گفتگو با علیرضا امین مقدم / بخش سوم

همواره خودم را ملزم به فراگیری از اساتید بهتر می‌دانم / روح و روان خط به روح و روان خود خوش‌نویس بر می‌گردد

همواره خودم را ملزم به فراگیری از اساتید بهتر می‌دانم / روح و روان خط به روح و روان خود خوش‌نویس بر می‌گردد
علیرضا امین‌مقدم متولد شهر مراغه و فارق التحصیل رشته گرافیک در مقطع کارشناسی از دانشگاه شهید رجایی تهران در سال 1376 می‌باشد.
شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۷
کد خبر :  ۳۸۴۵۹

به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، علیرضا امین‌مقدم متولد شهر مراغه و فارق التحصیل رشته گرافیک در مقطع کارشناسی از دانشگاه شهید رجایی تهران در سال 1376 می‌باشد. ایشان تا کنون دو نمایشگاه انفرادی برگزار کرده‌اند و در نمایشگاه‌های گروهی زیادی نیز شرکت کرده‌اند.

 

 

در ادامه بخش سوم گفتگوی روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری را با استاد امین مقدم می‌خوانید:

-آیا زمانی‌که در حوزه هنری مشغول به کار شدید این مراحل را گذرانده بودید؟

وقتی که وارد حوزه هنری شدم، ممتاز هنری‌ام را گرفته بودم و دوره فوق ممتاز را همزمان با ورد به حوزه هنری شروع کردم البته چون سابقا فقط دوره ممتاز وجود داشت من این مدرک را گرفته بودم ولی خودم را همواره ملزم به پیشرفت و فراگیری از اساتید بهتر و کامل‌تر می دانستم و این را خودم برای خودم موظف کرده بودم. همینطور مرحله به مرحله طی کردم تا رسیدم به اینکه با خود استاد امیرخانی کار کنم ضمن اینکه اساتیدی که در دوره فوق ممتاز زیر نظرشان کار کردم تنها استاد فلسفی و غلامی نبودند. استاد یاری از جمله اساتید فرهیخته‌ای بودند که از لحاظ علمی هم جایگاه بالایی داشتند و بعد استادانی چون مرادی و قربانی را تجربه کردم. یعنی سعی کردم از هر استادی که می‌توانم نکته‌ای یاد بگیرم، استفاده کنم ولی در نهایت چون خط و در کل هنر مثل یک اقیانوس می‌ماند که وقتی تن را به آب می‌زنی هر چقدر که جلوتر می روی احساس می‌کنی که بیشتر باید کار کنی، متوجه شدم که تازه اول راه هستم.

-در حال حاضر چطور سعی در رشد و پیشرفت در زمینه خوش‌نویسی می‌کنید؟

چون خط استاد امیرخانی در درجه بالایی از عرفان، معنویت، اخلاق و زیبایی است بخاطر همین خط خودم را با استاد امیرخانی مقایسه می‌کنم و سعی می‌کنم خودم را با  ایشان معتبر و از روی خطشان کار کنم.

 

 

-اگر امکان دارد کمی درباره خط نستعلیق و علت جاذبه آن، برای ما توضیح بفرمایید؟

خط نستعلیق یک خط ایرانی است و هویت ما هم ایرانیست پس طبیعی است که با خطی که با ملّیت و هویت ما سازگار باشد علاقمند به کار هستیم. حتی خود اعراب هم این را قبول دارند که این خط واقعا زیباترین خط است و عروس خطوط اسلامی است و در مرحله‌ای از ملاحت و زیبایی قرار گرفته که کسی نمی‌تواند آن را  انکار کند. اساتید تراز بالایی که خط می‌نویسند به سختیِ این خط واقف هستند. شما اگر خط نسخ یا ثلث را در مدت 10 سال بتوانید به جایی برسانید، خط نستعلیق را باید 30 الی40 سال بنویسید تا بتوانید به مرحله پختگی برسانید. این خط یک خط فوق‌العاده سخت و پر مشقت است و کسی که بخواهد این کار را به پختگی برساند باید زیاد کار کند چون این خط روی دور است یعنی اغلب خط‌ها در نسبت دور به سطح، سطحشان بیشتر است و بر دیگری می‌چربد ولی در نستعلیق دور بیشتر از سطح است و  این کار را سخت می‌کند. اگر دست شما در هنگام نوشتن دور به اندازه میلیمتری تخطی کند، آن خط دیگر خط نمی‌شود یعنی در مجموع کلمه‌ای که نوشته شده است دیگر کلمه مناسبی نمی‌شود.

