یادداشتی از فرزین پور محبی

آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی - قسمت ششم

آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی - قسمت ششم
در این قسمت به وضعیت دیگری به نام وضعیت «اشتباه» خواهیم پرداخت.
دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۶
کد خبر :  ۳۸۸۰۸

 

در قسمت‌های قبل به 5 وضعیت نمایشی (اشتباه – تلافی - عدم تناسب علت و معلول – وضعیت تکرار – وضعیت انتخاب بر سر دو راهی) از 15 وضعیت نمایشی برای طراحی داستان های طنز پرداختیم و در این قسمت به وضعیت دیگری به نام وضعیت «اشتباه» خواهیم پرداخت:   

6- وضعیت شانس و تصادف

« تصادف و اتفاق هر اندازه غیر عادی باشد تنها در صورتی پذیرفتنی خواهد بود که آرام‌، آرام تماشاگر را برای پذیرش آن آماده کرده باشد.» (برگسون، 1379: 71)

 شانس و تصادف در فیلم‌های کمدی فاخر آنچنان هم بی‌حساب و کتاب نیست. بلکه در این فیلم‌ها اتفاقات به شکل علت و معلولی و کاملاً هدف‌مند و در جهت اهداف شخصیت کمدی و طنز داستان، طراحی می‌شوند. بدین ترتیب، در اینجا یکی دیگر از مرزهای میان طنز مطلوب و سخیف مشخص می‌گردد؛ چراکه معمولاً در طنزهای سخیف، ما شاهد وقوع حوادثی نامربوط و بدون رعایت اصل علت و معلولی هستیم. شانس و تصادف در طنزهای سخیف بیشتر حکم پوششی برای ضعف در داستان پردازی و یا جمع کردن پایان داستان را دارد. اما در طنزهای فاخر شانس و تصادف وقایع داستان را به شکلی قابل توجیه و با رعایت قوانین علت و معلولی به پیش می‌برد و خود عاملی مؤثر برای شکل گرفتن وقایع داستان می‌شود.وضعیت شانس و تصادف در اشکال زیر قابل بررسی می‌باشند.

الف) صعود به موقعیتی بالاتر در اثر شانس

در این وضعیت شخصیت کمدی در اثر بخت و اقبال در شرائط بهتری قرار می گیرد. از جمله:

  • برنده شدن در بخت‌آزمایی
  • رسیدن به ارث (مانند یکی از آثار لورل هاردی که با اطلاعیه‌ای در روزنامه متوجه می‌شوند که صاحب ارث فراوانی شده‌اند.)
  • یافتن کیسه بزرگ پول، نقشه گنج و یا شئی جادویی (مانند کفشی جادویی که می‌تواند صاحبش را تبدیل به یک بازیکن فوق­العاده نماید.)
  • انتخاب شدن تصادفی به‌عنوان لیدر یک باند بزرگ
  • به­دست آوردن قدرتی جادویی برای انجام کارهای خارق‌العاده (مانند فیلم ماسک)

اما با وجود روی آوردن بخت و اقبال به شخصیت کمدی برخلاف انتظار، نه تنها شرائط ایجاد شده برای وی بهتر نمی‌شود، بلکه دردسرهای او در موقعیت فعلی‌اش نیز بیشتر هم می‌شود! قهرمان کمدی در این شرایط (بالاتر) دست به اعمالی می‌زند که معمولاً خواست درونی و وسوسه پنهانی مخاطبین نیز (بعد از رسیدن به چنین شرایطی) است. بدین معنی که کمدین از شرایط باد آورده موجود سوء استفاده می‌نماید. اما بالاخره قانون و تقدیر حاکم در این فیلم‌ها در نهایت باعث می‌گردد که کمدین (و در اصل مخاطب) به اشتباهات خود پی ببرد تا آنچنان هم آنان در انتظار رسیدن به گنجی موهوم نباشند.

همچنین دردسرهایی دیگری نیز از سوی اطرافیان و جهان خارج، شخصیت کمدی را به واسطه قرار گرفتن در شرائط جدیدش تهدید می‌کند. به‌عنوان مثال،دیدی در یکی از فیلم‌هایش، ثروت زیادی را به ارث می‌برد. اما بلافاصله جان وی به همین خاطر، از سوی وراثی که به آنها ارثی نرسیده است در معرض خطر و تهدید قرار می‌گیرد. همچنین است، در یکی از فیلم‌های لورل و هاردی، که آنها برای دریافت سهم ارث‌شان در خانه‌ای مخوف گرفتار می‌شوند.

