احمد آقاقلی زاده
(بخش دوم)
...
گرافیک سیاسی پس از انقلاب اسلامی
زمزمههای انقلاب تازه آغاز شده بود که شاهد اطلاعیهها و اعلامیههای انقلابی حاوی تصاویر و طرحهای ابتدایی در مخالفت با رژیم شاه بودیم. در میان این اطلاعیهها و راکتهای دستساز مردمی، که قطعا از آنها به عنوان اولین آثار گرافیک سیاسی انقلاب میتوان یاد کرد. آثار کم و بیش هنرمندانهای نیز به چشم میخوردند که حاصل فعالیت دانشجویان انقلابی رشتههای هنری بودند.
با شعلهور شدن حرکت انقلاب و آغاز تظاهرات میلیونی مردم در خیابانها، بر تعداد تراکتهای دستساز که به وسیله مردم و با استفاده از تکنیک اوزالید یا چاپ سیلک تکثیر شده بودند، افزوده میگشت. حتی در میان انبوه تراکتهای دستساز بعضا شاهد پوسترهایی نیز بودیم که توسط هنرمندان گمنامی طراحی شده بود و بدلیل فشارهای سیاسی و نظامی و سانسور شدیدی که بر مراکز چاپ و نشر آن زمان حاکم بود، به وسیله دستگاههای چاپ دستی تکثیر شده بودند.
1. بدون عنوان، هنرمند گمنام، کلاژ روی مقوا، 1357 2. بدون عنوان، هنرمند گمنام، کلاژ روی مقوا، 1357
توجه عمده طراحان تراکتهای سیاسی و پوسترهای دستساز سیاسی (ضد رژیم پهلوی) معطوف به تصاویر کاملا واضح و به دور از کنایه و تمثیل بود که به اقتضای زمان و درک و آگاهی عمومی موفقیت اینگونه طرحها بیشتر مینمود.
کلیشههای ساخته شده روی کاغذ مقوا، فلز و ورقهای (فیلم رادیولوژی) یکی دیگر از روشهای انتقال پیام بود که شبانه و یا در طول مسیر راهپیماییها با استفاده از رنگهای اسپری روی دیوار ثبت میشدند و اثر ماندگارتری نسبت به طرحهای کاغذی داشتند. در زمان برگزاری تظاهرات آنان را در دست حمل و یا روی دیوار و نردههای دانشگاه برای مدت کوتاهی نصب مینمودند. تصاویر انتخابی برای ساخت این کلیشهها عمدتا طرحهایی از چهره شخصیتهای ضد رژیم بود که در رأس آنها تمثال رهبر کبیر انقلاب بیشترین تعداد را به خود اختصاص میداد. تصاویر پیشگامان مبارزه با رژیم که در طول سالیان حکومت پهلوی به شهادت رسیده بودند نیز با استفاده از این تکنیک به مرم معرفی میشدند که محو کردن و نابود ساختن آنها از روی دیوارهای شهر به چند روزی وقت نیاز داشت.
1. بدون عنوان، هنرمند گمنام، کلاژ روی کاغذ، 1357 2. بدون عنوان، هنرمند گمنام، قلم فلزی روی کاغذ
یکی دیگر از کاربردهای اینگونه کلیشهها، معرفی آرم سازمانها و گروههای سیاسی بود که برای اعلام موجودیت خود این روش ساده و فراگیر را برمیگزیدند. عکس پرخاطره تلاش یک انقلابی برای ثبت کلیشه چهره حضرت امام خمینی(ره) بر روی یکی از ستونهای برج میدان آزادی نشان گویایی از نوع استفاده و به کارگیری این نوع تبلیغات در جریان شکلگیری انقلاب در طول ماههای قبل از پیروزی میباشد.
برگزاری نمایشگاههایی از طرح و عکس و کاریکاتور که به صورت بعضا چند ساعته و در طول یک گردهمآیی، در مسجد یا محوطه دانشگاه و محوطه بیمارستان برپا میشد، شکل دیگری از ارائه آثار گرافیکی بود. این نمایشگاهها صرفا جهت روشن ساختن اذهان عمومی از اوضاع جاری حاکم بر کشور، همچون فساد حاکم بر دستگاه و جامعه، اوضاع اسفناک زندانیان سیاسی و شکنجههای رایج در زندانهای سیاسی، طراحی میشدند.