هیچ نستعلیق‌نویسی بدون تمرین و ریاضت کشیدن به مراحل بالاتر نمی رسد و در این راه مدام باید با نوشتن، خطش را پالایش بدهد مانند پالایش روح و روان. برای این خط دوازده مرحله نوشته شده است که آخرینش مرحله «صفا و شأن» است و کسی به این مرحله دست پیدا نمی‌کند مگر اینکه بر روح و روان خودش کار کرده باشد، تزکیه نفس کرده باشد و از بدی‌ها خودش را دور کرده باشد مثل آدمی که گناه نمی‌کند و خلوص پیدا می کند که این خلوص در خطش هم هویدا می‌شود. اینکه می‌بینید خط اساتید تراز بالا در این عرصه چشم را نوازش می‌دهد و به مرحله «صفا و شأن» رسیده‌اند بخاطر این است که واقعا روی درون خودشان هم کار کرده اند؛ اساتیدی مثل استاد خروش، امیرخانی و اخوین. این اساتید واقعا اهل لغو گویی و بی‌ادبی نیستند بلکه اهل عرفان، ادب، ادبیات و اخلاق هستند و انسان می‌تواند لحظه لحظه از رفتار، کردار و مشقشان درس بگیرد و واقعا برای ما الگو هستند.

 

 

-آیا اشعار و مضامینی که یک خوش‌نویس می‌نویسد روی رفتار و کردارش هم تاثیرگذار است؟

اگر کمی در ادبیات فارسی وارد شویم می‌بینیم که در اشعار سعدی نکات اخلاقی وجود دارد، در اشعار حافظ نکات عرفانی و حکمی وجود دارد و در مولانا عرفان خاصی وجود دارد که این‌ها همه مضامینی است که یک خوش‌نویس با آن‌ها سروکار دارد. طبیعی است که وقتی این مضامین را می‌نویسد در روح و روانش هم شکل می‌گیرد یعنی هنرمند در حال مشق کردن است ولی این مشق روی روح و روانش هم تاثیر می‌گذارد. چون نمی‌تواند جمله بدی بنویسد و مدام با  ادبیات فاخر خودمان یا آیات و روایات سروکار دارد پس خوش‌نویس باید خودش را پالایش کند و با این‌ها عجین شود و اگر این اتفاق نیافتد به مراحل بالای خوش‌نویسی نمی‌رسد و علت این که ما خط میرعماد را به عنوان یک قله می‌بینیم این است که یک عارف بوده است که هم زمان با خوش نویسی در زمینه اخلاق و عرفان نیز کار می‌کرده است.

شخص خوش‌نویسی که فقط روی تکنیک کار می‌کند و روی خودش کار نمی‌کند خطش روح ندارد. بارها شده که دو تابلو از دو خوش‌نویس می‌بینید ولی تنها کنار یکی از خط‌ها می‌ایستید و آن خط شما را نگه می‌دارد و با روح و روان شما بازی می‌کند. این خوش‌نویس قطعا روی خودش کار کرده است ولی آن دیگری که فقط درونش تکنیک دارد فقط یک زیبایی تکنیکی از کارش برداشت می‌کنید. در واقع روح و روان خط مستقیما به روح و روان خود خوش‌نویس بر می‌گردد. خطی شیرین و دل‌نشین است که خوش‌نویسش روی درون خودش نیز کار کرده باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

ارسال نظر