
خورشید و زندگی/1947/ رنگ و روغن روی فیبر

تابلوی "خورشید و زندگی" اثر "فریدا کالو" بیننده را با پیام های در هم تنیده ای رو به رو می کند. این ها بیننده را به تفسیر و درک آن چه از پیچ و تاب خط، گردی ترکیب بندی و طراوت گیاهان بیرون می تراود و فضای تصویر را سرشار می کند وا می دارد. چنین می نماید که این نقاشی چند کار را همزمان انجام می دهد: بیننده را به چالش می گیرد، بعضی دلشوره های شخصی را بیان می کند، و این شادابی دیداری را در برابر بی حاصلی ناکامی خود "کالو" قرار می دهد که نتوانست کودکی برای "دیگو ریورا" به دنیا آورد.
"فریدا کالو" این اثر را سرشار از احساسات، خواست ها و درونی ترین آرزوهای خویش کرده است. هنگام توصیف این ها مجموعه ای از تعابیر و مقاصد به ذهن می آید، زیرا این ها گهکاه حاوی معانی نمادین و افشاگر ویژگی های شخصیت بی قرار خود او هستند: لذت جو، درون گرا، وسواسی، قاطع، ناراحت کننده، افشاگر، نوازش گر و آشفته.
"کالو" با ضربات قلم موی افزوده بر تصویر، لایه های پیوسته ای از رنگ را به کار گرفته است که به بافت خورشید و زندگی غنا و سرشاری می بخشد به طوری که رنگ ها خود به نمادهای قدرتمند زندگی تبدیل می شوند: رنگ قرمز یادآور گرما، خون، حرارت و انرژی؛ سبز گویای امید و طبیعت؛ و سفید نمایشگر اسرارآمیز بودن و پوست و گوشت انسانی.
"خورشید و زندگی" به همه عالم ادای احترام می کند- به گیاهان، خورشید، زنده ها و زندگی دهنده ها. رنگ ها و ترکیب ها با ضرباهنگ هایی در هم تنیده حرکت می کنند، به طوری که هیچ خط فاصلی بین کل اثر و بخش های آن وجود ندارد. خورشید و چشم نمادین، بیان گر آگاهی رازگونه فرآیندهای کیهانی اند. مبارزه ذاتی فرآیندهای زندگی به سادگی با تنها قطره اشک چشم سوم بیان شده است. کل اثر مثل سرودی است در ستایش زندگی، سرودی که پرشور، پیچیده، پرنیرو و اندوه بار است.