با تمام این احوال در آن دوران هنوز از طرحهای گرافیکی منسجم و قوی در مطبوعات به دلیل اعمال سانسور شدید، خبری نبود و مجلات و روزنامهها در سانسور کامل و گاهی در اعتصاب به سر میبردند. آنها صرفا به نوشتن و درج اخبار انقلاب میپرداختند و از آنجا که مطبوعات سالیان متمادی از استفادۀ هرگونه طرحی که در آن به نوعی زبان انتقادی به کار گرفته شده بود منع بودند، عدم وجود چنین آثاری (گرافیک سیاسی) قابل توجیه مینمود. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرافیک سیاسی به مفهوم واقعی خود بیشتر نزدیک شد و در پناه آزادیهای بدست آمده هر روز بر جلوه و ظهورش افزوده گشت. مناسبتها، مراسم، انتخابات، سخنرانیها، گرامیداشت شهدا، سالگردها و وقایع و اتفاقاتی که تعداد آنان در چند سال نخستین انقلاب بیشمار بود، صحنه را برای هنرنمایی هنرمندان گرافیک باز گذاشته بود تا از زبان گویای تصویر برای رساندن پیام انقلاب استفاده مطلوب را ببرند.
1. بدون عنوان، هنرمند گمنام، کلاژ 2. بدون عنوان، هنرمند گمنام، اسکرچ برد
در مقالهای تحت عنوان «گرافیک و انقلاب اسلامی» که به قلم شهید مرتضی آوینی با نام مستعار سجاد شکیب در شماره چهارم مجله سوره به چاپ رسید، سید شهیدان اهل قلم چنین مینگارد:
«از میان هنرهای مرسوم، انصافا «گرافیک» بیش از دیگران توانسته است با «انقلاب اسلامی و سیر تاریخی آن» همگامی کند و با مردم همدردی. عکاسی و نقاشی و موسیقی و در پارهای از موارد استثنایی، فیلم نیز از عهده این کار برآمدهاند، اما نه چون گرافیک. و علت را نیز باید در «ماهیت هنر گرافیک» جستجو کرد؛ یعنی در خصوصیات ذاتی آن. دشمنان انقلاب اسلامی هم، چه در خارج از کشور و چه در داخل آن. بیش از پیش از «قابلیتهای بیانی» هنر گرافیک در خدمت اهداف خویش سود بردهاند. اما به هر تقدیر. گرافیک، همانگونه که توانسته است به اهداف استیلاطلبانه و ضد بشری ارباب ظلم، ابرقدرتها و دشمنان انقلاب جواب گوید، قابلیت پذیرش پیامهای عبرتآمیز انقلاب اسلامی را نیز داشته است.
«مخاطب» هنر گرافیک «مردم» بودهاند، عامّه مردم و این امر صفتی است لا ینفک از ذات آن. اگر گرافیک را از مردم جدا کنند، چیزی برجای نمیماند. و مگر این سخن را درباره نقاشی نمیتوان گفت؟ خیر. روی خطاب نقاشی مدرن با مردم نیست، چه در غرب و چه در شرق سیاسی و چه در اینجا... »
1. بدون عنوان، هنرمند گمنام، نمونهای از پوسترهای انقلاب(آرشیو موزه هنرهای معاصر) 2. علیرضا عمومی، برگرفته از کتاب هنر گرافیک انقلاب اسلامی، ص 39
و در قسمت دیگر از همین مقاله میافزاید:
«هنر امروز ذاتا از «تعهّدات غیرشخصی» میگریزد و نمیتوان با آن به مثابه قالبی که هر نوع محتوایی را میپذیرد»، روبرو شد. اگرچه کارهای سفارشی معمولا خشک و بیروح و فاقد ظرایف هنری از آب درمیآیند، اما این حکم مطلق نیست. هرگاه تعهّدات شخصی هنرمند، مؤیّد سفارشی باشد که میپذیرد، این حکم دیگر صادق نیست. آنگاه، هنرمند با تمام قلب و روح، خود را نسبت به تعهّدی خاص مسئول میبیند، تعهّدی که وجود شخصی و فردی هنرمند در ان استغراق و استحاله یافته است.»
