در قسمتهای قبل به 7 وضعیت نمایشی (اشتباه – تلافی – عدم تناسب علت و معلول – وضعیت تکرار – وضعیت انتخاب بر سر دو راهی - وضعیت اشتباه و وضعیت عناصر متضاد و متناقض) از ۱۵ وضعیت نمایشی برای طراحی داستان های طنز پرداختیم و در این قسمت «وضعیت تداخل رویدادها» خواهیم پرداخت.
وضعیت تداخل رویدادها[1]
الف -ارتباط دو یا چند رویداد و شخصیت بی ربط به یکدیگر
همانگونه که پیش از این اشاره شد؛ بر طبق نظریه «بوردل» هرگاه دو رویداد به ما عرضه میگردد، بی تردید ما در پی یافتن پیوندهایی علّی، مکانی و زمانی آنها بر خواهیم آمد.
از همین رو، در اکثر داستانهای طنز میتوان طرحهایی را براین اساس به وجود آورد. هر چه ارتباط پیوند صوری دو رویداد یا دو شخصیت کمرنگتر اما پیوندهای ارتباطی میان آنها (که نویسنده بینشان برقرار میکند) مستحکمتر گردد؛ داستان از طنز بیشتری برخوردار خواهد شد. بهعبارتی، جدا بودن رخدادها و جور درآمدن منطقی آنها میتواند حالتی کمیک ایجاد کند.
(مانند ارتباط صدای آواز یک خواننده با پرواز یک موشک به فضا و یا برقراری ارتباط بین وقایع زندگی یک پادشاه با زندگی یک فقیر به شکلی توجیه پذیر.) بدین ترتیب، بعد از ارائه دلایل کافی برای ارتباط دو شئی نامربوط، نقطه تلاقی آنها میتواند باعث رویدادهای طنز شود. شکسپیر در تراژدی هملت میگوید: گذر یک شاه به معده یک ماهیگیر خواهد افتاد؛ چرا که شاه خواهد مرد و کرمها بدن او را خواهند خورد و آن کرمها طعمه مرد ماهیگیر برای صید ماهیان خواهد شد و بالاخره ماهی خورده شده، از معده ماهیگیر گذر خواهد کرد.
«وضعیتی که در آن واحد، وابسته به دو رشته رخداد کاملاً مستقل از هم باشد و بتوان دو معنای گوناگون از آن برداشت کرد همیشه کمیک است.» (برگسون)
ب)تلفیق دو رویداد؛یکی درگذشته(یاآینده)و دیگری در حال
اگر یک رشته رخداد قدیم و یک رشته رخداد کنونی در ذهن ما قابل تداخل باشند، باز حالت کمیک به وجود میآید.
نقل حوادث قدیم به رخدادهای جدید و ترکیب آنها با هم از این فکر الهام میشود. مانند وقوع رخدادی در قبل که در ذهن است و پیداکردن وجوه مشترکی در رخدادی که هم اکنون جاری است و بالاخره تداخل آن دو. از این وضعیت بیشتر در نمایشهای طنز با موضوع اسرار آمیز استفاده میشود. بدینترتیب که شخصیت کمدی متوجه میشود؛ ارتباطی میان رویدادهایی که در گذشته طی دوره خاصی برایش رخ داده با اتفاقات کنونی زندگیش وجود دارد. بدینترتیب او برخی از وقایع آینده را پیشبینی میکند و با آمادگی قبلی به استقبال ماجراها میرود که همین امر میتواند لحظات کمیکی را خلق نماید. اما در برخی از مواقع این پیش بینیها خلاف انتظار شخصیت کمدی، درست از آب در نمیآیند. که در این صورت نیز در اثر همین پیش بینی نادرست، اتفاقاتی بر سر وی نازل میشوند که همگی کمیک خواهند بود.
درخصوص تلفیق رویدادهای آینده با حال نیز میتوان به فیلم «مردی که زیاد میدانست» اشاره کرد که در آن وقایع آینده توسط روزنامههایی با تاریخ روز بعد به شخصیت کمدی اطلاع داده میشد که سبب رقم خوردن وقایع طنز داستان میگشت.
ج)تلفیق مکالمات ذهنی با رویدادهای فعلی
در این حالت ذهن شخصیت کمدی همچون یک راوی دانای کل، مسائلی را بیان میکند که همگی با رویدادهای زندگی وی تلاقی مییابند. زمانی این موضوع خندهدارتر میشود که دانای کل داخل ذهن شخصیت کمدی، درخصوص نوع زندگی و تصمیمات و برنامههای آینده او هم اظهار نظر میکند.
د)تلفیق دو قضاوت متضاد
- زمانی که دو داوری متضاد با یکدیگر تطبیق داده میشود؛ وضعیتی طنزآمیز به وجود میآید. مانند نظر متناقض دو دکتر در خصوص بیماری یک مریض و بلاتکلیفی وی در خصوص انجام دستورات متضاد آنها.
در قسمت های بعدی به بررسی سایر وضعیت های کمدی خواهیم پرداخت.
[1] مشابه این مورد در علم نیز به نام «اثر مدیچی» شناخته میشود. «وقتی که به محل تلاقی حوزه های، رشته ها یا فرهنگها پا می گذاریم، می توانیم مفاهیم موجود را به گونه ای تلفیق کنیم که تعداد زیادی ایدۀ خارق العاده ایجاد شود»