به‌طورکلی هر چه نحوه‌ی صعود به موقعیت بالای شخصیت کمدی، تصادفی‌تر و در عین حال قابل توجیه‌تر و از طرفی، مشکلات بوجود آمده (در اثر موقعیت جدید فعلی) برای شخصیت کمدی، بیشتر باشد؛ طنز آن اثر نیز بیشتر خواهد بود.

اوج موقعیت طنز این وضعیت، زمانی خواهد بود که شخصیت کمدی بعد از فائق آمدن به همه مشکلات (البته باز هم به مدد شانس وتصادف) غالباً به دست خود، موقعیت باد آورده را در اثر یک اشتباه و یا حادثه‌ای پیش و پا افتاده، به راحتی از دست می‌دهد.

ب) صعود به موقعیت پایین‌تر

در این حالت نیز در اثر یک حادثه و یاتصادف، شخصیت کمدی به موقعیت پایین تر سقوط می‌کند.

طنز این حالت، بیشتر حاصل نحوه‌ی عملکرد شخصیت طنز در موقعیت پایین است. اگر شخصیت کمدی همچنان از همان موضع بالای موقعیت قبلی خود، در موقعیت جدیدش نیز رفتار نماید؛چنین وضعیتی باعث ایجاد وقایع کمیک خواهد شد.(مانند سریال سلطان وشبان؛ که شاه بعد از آنکه چوپان می‌شود همچنان، مانند پادشاهان عمل می‌کند.)

ج) برملا شدن تصادفی یک راز

شنیدن و آگاه شدن از یک موضوع و یا راز به شکلی تصادفی توسط شخصیت کمدی و یا برملا شدن راز خود شخصیت کمدی و سوءاستفاده از افشای آن توسط سایر شخصیت‌ها و در نتیجه شکل گیری حوادث داستان بر همان اساس. نحوه‌ی برملا شدن راز نیز در آثار طنز می‌تواند به شکلی طراحی شود که خود آن هم یک موقعیت کمیک را ایجاد نماید. به‌عنوان مثال شخصیت کمدی هنگامی که رازش را در یک استودیوی رادیویی به مونس خود تعریف می‌کند معمولاً فراموش می‌کند که میکروفون خود را خاموش کند. لزلی نیلسن leslie Nielsen))هجو پرداز معروف آمریکایی در یکی از فیلم‌های خود، در نقش نماینده سازمان ملل، وسط یکی از جلسات به دستشویی سازمان می رود در حالیکه فراموش کرده میکروفونش را خاموش نماید! و یا وودی آلن در فیلم پولو بردار و فرار کن، که تمامی نقشه سرقت از بانک را به پلیسی که اینک جای رفیقش نشسته می‌گوید.

د)شخصیت کمدی با تدبیری معجزه آسا و خلاف انتظار

در این وضعیت، شخصیت کمدی به شکلی در جریان یک رویداد و یا ماجرایی خاص و البته با شرائطی سخت قرار گرفته و به‌ناچار و یا از روی میل با آن درگیر می‌شود. در این وضعیت، علی‌رغم ظاهر پخمه و گیج کمدین در انتها و در حالیکه هیچکس امیدی به موفقیت شخصیت کمدی ندارد، ناگهان او به‌طرز معجزه آسایی با درایت و تدبیری خلاف انتظار، موفق و پیروز می‌شود. البته بروز توانایی و درایت ناگهانی در شخصیت کمدی همواره در اثر یک اتفاق تصادفی؛ به‌عنوان مثال، یک تلقین ساده یک طلسم(باستر کیتون زمانی که توسط مادربزرگش صاحب سنگی می‌شود که ظاهراً به صاحبش شجاعت می‌بخشد) ضربه‌ای به سر(لورل در فیلم نخاله‌ها در آکسفورد)گرفتن نیرویی مضاعف در اثر تمسخر دیگران(هارولد لوید در زمانی که شهردار می‌شود اما چندان جدی گرفته نمی‌شود ) شنیدن صدای بوق ( هاردی در زمانی که با شنیدن صدای بوق ناگهان قدرتی افزون می‌گیرد) و ... باشد.

