امیرحسین آقامیری، هنرمند نگارگر:

سرمایه‌داری و انحراف هنر نوگرای غرب علت اصلی انزوای هنرهای بومی

سرمایه‌داری و انحراف هنر نوگرای غرب علت اصلی انزوای هنرهای بومی
آقامیری نگارگر و مدرس نقاشی گفت: امروزه اقتصاد هنر فقط در حوزه هنر نوگراست و کسی سراغ هنرهای سنتی نمی‌آید.
شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۱
کد خبر :  ۳۹۱۷۶

به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، امیرحسین آقامیری متولد سال ۱۳۵۰ است. او کارشناسی نقاشی را از دانشگاه سوره گرفت و هم اکنون مدرس نقاشی ایرانی و تذهیب در دانشگاه‌ها و آموزشگا‌های کشور است. او در بیش از ۴۰ نمایشگاه گروهی و انفرادی ملی و بین المللی شرکت کرده است.

آقامیری طی سال‌های فعالیت هنری خود جوایزی از جمله برگزیده نخست دوسالانه‌های دوم، چهارم، پنجم، ششم وهفتم نقاشی ایرانی- تهران، برگزیده نخست نمایشگاه‌های بین المللی دهم، یازدهم، دوازدهم وسیزدهم قرآن کریم- تهران، برگزیده نخست جشنواره فرهنگی هنری عمره دانشجویی دانشگاه تهران ۱۳۸۰، برگزیده نخست جشنواره شمس در آیینه شمسه و نگاره‌های معنوی موزه امام علی ۱۳۸۳، برگزیده نخست دومین دوسالانه جشنواره هنر‌های تجسمی دانشجویان کشور ۱۳۷۴ ، برگزیده نخست اولین جشنواره هنر‌های سنتی جوانان کشور- فرهنگستان هنر و همچنین برگزیده نخست سومین دوره هنرهای تجسمی فجر را کسب کرده است.

این نقاش نام آشنا، هنرمندی است که با موضوعات قرآنی خلق اثر می‌کند. داستان ذبح حضرت اسماعیل(ع)(توسط پدرش حضرت ابراهیم (ع)) یکی از قصه‌های قرآنی است که با دستان توانمند او به تصویر کشیده شده است.

در عید سعید قربان گفت‌و‌گویی با استاد امیرحسین آقامیری انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

تولد در خانواده‌ای با هنر نگارگری، چقدر در شکل‌گیری علاقه شما به این رشته موثر بود؟

 یک بحث علاقه و یک بحث هم عشق است، این علاقه ممکن است برای همه ایجاد شود مخصوصا خانواده ما که در محیط هنری هم بودیم، اما عشق مهمتر از علاقه است، علاقه ممکن است تاریخ انقضاء داشته باشد، اما اگر عشق واقعی در یک چیز جریان داشته باشد دیگر نمی‌توان از آن دست برداشت. عشق باعث می‌شود در شرایطی که هیچ حمایتی از انسان نمی‌شود و حتی نیرو‌های زیادی هم مقابل آن قرار می‌گیرند، ایستادگی کرده و از سد‌های بزرگ عبور کند. در خانواده نگارگر، من به این رشته علاقه‌مند شدم اما عشق موجب ماندگاری و ادامه مسیرم شد.

 

 

با توجه به اینکه نگارگری از هنر‌های اصیل ایرانی است جایگاه این هنر در جامعه هنری امروز چگونه است؟

در این چند سالی که ما کار کردیم کوچکترین حمایتی از نگارگری نشد، مخصوصا در دهه اخیر که کاملا اقبال به نگارگری از بین رفته و دولت هم هیچ توجهی به آن ندارد؛ این هنر اصیل ایرانی که ریشه در عرفان، فرهنگ و دین ما دارد به حاشیه رانده شده است. در این سال‌ها مسئولان بیشتر هنر‌های مدرن و نوگرا که از غرب وارد می‌شوند را حمایت می‌کنند.