«اگرچه هنر امروز محصول تعهّدات شخصی هنرمند است، اما این «عدم تعهّد غیرفردی» یا «غیر ملتزم بودن»، همان طور که میتواند به هنر و هنرند اختیار و آزادی و استقلال عطا کند، میتواند او را به عزلت و انزوا بکشاند و میان هنر و سایر وجوه فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بشر، شکافی جبرانناپذیر بیندازد. آنچنانکه اکنون درباره هنر و هنرمندان معاصر، از جمله در ایران، رخ نموده است. آنگاه هنرمند در بحبوبه جنگ و انقلاب، فارغالبال از جامعه و تاریخ و مردم و هویت فرهنگی خویش، در کش و واکنش عواطفی کاملا شخصی و غیرواقعی و برداشتهایی منتزع و آبستراکت از جهان بیرون خود، گم میشود و در هیچ کجا از او نشانی بر جای نمیمان، جز «هپروت درونی»اش. و این امری است منافی ماهیت تاریخی انسان. انسان موجودی تاریخی است، چه محاط در تاریخ باشد، و چه محیط بر آن... و لذا، هنرمندی آنچنانکه گفتی، گمگشتهای است، دور و محرم از ذات انسانی خویش.»
1. پاینده ایران(به خاطر آزادی زندانیان سیاسی شاه)، بهزاد شیشهگران، چاپ سیلک، 1357 2. برای امروز، کوروش شیشهگران، چاپ سیلک، 1357
در بیان نسبت ارتباط هنرمند (گرافیست) با جامعه، تاریخ و هویت فرهنگی و التزام و تعهّد هنرمند نسبت به مسائل فوق نیز اشارهای بدین صرت دارد که:
«التزام هنرمند نسبت به حقیقتی بیرون از وجودش، فی نفسه، قدمی است به سوی تعالی و این واقعیت به تجربه در سیر تاریخی گرافیک بعد از انقلاب مشهود است. هنر گرافیک به علت خصوصیات ماهوی خویش مردمی و متعهد بودن و برخورداری از زبانی تبلیغی و القایی- توفیق یافته است که در صیرور تاریخی انقلاب اسلامی. حضوری فعّال و مؤثّر داشته باشد. در و دیوار شهرها و روستاها، جبهه و پشت جبهه، حکایتگر این داستان است و شاهدی بر این مدّعا. بخش عظیمی از این «گرافیکهای دیواری» را خود مردم به وجد آوردهاند، بیواسطه هنرمندان و بدون آنکه آموزشی دیده باشد؛ جوششی خودبخود و ناپخته، اما ارزشمند، اگرچه گرافیستهای پرکار و متعهّد انقلابی نیز غالبا متعلق به مردم هستند و برخاسته از متن آنان.»
«پیش از انقلاب، گرافیکهای دیواری در خدمت تبلیغات تجاری قرار داشتهاند، اما امروز چهرهای متعهّد یا انقلابی و سیاسی یافتهاند و وسعتی همه گیر. «پوستر» نیز همچون عکاسی و موسیقی، و بیشتر از آنها، توانسته است در تحولات تاریخی انقلاب شرکت کند و به هویتی مستقل از گرافیک غرب دست یابد.»
«پوستر هویت فرهنگی و اخلاقی خویش را به تمامی در انقلاب اسلامی ایران و مخصوصا در جریان هشت سال دفاع مقدس اظهار داشته است و از جهاتی این واقعه را باید در طول تاریخ هنر بینظیر دانست. در طول تاریخ هنر گرافیک، آنچنانکه دیدیم این نخستین بار است که گرافیک، با این وسعت، در خدمت القا معنویت و اشاعه ارزشهای اخلاقی، به کار گرفته میشود. مجموعه پوسترهای گرافیک جنگهای جهانی و انقلابهای دیگر را ببینید، آنها اگرچه هویتی القایی و تبلیغی دارند، اما با معنویت و اخلاق بیگانهاند. گرافیک هرگز این چنین «اعتقادات مردم» را مورد خطاب خویش نگرفته است.»
1. هنرمند گمنام، نمونهای از پوسترهای انقلاب(آرشیو موزه هنرهای معاصر) 2. مسعود قندی. برگرفته از کتاب ده سال با طراحان گرافیک انقلاب اسلامی 3. هنرمند گمنام، نمونهای از پوسترهای انقلاب(از آرشیو موزه هنرهای معاصر)
«در غرب، از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، هنر گرافیک به سوی پیامهای سیاسی و اجتماعی رانده شده است، اما هرگز صورتی کاملا فرهنگی و اخلاقی نیافته... حال آنکه در ایران بعد از انقلاب، از آنجا که «سیاست» کوشیده است تا خود را بر«دین» استوار سازد، محتوای سیاسی پوسترهای گرافیک نیز، خواهناخواه، از این گرایش تبعیت داشته است. جنگ تحمیلی، اگرچه براستی بر مردم ایران تحمیل شد، اما خواهناخواه به علت «وجوب شرعی دفاع» با عمیقترین و پایهایترین معتقدات دینی مردم پیوند یافت و رزمآوران را در ابتلائات خویش، به بالاترین مراتب «عرفان حقیقی» کشاند؛ عرفان عاشورایی حسین(ع)، عرفان علی(ع)... نه عرفان حسن بصری و جنید و بایزید و... عرفان نهج البلاغه و نه عرفان تذکره الاولیا. »
«هنر گرافیک نیز، همپای جنگ، مجلایی شد برای انوار عرفانی جهاد در راه خدا و آن مراتب بلندی که رزمآوران بدان بدست یافته بودند. بنابراین، سیر تاریخی هنر گرافیک را در ایران بعد از انقلاب باید همراه با مراحل تاریخی انقلاب ارزیابی کرد و نه غیر آن چراکه هویت گرافیک، در ایران پس از انقلاب، هرگز در «امتداد طبیعی» هنر پیش از انقلاب قرار ندارد... و این سخن را، در باب نقاشی، شعر، موسیقی، داستاننویسی، سینما و تئاتر نیز باید بازگفت، اگرچه در بعضی از این عرصهها، این تمایز چهرهای عیان دارد و در بعضی دیگر، خیر.»
