذیری رنگ‌ها و رنگ‌پذیری حالت‌ها، به خلق تصویرهای رنگی پرداخته و در شعر، از رنگ‌های گوناگون، خلاقانه و هنرمندانه استفاده کرده است.

از آثار کیومرث منشی‌زاده می‌توان به کتاب «سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ‌پریده»، مجموعه‌شعر «قرمزتر از سفید»، کتاب «حافظ، حافظ»، و مجموعه‌شعر «ساعت سرخ در ساعت ۲۵» اشاره کرد.

کیومرث منشی‌زاده در روز شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ از دنیا رفت.

 

نگاهی به طنز منشی‌زاده

یکی از ویژگی‌های بارز شعر منشی‌زاده، نگاه رندانه و طنزآمیز به دنیای پیرامون است و اغلب شعرهای او رگه‌های تند و جذابی از طنز انتقادی یا شوخ‌طبعی طنازانه دارند. شعر او که شعری نو و مدرن است، با زبان و نگاهی خاص، و طنازی‌های ویژه او همراه است، و این نکته، برخی از آثارش را از هویتی منحصربه‌فرد برخوردار کرده است.

کیومرث منشی‌زاده در نثر طنز هم، آثار ماندگار و اثرگذاری دارد و صاحب‌نظران این عرصه، نوشته‌های او با عنوان «از روبه‌رو با شلاق» را از بهترین آثار طنز خلق‌شده در دهه‌های اخیر می‌دانند.

یوسفعلی میرشکاک شاعر، نویسنده و طنزپرداز، در یادداشتی با عنوان «هرج‌و‌مرج‌طلب آرام» و در «نگاهی گذرا به طنز کیومرث منشی‌زاده» می‌نویسد: «کیومرث منشی‌زاده از طنزآوران برجسته معاصر است اما چون مخاطب عام را چندان به رسمیت نشناخته، کم و بیش ناشناس مانده و حتی می‌توان گفت مظلوم واقع شده است.» او معتقد است: «منشی‌زاده برخلاف اغلب کسانی که به طنزنویسی شهره و در حقیقت فکاهه‌نویس‌اند، ذاتاً طنزآور است» (میرشکاک، 1388: 123).

شمس لنگرودی با نظری بر پیشینه شاعری منشی‌زاده می‌نویسد: «کیومرث منشی‌زاده پس از چاپ چند غزل و شعر نیمایی در نیمه اول دهه چهل، به شعر منثور روی می‌آورد و در مدت کوتاهی اشعاری به چاپ رساند که اگرچه تحت تاثیر جریان موج نو بود، کاملاً بدیع و شگفت‌انگیز می‌نمود. اشعاری ساده، طنزآمیز، اندوه‌بار و سرشار از کنایات و تلمیحات و افسانه‌ها و ریاضیات. اشعاری که در عین‌حال نشان می‌داد کیومرث منشی‌زاده شاعری نهیلیست است که هیچ‌چیز، حتی شعر را جدی نمی‌گیرد...» (شمس لنگرودی، 1384: 477).

منشی‌زاده به بسیاری از پدیده‌ها از روزنه طنز می‌نگرد و این نگاه طنازانه در بیشتر آثار او حضوری پررنگ و اثرگذار دارد. زنده‌یاد عمران صلاحی، طنزپرداز پرآوازه، شعر «دست‌های بی‌خرما»ی منشی‌زاده را یکی از درخشان‌ترین شعرهای طنز دوران معاصر می‌دانست:

«دست‌های ما

           کوتاه بود

و خرماها

             بر نخیل

ما دست‌های خود را بریدیم

                                  و به سوی خرماها

                                                        پر

                                                        تا

                                                        ب کردیم

خرما

       فراوان

              بر زمین ریخت

ولی ما دیگر

           دست

             نداشتیم»

(منشی‌زاده، 1387: 74)

شاید در نگاه نخست به این شعر، خود را با شاعری روبه‌رو ببینیم که با پوچ‌گرایی و هیچ‌انگاری‌اش، نگرش اندوهناکی را با تحسر تمام به نگارش درآورده است؛ اما در پس این ظاهر غم‌انگیز، نگاهی رندانه می‌بینیم که طنزی محکم و اثرگذار را پدید آورده، اگرچه تلخ.