به نظر شما ریشه این انحراف در هنر چیست؟

این سوال را یک روز از یکی از استادانم در دانشگاه پرسیدم، او پاسخ داد «سرمایه داری»؛ یعنی با پول‌های هنگفت مسیر هنرمندان را تغییر می‌دهند، همانطور که امروزه هم می‌بینید به یک اثری که نه محتوای خاصی دارد، نه زمان طولانی برای خلق آن صرف شده و نه دارای ارزش هنری می‌باشد، ده‌ها هزار دلار پول می‌دهند، این قضیه بودار است به عبارتی با پول همه چیز را می‌خرند.

برخورد هنرمندان با این سیاست چگونه است؟

قیمت آدم‌ها فرق می‌کند، برخی به هیچ قیمتی هنر ارزشی و بومی خود را نمی‌فروشند، اما برخی به گرمی از این سیاست‌ها استقبال می‌کنند، یعنی هنر ارزشی خود را کنار می‌گذارند و به دنبال هنر وارداتی می‌روند. در نتیجه می‌بینیم که امروزه معیارهای هنری تغییر کرده و با آنچه که مطابق بحث‌های آکادمیک و منطقی هنر می‌باشد، مغایرت دارد. هنر رحمانیت خود را از دست داده، در هنر شیطان حاکم است و دیگر بحث کمالات و اخلاقیات مطرح نیست و بالعکس زشتی جای زیبایی را گرفته و همه چیز واژگون جلوه داده می‌شود.

 

 

بیشتر آثار شما براساس قصه‌های قرآنی خلق شده اند، چطور شد که قرآن را محور آثار خود قرار دادید؟

من از سال ۷۳ نگارگری آثار قرآنی را شروع کردم، قبل از آن به اشعار خیام علاقه داشتم و آن‌ها را کار می‌کردم، زیرا این اشعار انسان را به تفکر وامی‌دارد که از کجا آمده و به کجا می‌رود؟ علت شب و روز چیست؟ علت زندگی چیست و... این اشعار هم در قالب نگارگری خوب درمی‌آمد و هم رسالت اصلی هنر که کمال است برای من مهم بود.

مدتی بعد از آن یک کار قرآنی خلق کردم، تصویرگری موضوعات قرآنی برایم جالب بود و از طرفی تا آن زمان هم قصه‌های قرآنی در نگارگری ما کار نشده بود. ضمن اینکه معتقد بودم طبق آیه 26 سوره الرحمن هر چه که وجه خدایی پیدا کند باقی خواهد ماند (وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرام). اولین کاری که خلق کردم سوره قیامت بود و در دوسالانه هم مقام اول را کسب کرد.

ذبح حضرت اسماعیل(ع) در قربانگاه را چند بار تصویر کرده‌اید؟

دو بار این داستان را کار کرده‌ام که یکی از آن‌ها سیاه قلم است البته این داستان را خود غربی‌ها هم تصویر کرده‌اند، اما نه به گونه‌ای که در قرآن بیان شده است بلکه به صورتیکه حضرت اسماعیل(ع) در مقابل حضرت ابراهیم(ع) قرار گرفته، یعنی گویا او راضی به این داستان نیست، اما قرآن می‌فرماید که حضرت اسماعیل(ع) پشتش به حضرت ابراهیم(ع) بوده است، یعنی قلباً آمادگی اجرای این دستور الهی را داشته و حتی حضرت هاجر(س) هم این تصمیم را می‌پذیرد. من در اثر دوم، این داستان را با جزئیات و براساس فرمایشات خداوند در قرآن کریم تصویر کرده‌ام.

 

 

از حس و حال خود هنگام تصویرگری داستان‌های قرآنی برایمان بگویید.

هنر آینه درون انسان است، هنرمند تنها کسی است که نمی‌تواند درونیات خودش را پنهان کند، من معتقدم که اگر می‌خواهم کار مذهبی و احساسی داشته باشم باید خودم هم مذهبی باشم. هنرمند نمی‌تواند شعاری کار کند، زیرا در این صورت مخاطب از کارش لذت نمی‌برد. به طور مثال کسی می‌تواند کار عاشورایی خوب بسازد که در مجالس امام حسین (ع) هم شرکت کند.