«انقلاب ما، «انقلاب مردم» است و گرافیک نیز هنری است «مردمی». پس میتوان متوقع بود که مردم، «به صورتی خودجوش و برای همزبانی با یکدیگر و همگانی با انقلاب» روی به زبان القایی و تبلیغی گرافیک بیاورند. سالهای 57 تا 62 مملو از آثاری است که کاملا «عامیانه»، منشأ گرفته از «شوری انقلابی» که از آن پس، اگرچه از دست نرفته، اما صراحت خویش را در یان از کف داده است. این آثار عامیانه غالبا بیبهره از زیباییهای استتیک، اما مملو از شور انقلابی و روحانیت، در صورت گرافیکهای دیواری، اکنون در و دیوار شهرهای ایران را پر کردهاند. نهادهای انقلابی، مخصوصا سپاه پاسداران، با توجه به ریشههای عمیق مردمیشان، سهمی عظیم در این حرکت اشتهاند و وظیفهای بس گران، درباره این آثار، اگرچه غالبا توسط کسانی ساخته شدهاند بیبهره از مهارتهای تکنیکی، حکمی کلی روا نمیتوان داشت، چراکه در میان هستههای اولیه تشکیلات نهادهای انقلابی و حرکتهای مردمی، بسیاری از دانشجویان رشتههای هنر و حتی هنرمندان صاحبنام نیز شرکت داشتهان. »]پایان نقل از مقاله گرافیک و انقلاب اسلامی شهید آوینی].»
1. بدون عنوان، صادق تبریزی، گواش و آبرنگ روی مقوا، 1357 2. پیروزی انقلاب، حسینی، گواش روی مقوا، انتشارات حزب جمهوری اسلامی
حوزه هنر و اندیشه اسلامی اولین مرکز مردمی بود که در سال 1358 با شروع انقلاب اسلامی و گرد هم آمدن دانشجویان و هنرمندان و نویسندگان روشنفکر مسلمان، کار جدّی پیرامون هنر در خدمت انقلاب را آغاز کرد. این مرکز با برپایی اولین نمایشگاه گرافیک سیاسی در محل حسینیه ارشاد تهران در حقیقت نمایشگر اولین آثار قوی گرافیک بود که صرفا در جهت اهداف سیاسی بدست هنرمندان طراز اول طراحی و اجرا شده بودند. در بررسی آثار گرافیک سیاسی انقلاب اسلامی، پس از گذشت هجده سال تقریبا سهم عمده آثار موجود گرافیک سیاسی در بخش پوستر متعلق به این مرکز - که هماکنون با نام حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، مشغول به فعالیت میباشد، است. بخشهای هنری از جمله، فیلم، تئاتر، نقاشی و ادبیات نیز همراه با فعالیتهای هنری در راستای اهداف فرهنگی، اجتماعی، هنری، سیاست را نیز سرلوحه کار خود قرار دادهاند. در این میان، در بخش گرافیک این مرکز آثار قوی و زیادی ساخته شد که ماحصل ده سال آن در دو کتاب چاپ و منتشر شده است.
برخی آثار گرافیک سیاسی خلق شده توسط هنرمندان این مرکز با شرکت در چندین نمایشگاه و بیینال داخلی و خارجی موفق به کسب جوایز اول این نمایشگاهها شدهاند، از جمله شرکت چهار پوستر سیاسی در نکوهش سلاحهای هستهای که در نمایشگاه بینالمللی «صلح» مسکو شرکت کردند، موفق به کسب جایزه ویژه توسط احمد آقا قلیزاده و دیپلم افتخار برای سایر آثار شد. دیگر پوسترهای طراحی شده توسط هنرمندان حوزه هنری نیز جوایز و افتخاراتی را برای هنرمندان خلاق این آثار از نمایشگاههای داخلی گرافیک به ارمغان آوردند.
