با نزدیک شدن به انقلاب، کاریکاتورهایی پا به عرصه میدان گذاشتند که خبر از مقاومت و نوید پیروزی میدادند و در عین حال افشاگر و برخی از آنها نیز ستیزهجو بودند. در میان کاریکاتورهایی که با این نگاه خلق شدند از مجموعه آثار کامبیز درمبخش با نام «مینیاتورهای سیاه» میتوان نام برد. درمبخش در این آثار عناصری از نگارگری سنتی را دستمایه خلق کاریکاتورهای خود قرار داده است. این نگاهِ کاملا شخصی، هنرمند را بر آن داشت تا با حذف و اضافه، جایگزینیهای خاص، تغییر حالت و حتی وارد کردن عناصر و شخصیتهای معاصر خود، آثاری بدیع و از منظر مفهومی بسیار تلخ و گزنده نسبت به شرایط سیاس – اجتماعی دوران خود خلق کند.
اختناق، بیخبری توده مردم از سرنوشت خود، تمسخر هویت ساختگی، نابود کردن هویت فرهنگی توسط عناصر داخلی، فریب عوام و عموم به انگاره توجه به هویت ملی، توجه به زندانیان سیاسی و امید و اعتقاد به ثمربخش بودند مقاومت آنان، تذکر به وجود عناصر جاسوس و خبرچین رژیم پهلوی در همه جا و تکذر به قدرت کلام و نوشتار در روند مبارزههای سیاسی از جمله مسائلی بود که درمبخش در ضمن خلق این مجموعه به آنها توجه کرد.
برخی از این آثار بسیار صریح هستند و کنایههای عمیقی دارند. صراحت از این نظر که که با شایعترین ضربالمثلها و اصطلاحات رایج و مورد استفاده عموم مردم در محاورهها نزدیک، بلکه منطبق است و چون این اصطلاحات را حتی افراد کم سواد نیز به راحتی درمییابند و در واقع برای فهم آنها پیش شرط جدّی لازم نیست، بنابراین کاریکاتورهای مذکور به رغم کنایی بودن این نوع بیانگری، تصاویری صریحاند. ضمن این که در شرایط اختناق و به دلیل حساسیت فضای سیاسی – اجتماعی آن دوران، مردم زودتر کنایهها را در مییابند. همچنین، این آثار کنایی هستند، چرا که در فضای بسته و تاریک آن سالها امکان بیانگریهای صریح وجود نداشت که بتوان در آنها عملکرد شخصیتهای سیاسی مطرح کشور را موضوع خلق اثر قرار داد. در نتیجه، گاه به جای سلطان(شاه)، امعاء و احشای درونی نشان داده میشد.
برگرفته از کتاب «هنر انقلاب»، مرتضی گودرزی دیباج