نیم نگاه: پابلو پیکاسو (Pablo Picasso)

نیم نگاه: پابلو پیکاسو (Pablo Picasso)
تحلیلی بر تابلوی نقاشی «گوئرنیکا» اثر پابلو پیکاسو
يکشنبه ۰۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۵
کد خبر :  ۳۸۶۵۴

این اثر اولین بار در سال 1937 و در نمایشگاه بین المللی پاریس به نمایش گذاشته شد. الهام گرفتن و اجرای آن با سرعت فراوانی در پاریس و کارگاه پیکاسو اتفاق افتاد. وی قصد داشت این اثر را به عنوان فریادی علیه وقایع جنایت‌آمیزی که در طول جنگ داخلی وحشتناک اسپانیا در حال از بین بردن این کشور بود و همچنین علیه رفتار غیر انسانی و ادامه‌دار بشر ارائه کند. امید فراوانی به این اثر به وجود آمد و پیکاسو را به منزله نقاش پیشرو به رسمیت شناختند. تابلوی «گوئرنیکا» جایگاه خود را به عنوان یکی از دستاوردهای مهم نابغۀ بزرگ هنر قرن بیستم به دست آورد.

اشاره‌ای به گویا

پیکر سمت راست، دست‌های خود را به گونه‌ای بالا برده است که گویی قصد دارد بمب‌های در حال ریزش از آسمان را دفع کند؛ اما حالت پیکر مرکزی در اثر «سوم ماه مه 1808» گویا را نیز دارد. بین حوادثی که به خلق هر دو نقاشی منجر شد، شباهاتی وجود دارد؛ گونه‌ای خشونت وحشیانه علیه مردم بی‌گناه. پیکاسو از این موضوع آگاهی داشت که چگونه تا این حد دنباله روِ گویا شده است.

مصلوب کردن مدرن

دو زن که به اسبی زخمی با ترس و انده خیره نگاه می‌کنند، از نظر مفهوم و احساس نمونه‌های مشابه مشخصی را با تصاویر رنج‌های مسیح بر روی صلیب و حضور سه مریم ]مریم همسر کلیوپاس، مریم(ماری) مجدلیه، مریم مادر یعقوب(سنت جیمز)[ در صحنه به ذهن می‌رسانند. شاید پیکاسو در جست‌وجوی تصویری غیرمذهبی و مدرن برای بیان درد بشریت است؛ تصویری که دربرگیرندۀ هیچ گونه نمادگرایی آشکار مسیحی نباشد.

گل نمادین

در نقاشی، نمادگرایی آشکار اندک است و پیکاسو هیچ گونه زبان نمادین و آشکاری را دنبال نمی‌کند. نمادگرایی مانند بخش اعظم هنر مدرن، موضوعی خصوصی و شخصی است و تنها در این صورت، امکان آشکار شدن دارد. با وجود این، تفسیر نکردن تک گل واقع در مرکز تصویر دشوار است؛ زیرا نماد امید است و بیانگر آن است که زندگی جدید به رغم تلاش بشر برای از بین بردن آن، ادامه خواهد یافت. ظرافت تلخ بر وحشت کلی این صحنۀ پر هرج و مرج می‌افزاید.

اسب مضطرب

پیکاسو آثار خود را به ندرت تفسیر می‌کرد و در اینجا گفت اسب در نقش مردم است. همانند مادری که در سمت چپ حضور دارد، مفهوم اضطراب با زبان خنجرمانند آن]اسب[ تداعی می‌شود. در بالای سر اسب، چراغ برقی قرار دارد که حاکی از چشم بینای خداست. حتی چراغ نیز به نظر با وحشت فریاد می‌زند.

سر بریده شده

در پیش‌زمینه تابلو پیکری قطعه قطع شده با سری بریده در سمت چپ و دستی قطع شده در مرکز وجود دارد که شمشیری شکسته را نگه داشته است. آیا ممکن است پیکاسو به گذشته؛ یعنی به نقاشی «نبرد سن رومانو»ی اوچلو اندیشیده باشد؟ تفسیر اوچلو از نبرد به عنوان مسابقهپ‌ای تشریفاتی با تصویر نیرومند پیکاسو از کشتار دسته‌جمعی در تضاد است.

مادر و کودک

کودکی مُرده به نرمی روی دست مادرش آویزان است. این تصویر را در میان تصاویر کوبیستی و پیچیدۀ گوئرنیکا می‌توان به سرعت تفسیر کرد. جیغ مادر با زبانش نشان داده می‌شود که شبیه خنجر یا تکه‌ای از شیشه است. تکه‌های مشابه دیگری نیز در تمام نقاشی پدیدار می‌شود.

فقدان رنگ

فضایی تک رنگ، موضوع تصویر را می‌پوشاند. موضوع این نقاشیِ دیواری حتی امروزه نیز از نظر سیاسی در اسپانیا بحث برانگیز است. این اثر بزرگ را در [موزه شهر] پرادو در داخل اتاقی ویژه نمایش می‌دهند. نقاشی در پشت صفحۀ بزرگی به همان اندازه و شیشۀ ضد گلوله قرار دارد.

صورت‌های کوبیستی

تمام صورت‌ها به سبک کوبیستی ترسیم شده و تمایزهای میان نیم‌رخ و چهرۀ کامل را از بین برده است. این موضوع هب هنرمندان اجازه می‌دهد اجزاء را به شیوه‌ای آزادانه و بیان‌گر، با هم ترکیب کنند. نگرانی در چهرۀ زنی که کودکی مرده را نگه می‌دارد بسیار تأثیرگذار است و شاید با تضاد میان سبک صورت او با بازنمایی رایج‌تر چهرۀ کودک افزایش یافته است.

گاو

پیکاسو همواره شیفتۀ ورزش ملی باستانی و تماشایی و وحشی اسپانیا؛ یعنی گاوبازی بود و تصویر میدان گاوبازی، در آثار او بارها به چشم می‌خورد. به رغم اعلام این نکته توسط پیکاسو که گاو در گوئرنیکا بیان‌گر توحش است، همچنان تصویری مبهم از آن وجود دارد. گاو که ایستاده است و دُم خود را تکان می‌دهد، وحشی به نظر نمی‌رسد. شاید پیکاسو این لحظۀ گاوبازی را در ذهن داشت که گاو پس از حمله‌ای موفق، دور می‌ایستد و با بررسی اقدام انجام شده، روی حرکت بعدی خود فکر می‌کند.

گوئرنیکا، پابلو پیکاسو، رنگ و روغن روی بوم، 782×350سانتی‌متر، 1937، موزه پرادو، اسپانیا

 

 

 

 

 

 

 

کتاب «هنر مشروح، رابرت کامینگ، ترجمه سعید خاوری نژاد

 

 

 

 

 

 

 

 

  

ارسال نظر