ه ) قهرمان هالو

در این وضعیت نیز شخصیت کمدی به شکل تصادفی در شرایط سختی قرار می‌گیرد اما در اینجا، بدون آن که خود قصدی داشته و یا اینکه متوجه رخدادهای پیرامونش باشد، ناآگاهانه و به شکلی تصادفی باعث حل مشکلات و یا شکست دشمنان می‌گردد.(بدون وقوع معجزه‌ای برای تحریک درایتش همچون مورد قبل)

در طراحی داستان‌های کمدی از این وضعیت به دلیل ایجاد موقعیت‌های کمیک‌تر، بیش از سایر موارد شانس و تصادف استفاده می‌شود.

در این گونه داستان‌ها شخصیت کمدی معمولاً دارای هدف و مقصود دیگری است. اما وقایع به گونه‌ای کنار هم قرار می‌گیرند که به طور مضحکی اعمال ناآگاهانه قهرمان در راستای حل مشکل داستان و شکست دشمنان تلقی می‌شود. در واقع، اعمال شخصیت کمدی به‌نوعی در سایر اشخاص نمایش، تداعی حرکتی حساب شده با طرح و نقشه‌ای پیچیده را می‌نمایاند. بدین ترتیب اعمال سهوی شخصیت کمدی در این وضعیت همواره به حساب وجدان پاک، درایت و یا هوش سرشار او گذاشته می‌شود و همین امر نیز سبب خنده در مخاطبین می‌گردد.

غالباً مشکلی که شخصیت کمدی بدین شکل موفق به حل ناخودآگاه آن می‌شود؛ مشکلی است که سال‌های سال، کسی قادر به حل آن نبوده است لذا بر همین اساس، کمدین در هیأت یک پزشک بدلی، ناآگاهانه و به مدد شانس موفق به مداوای دختر حاکمی می‌شود، که هیچ پزشک حاذقی مدتها نتوانسته بیماری وی را بهبود بخشد. (طبیب اجباری مولیر) و یا در هیأت یک کارآگاه، موفق به دستگیری مجرمان بسیار خطرناکی می‌شود. (تمامی‌ قسمت‌های کارتون کارگاه گجت) و یا در هیأت یک ورزشکار موفق به فتح جامی می‌شود.

-انگیزه‌ات از فتح قله اورست چیست؟    - بار خورد ما هم رفتیم. چطور مگه؟

به عنوان مثال در چنین فیلم‌هایی اگر شخصیت کمدی در نقش یک رهبر ناشی ارکستر، بخواهد از شر چوب پشمکی که به دستش چسبیده خلاص شود، می‌توان انتظار داشت که همزمان با حرکات دست وی گروه ارکستر پیش رویش، به شکلی تصادفی قطعه‌ای مشکل را به اجرا درآورد. مطلبی که در این قسمت می‌بایست به آن اشاره کرد این نکته است که انجام اعمال ناآگاهانه شخصیت کمدی و پیوند دقیق آن با موضوع اصلی، بسیار مهم و اساسی است. هر چه ارتباط اعمال غیرارادی قهرمان با چگونگی حل مشکلات داستان، غافل‌گیر کننده‌ و توجیه پذیرتر باشد، موقعیت کمیک آن نیز بیشتر خواهد شد. اما اگر نویسنده‌ای نتواند چنین ارتباطی را پی‌ریزی نماید،طنز بوجود آمده بسیار سطحی و غیر قابل قبول خواهد بود. بدین ترتیب، مرز دیگری میان طنز مطلوب و طنز سخیف در همین جا مشخص می‌گردد.پس، هر چه وقایع داستان پیچیده‌تر و ارتباط آنها با اعمالی که در ذهن شخصیت کمدی و دنیای خیالی وی ایجاد شده است، نزدیک‌تر باشد؛ داستان از طرح و طنز قوی‌تری برخوردار خواهد بود. 

در قسمت های بعدی به سایر وضعیت های نمایشی طنز خواهیم پرداخت.

ارسال نظر