به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، عکس «دختر افغان» در سال ۱۹۸۴ در یک اردوگاه پناهندگی در مرز افغانستان و پاکستان گرفته شده است. این عکس در سال ۱۹۸۵ بر روی جلد مجله نشنال جئوگرافیک قرار گرفت. این دختر با چشمان سبزش به عنوان نمادی از جنگ داخلی افغانستان در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ و شرایط نامساعد زندگی پناهندگان در سراسر دنیا شناخته میشود.
گفته میشود که نام سوژه عکاسی «شربت گول زمانی» است و این عکس نیز در ۱۲ سالگی او گرفته شده. همچنین این تصویر عنوان «فراموش نشدنیترین عکس» را در قرن بیستم به خود اختصاص داده است.
استیو مککری در سال ۱۹۸۴ از طرف مجله نشنال جئوگرافی برای عکس گرفتن از کمپهای پناهندگی در خط مرزی افغانستان و پاکستان به مأموریت فرستاده شده بود. او از ۳۰ کمپ تنها در خارج از پشوار و همچنین تعدادی کمپ که سالها از بنا شدن آنها میگذشت و فقط شکل و فرم یک پناهگاه را داشتند و دارای امکانات پایه بودند، بازدید کرده بود.
استیو مککری
در یکی از کمپها که تعداد ۱۵ دختر درس میخواندند، دختری را با چشمهای گیرای سبز دید. مککری گفته: «من به این دختر جذب شدم. او با وجود اینکه تنها ۱۲ ساله بود ولی نگاهی مشتاق و دلربا داشت. این دختر خیلی خجالتی بود و من با خودم فکر کردم اگر ابتدا از بچههای دیگر عکاسی کنم او اینکه سوژه عکاسیام شود را بیشتر دوست خواهد داشت. حدس میزنم همانگونه که من دربارهاش کنجکاو بودم او نیز به نحوی درباره من کنجکاو بود. چون هرگز از او عکس گرفته نشده بود و شاید حتی تا به حال از نزدیک دوربین عکاسی هم ندیده بود. این دختر بعد از دقایقی بلند شد و قصد داشت که بیرون برود. اما برای یک لحظه همه چیز از جمله فضای محیط و تأثیر چشمانش درخشان شد. در نهایت همین لحظه بود که این عکس را به بیادماندنیترین عکس قرن بیستم تبدیل کرد.»
دختر افغان / عکاس استیو مککری
همان گونه که عکاس ِ عکس «دختر افغان» در جهان شناخته شد، این عکس نیز به عنوان چهرهای از سختی شرایط زندگی انسان در خاورمیانه و نمادی از جنگ طلبی در بدبختی شناخته شد. پرتره شربت گول در حجاب قرمز یک تصویر بسیار تأثیرگذار است. این عکس حتی امروز با گذشت ۳۰ سال همچنان متناسب شرایط جنگ در بعضی نقاط دنیا است. عکس دختر افغان زجر کودکانی که در کشورهای جنگ زده بزرگ میشوند را به تصویر میکشد.
در سال ۲۰۰۲ مککری با تلویزیون نشنال جئوگرافیک به پاکستان بازگشت تا بتواند دختر افغان را پیدا کند. وقتی به کمپی که در آنجا از آن دختر عکاسی کرده بود، رسیدند متوجه شدند که کمپ تخریب شده است. آنها تصویر دختر را به رؤسای قبایل و صاحبان کمپها نشان دادند. مککری با کمک یک روزنامهنگار پاکستانی که از همقبیلههای ساکنان آن کمپ بود، توانست با هزاران نفر درباره شربت گول صحبت کند. سرانجام مردی را دید که برادر آن دختر را میشناخت. آن مرد به مککری گفت که شربت گول در یکی از خطرناکترین مناطق افغانستان زندگی میکند. سرانجام عکاس توانست از طریق برادر آن دختر، او را ببیند. زمانی که آن زن سی ساله را دید به سرعت برق چشمان سبزش را تشخیص داد.
از آنجا که زنان افغان نباید اسمشان را به غریبهها بگویند مککری برای اولین بار نام او را در آن لحظه شنید. وقتی که شربت گول روبنده خود را برداشت، عکاس با دیدن تغییرات چهرهاش در گذر زمان و به دلیل زندگی سختی که داشته شوکه شد. تصویر جدید مککری از این زن باری دیگر در یکی از نسخههای مجله نشنال جئوگرافیک به انتشار رسید. همچنین مجله، سفری به مکه را برای شربت گول و همسرش تدارک دید.