همانطور که امام حسین (ع) نماز اول وقتش را در عاشورا ترک نکرد نماز هنرمند هم باید اول وقت باشد، باید ارتباطش با خداوند نزدیک و قوی باشد تا بتواند موضوعات مذهبی را بکشد. نقاش‌های زیادی را دیده‌ام که در تکنیک بسیار توانمند هستند، اما وقتی می‌خواهند آثار مذهبی کار کنند در میانه راه می‌مانند، البته با دیدن اثرشان هم نه تنها احساس خوبی به آدم دست نمی‌دهد بلکه حس می‌کنیم این تابلو را کسی تصویر کرده که هیچ ارتباطی به موضوعش ندارد.

بخشی از کار‌هایی که ما خلق می‌کنیم الهام است، به طور مثال تعدادی از کار‌هایی که من انجام داده‌ام و دیگران هم پسندیده اند واقعا کار من نبود و بخش عمده‌ای الهام می‌شود.

جایگاه رشته نگارگری در مارکت‌های هنری کجاست؟

هیچ جا؛ الان اقتصاد هنر فقط در حوزه هنر نوگراست، کسی سراغ نگارگر‌ها نمی‌آید. یکی دو حراج هم قبلا برگزار شد که بعد از مراسم کار‌ها را برگرداندند، نمی‌دانم داستانشان چه بود، اما گفتند خریدار‌ها پشیمان شده‌اند.

در جشنواره‌ها هم توجه خاصی به آن نمی‌شود؟

خیر، مثلا در جشنواره هنر‌های تجسمی فجر که باید ماحصل هنر‌های ارزشی و انقلابی ما را به نمایش بگذارد در این سه، چهار سال اخیر بخش نگارگری را به سمت نگاه نوگرا برده‌اند، یعنی بخش نگارگری دارد، اما می‌گویند هنر نگارگری که در زمینه هنر نوگرا باشد را می‌پذیریم. شما بگویید با این شرایط ما هنرمندان نگارگر باید چکار کنیم؟ این سیاست‌گذاری جشنواره خیلی فاجعه است، در حال حاضر من که برگزیده سومین دوره جشنواره فجر بودم، تذهیب و نگارگری را هم تلفیق کرده و به شیوه خودم کار می‌کنم، نمی‌توانم در فجر باشم، زیرا به من می‌گویند کار جدیدی انجام نداده‌ای.

 

 

استقبال مردم از این هنر چگونه است؟

مردم را نمی‌توان معیار قرار داد زیرا در چند سال اخیر، فرهنگی در مملکت ما رایج شده که مادیات حرف اول را می‌زند. ما آینده‌نگری نداشتیم و فقط امروزمان را دیدیم. مدیریت‌های غلط ذائقه مردم را ضعیف کرده است. در تفکر جامعه امروز کسی به صرف داشتن هنر واقعی و معنویات مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرد، در صورتیکه هنر، فرهنگ را می‌سازد .ارزشیابی مردم غیر واقعی و مادی است، شاید در غرب اینگونه نباشد.

کشوری که دارای فرهنگ باشد در تکنولوژی، ورزش و... هم پیشرفت می‌کند، در جوامع غربی زرق و برق زندگی مادی، یک هنرمند را مطرح نمی‌کند بلکه تکنیک و هنرش او را شاخص می‌کند اما در جامعه ما برعکس است. وقتی بودجه موزه‌ها را قطع می‌کنند یعنی هنر برای مسئولان دغدغه نیست. تنها عشق، ایمان و یقین به ارزش‌های هنری است که هنرمندان را در این شرایط حفظ می‌کند.