«نوشته‌ها و شعرهای او بسیار قابل تأمل‌اند، به‌ویژه برای طنزنویسان. اگرچه بسیاری منشی‌زاده را طنزنویس به معنای معمول و مرسوم کلمه نمی‌دانند -که تا حدود زیادی هم حق با آن‌هاست - اما اگر کمی دقت و تأمل به خرج دهیم، می‌بینیم که اغلب آثار او را می‌توان با جرأت و جسارت «طنز» نامید. طنزی متفاوت که صدالبته قصد خنداندن مخاطب عام را ندارد.» (موسوی، 1387: 125)

میرشکاک معتقد است: «طنز منشی‌زاده به هیچ وجه ساده و ژورنالیستی نیست و برای فهم آن غالباً باید واجد همان مقدماتی بود که نویسنده داراست و متأسفانه طنزنویسان ما نیز برای فهم نکات باریک منشی‌زاده کم می‌آورند تا چه رسد به دیگران. می‌توان گفت که منشی‌زاده برای خواص طنز می‌نویسد، اما چه کسی گفته است طنزپرداز -که... برملاکنندۀ حماقت‌های آشکاری است که دیده نمی‌شوند- باید برای کسانی بنویسد که روزنامه‌ها را هم جز به کمک دیکسیونر یا مراجعه به این و آن نمی‌فهمند؟» (میرشکاک، 1388: 123)

در همان نخستین برخورد با آثار کیومرث منشی‌زاده، با طنز مواجه می‌شویم؛ طنزی که حتی در نام‌گذاری کتاب‌های کم‌شمار او هم حضور دارد: «سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ‌پریده»، «قرمزتر از سفید»، «ساعت سرخ در ساعت 25»، «صفر در منقار کلاغ زرد بی‌آسمان»، و در عنوان شعرهای او: «جغرافیای تاریخ»، «حاصل عمر بی‌حاصل»، «سقوط افقی»، «طبقه صفر»، «عدالت ظلم»، «بلندپروازی‌های کوتاه»، «آزادی در پناه قفس» و...

یکی از شگردهایی که این عناوین را طنزآمیز ساخته، بهره‌گیری منشی‌زاده از پارادوکس و متناقض‌نماست؛ شیوه‌ای که در کنار آشنایی‌زدایی‌های نوآورانه، شعرهای او را طنزآمیز می‌کند.

چند خط از شعر «مردی که خورشید را به دار می‌آویزد» از مجموعه‌شعر «قرمزتر از سفید» را بخوانید و به آشنایی‌زدایی منشی‌زاده توجه کنید:

خورشید هر روز با نور خود

هزاران ستاره را

خاموش می‌کند

مردی به انتقام خون هزاران ستاره که بر گردن خورشید سنگینی می‌کند

یک شب خورشید را

در شرق آسمان به دار می‌آویزد

تا دشمنان ستاره بدانند

در زمین مرد شاعری هست

که آفتاب ظالم را

دوست نمی‌دارد

و گل‌های هرجایی آفتاب‌گردان را

پر

پر می‌کند! (منشی‌زاده، 1370: 67)

 

ادامه دارد

 

 

منابع:

- شمس لنگرودی، محمدعلی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ج4، نشر مرکز، چاپ چهارم، تهران، 1384.

- منشی‌زاده، کیومرث، مجموعه‌شعر «ساعت سرخ در ساعت 25»، نشر نگیما، چاپ اول، تهران، 1387.

- منشی‌زاده، کیومرث، مجموعه‌شعر «قرمزتر از سفید»، ناشر مولف، چاپ اول، تهران، 1370.

- موسوی، سیدعبدالجواد، اشارة گفت‌و‌گو با منشی‌زاده، کتاب طنز4، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، تهران، 1387.

- میرشکاک، یوسفعلی، یادداشت «هرج و مرج طلب آرام» («نگاهی گذرا به طنز کیومرث منشی‌زاده)، کتاب طنز5، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، تهران، 1388.

 

ارسال نظر