پوستر طراحی شده توسط احمد آقا قلیزاده / کسب جایزه ویژه از نمایشگاه بین المللی صلح مسکو/ 1365
بنیاد شهید انقلاب اسلامی که در بخش فرهنگی خود مسئولیت حفظ و حراست از یاد و خاطر و گرامیداشت حماس و ایثار شهدا را به عهده دارد، با تأسیس موزه شهدا و چاپ آثار هنرمندان پیرامون موضوع شهادت یکی دیگر از مراکز فعال چاپ پوسترهای سیاسی میباشد. «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» نیز به عنوان یک مرکز نظامی شکل گرفته پس از انقلاب دارای واحدهای فرهنگی میباشد. آثار خلق شده توسط هنرمندان این واحدهای فرهنگی نیز بخش عمده دیگری از آثار گرافیک سیاسی پس از انقلاب میباشد. که عمدتا پیرامون مسائل مربوط به دفاع مقدس، دخالتهای قدرتهای بزرگ در جنگ و حمایت آنها از رژیم بعثی عراق، تشویق و قدردانی از رزمندگان، مساله تسخیر لانه جاسوسی امریکا، و پوسترهای یادبو و اعلام شهادت رزمندگان و سرداران شهید دفاع مقس بود. واحدهای فرهنگی «جهاد سازندگی» را نیز میتوان به عنوان سومین مرکز تولید و خلق آثار گرافیک شمرد. هرچند که آثار گرافیک خلق شده توسط هنرمندان این مرکز، پیرامون اهداف بودهاند که این نهاد را شکل دادهاند (بسط و ترویج سازندگی و آبادانی در تمام مناطق کشور به ویژه مناطق محروم و روستاها). این آثار عمدتا شامل تشویق به کاشت محصول- بهویژه گندم به عنوان یک محصول استراتژیک، تشکیل شوراها، و نقش جهاد سازندگی در حماسه هشت سال دفاع مقدس و دست آخر موضوع مشترک تمام واحدهای فرهنگی یعنی خلق آثاری در زمینه دفاع مقدس و شهدای آن، انقلاب، سالگردها و ایام خاص بودهاند.
بدون عنوان، هنرمند گمنام، کلاژ
تصویرسازی برای مقالات سیاسی مجلات، کاریکاتورهای سیاسی که در دو روزنامه بر تیراژ سالهای نخستین انقلاب «کیهان و اطلاعات» به چاپ میرسید نیز از جمله دیگر آثار گرافیک سیاسی بودهاند که در کنار پوستر میتوان از آنها به عنوان پرکارترین شکل گرافیک سیاسی نام برد. با تمام این احوال فراگیرترین شکل استفاده و کاربرد گرافیک در جهت اهداف سیاسی، همانا پوستر میباشد که چاپ و انتشار آن به صورت گستردهای صورت میگرفت و محل استفاده آن نیز از دیوارهای شهر گرفته، تا راهروهای مدارس، وزارتخانه و نهادهای انقلابی، مکانهای نظامی و فرهنگی و مساجد بود. علت استقبال زیاد ازاینگونه تبلیغات نیز کمرنگ بودن وسایل تبلیغاتی از جمله فیلم و تئاتر و دیگر ابزارهای هنری بود. دیگر اینکه به دلیل سهل الوصول بودن انتشار، تهیه و نصب پوستر، زبان فراگیر و علم آن، بیشتر مورد توجه قرار میگرفت.
بدون عنوان، هنرمند گمنام، گواش روی مقوا، مرکز فرهنگی هنری سپاه، 1368
اکثر پوسترهای مورد علاقه مردم نیز بدست هنرمندان آماتور که اکثرا در واحدهای بسیج مدارس و مساجد مشغول فعالیت بودند به صورت نقاشیهای بزرگ روی دیوار کار میشدند، یا با ساخت تابلوهای فلزی که امروزه شکل تجاری آن را شاهد هستیم - لیکن در ابعاد کوچکتر از اندازههای فعلی، این پوسترها را به صورت نقاشی روی تابلوها کار میکردند و نام پایگاه یا مسجد و مرکز ترسیم کننده و سازنده این نوع تابلوها نیز در زیر این نقاشیها نوشته میشد.
ادامه دارد...