قبلا گفته بودید که امارات سعی دارد هنر تذهیب را مال خودش کند، این ادعا تا کجا پیش رفته است؟

این کار را کرده است، وقتی می‌گویند که خود کلمه تذهیب عربی است یعنی مالکیت آن را به دست گرفته‌اند. حالا مسئولان ما تازه به این فکر افتاده‌اند که اسم این هنر را زرنگاره بگذارند. با تغییر اسم که اتفاقی نمی‌افتد؛ گنجینه‌ای که آن‌ها در این چند سال اخیر با سرمایه گذاری چشم گیر درست کرده‌اند را ما نداریم. تمام هنرمندان خوب ایران کارهایشان را در مسابقات آن کشور شرکت داده‌اند، آن‌ها هم کار‌های اول تا پنجم را خریده و در گنجینه‌شان حفظ می‌کنند.

علاوه بر آن، مجموعه دارانشان هم از هنرمندان ایرانی کار خریده اند. آن‌ها این آثار را به عنوان هنر‌های ملی امارات در جوامع غربی عرضه می‌کنند، واقعا برای خودشان فرهنگ می‌سازند، فقط مدنیت و شهرهایشان را نساخته‌اند و در هنر هم کار می‌کنند. در حال حاضر یک کشور می‌گوید ابن سینا مال ماست، یکی می‌گوید تذهیب مال ماست، ماهم نشسته‌ایم سر جای خودمان؛ هنرمندان مثل یک خانواده بی‌سرپرست شده‌اند، دلخوشی ما این است که در یک نمایشگاه کارمان را ارائه دهیم، اما این را هم دریغ می‌کنند.

آیا اثری از شما در موزه ملی قرآن کریم موجود است؟

 بله، یکی از کارهایم با موضوع معراج در موزه قرآن است.

به نظر شما علت شهرت و محبوبیت تابلو عاشورا از استاد فرشچیان چه بود؟ چطور می‌شود که یک اثر نگارگری تا این حد بین مردم معروف شود؟

اولا موضوع کار، عاشورایی است که با عقاید مردم گره خورده است. اثر عاشورا از استاد فرشچیان چون گرایش به نقاشی هم دارد و جنبه‌های مادی هم در آن گنجانده شده است، کشش و علاقه ایجاد می‌کند. البته احساسات و حالت‌هایی که استاد در طراحی پارچه و... به کار برده است بسیار نرم، روان و طبیعی است. از طرفی آن تابلو جنبه نمایشی خیلی خوبی داشت و از آنجایی که مربوط به امام حسین‌(ع) بود خیلی در دل مردم جا گرفت.

ضمن اینکه اگر عنایت خداوند بر یک کار باشد، آن کار خاص می‌شود، آن تابلو هم از جمله آثاری بود که به استاد فرشچیان الهام شد، گویی از عالم غیب دستش را گرفتند و آن شاهکار هنری را رقم زدند.

مهمترین مشکلاتی که در حال حاضر دامن‌گیر هنر نگارگری شده‌اند؟

 در حال حاضر غربی‌ها می‌خواهند فرهنگ و هنر ما را زیرپا بگذارند و متاسفانه دولت ما هم آب در آسیاب دشمن می‌ریزد. چرا اساتید بزرگ این رشته در انزوا قرار گرفته‌اند؟ در خلوت خود زندگی می‌کنند؟ باید سمینار، ورکشاپ، سخنرانی و... برگزار و از آن‌ها استفاده شود.

موزه هنر‌های معاصر تهران که گنجینه غنی دارد چرا همیشه آثارش را در آرشیو نگه می‌دارد و آثار دائما در موزه نیست؟ همین موضوع نشان می‌دهد که ما برنامه‌ای برای هنر نداریم که هیچ، بلکه می‌خواهیم هنرهایمان دیده نشوند.

راهکار مقابله با این تهاجم فرهنگی هنری چیست؟

 نسل امروز باید با گالری‌ها، موزه‌ها و فضاهای هنری مانوس شوند، مردم ما با هنر بیگانه نبوده‌اند، در خارج از کشور، بسیاری از مردم اوقات فراغتشان را در موزه‌ها و فضاهای هنری سپری می‌کنند و از کودکی برنامه موزه‌گردی دارند، در کشور ما چطور؟ درک مردم از هنر به پایین‌ترین سطح رسیده است و این هم نتیجه اعمال تصمیماتی است که متولیان هنر در کشور اتخاذ کرده‌اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

ارسال نظر