...
کوبا
انقلاب کوبا، در سال 1959، موج به یاد ماندنی توان گرافیکی را به ویژه در سیل پوسترهای مربوط به تظاهرات (سیاسی) را آزاد کرد. پوسترهای کوبایی، درباره رویدادهای فرهنگی، فیلمها، بالهها و زیباییهای فرهنگ عامه این کشور و دعوت از حضور انبوه مردم در گردهماییها و اعتراضهای انقلابی بود. طراحان این پوسترها، شباهتی به دوران شورایی شدن نداشتند و از زیباییشناسی ایدئولوژیک، تبعیت نمیکردند، بلکه آنها، روحیهای کلیسایی داشتند و تحتتاثیر آثار «سوئل باس» و استودیوهای «پوشپین» و پوسترهای لهستانی و چکسلواکی بودند. آثار آنان، فاقد مهارتهای فنی لازم بود. بسیاری از پوسترهای اولیه آنها، به وسیله «سیلک اسکرین» و یا «استنسیل» ساخته میشد. تکنیک ساده آنها، ناشی از صرفهجویی اقتصادی بود. عکسهای سیاه و سفید، پر کنتراست و فاقد رنگمایههای خاکستری، از ویژگیهای آثار آنان بود. اشخاصی مانند «ادوارد مونرباک» و «رنه آزکوی» با مهارتی خاص، از چنین محدودیتی استفاده کرده و پوسترهای سینمایی خلق کردند. از دیگر خصوصیات آثار آنان، استفاده از رنگهای تخت و بدون سایه روشن بود.
اثری از رنه آزکوی
شخصی به نام «فلیکس بلتران»، به مدت یک دهه، پوسترهای «اداره برقرسانی روستایی» را تولید میکرد. او یک طراح کوبایی الاصل بود که در زمینه آگهیسازی، تجاربی در ایالات متحده امریکا، کسب کرده بود. کوبا، آگهیسازی به طور حرفهای نداشت و همه سیاستها، توسط استودیوی دولتی تنظیم میشد. نام این استودیو «اینتر کمونیکا سیونز» بود. پوسترهای تولیدی، توسط اداره (O. S. P. A. A. A. L)، به منظور مشارکتهای سیاسی، به سایر کشورهای کمونیستی فرستاده میشد و اغلب آنها، داری شعار رایج: «پیش به سوی پیروزی»، به همراه تصاویری ساده، ساخته «بلتران» بودند. پوستر «چه گوآرا»، رهبر «شبه مسیحی» رزمندگان کوبایی که وزیر سابق دولت انقلابی بود، با آن کلاه بیلبه سیاهرنگ و ستاره پنج برش، مبدل به شمایلی بینالمللی شد.
پیش به سوی پیروزی؛ اثر فلیکس بلتران
پوستر سال 1968، «روز رزمندگان قهرمان»، تصویری شعاری بود. پرتره «چه گوآرا»ی مسلح، به شکل مربع مستطیلهای تودرتویی، پشت سرهم تکرار شده بود. این پوستر، سرتاسر امریکای جنوبی را فراگرفت. در کوبا، مجله خانوادگی نیز توسط «ادی سیونزآر»(Ediciones R)، پیشتاز طراحی کتاب کوبا، منتشر میشد. این مجله نیز متعلق به روزنامه «رولوسیون» و برای مردم بیسواد بود. پوسترهای این مجله، نمونهای از کوششهای گرافیکی جامعهای، برای گذراندن دوره انتقال است.
روز رزمندگان قهرمان
اعتراض 1968 و ویتنام
دانشجویان در دهه 60 میلادی، اعتراضهای گستردهای از خود نشان دادند. اعتراضهای آنان توسط وسایل ارتباط جمعی، مانند تلویزیون به همه جا انتقال یافت. این دانشجویان، علیه حوادث دنبالهدار ویتنام و قتلهای «چه گوآرا» و «مارتین لوتر کینگ»، در سالهای 1968 و 1968، اعتراض کردند که پیامد آن، موجب بروز حوادث پاریس در ماه مه و نیز قتلعام چکسلواکیها در ماه اوت همان سال، توسط شوروی شد. مردم پاریس، در خانههایشان از طریق تلویزیون شاهد این حوادث بودند. دانشجویان با وسایل درسیشان، در خیابانها تظاهرات گاه خشونتآمیزی داشتند و نمایش تأثیرگذار این حوادث، توسط تلویزیون، خاطرهای محو نشدنی از نمایش اعتراضها برجای گذاشت.
نمونه پوستری از جریان ماه مه 1968 فرانسه
در جریان انقلاب ماه مه 1968 فرانسه، پوسترهایی توسط دانشجویان «مدرسه هنرهای زیبا»، پاریس، در کارگاهی به نام «آتلیه خلق»، ساخته میشد که به روش سیلک اسکرین تهیه میشدند و از اینرو خرج زیادی نداشتند و از لحاظ جنبههای گرافیکی، موجز بودند. نوشتهها، گاه همان شعارهای جسورانه نبردهای خیابانی با پلیس بود. آنها، همان شیوه خط سفید گچ بر روی زمینه سیاه تخته کلاس را تعالی داده و به میان خیابانها کشیدند. این دانشجویان، سیصد عدد یا بیشتر، پوستر طراحی کرده و در پایتخت، توزیع نمودند. پیام آنها کاملا روشن بود و سریعا به چاپ میرسید. پوسترها، تکرنگ، و به طور کلی، سیاه و سفید بودند و از طریق سیلک اسکرین یا استنسیل و تصویر منفی، ساخته میشدند. دانشجویان معترض، با این تصاویر ساده گرافیکی و جملاتی دستنویس، آنهم به صورت سیاه در زمینه سفید، علیه جامعه مصرف زده، موضع اعتراضی گرفتند. در واقع، هیچ رسانه و هیچ پیامی به اندازه این پوسترها، گویا نبودند.
چندین نمونه از پوسترهای ماه مه 1968 فرانسه
این طریق چاپهای دستی، بر سازندگان پوستر دیگر کشورها، تأثیر قاطعی برجای گذاشت و مبدل به سلاح تبلیغاتی در نقاطی مثل چکسلواکی، پس از قتلعام 1968 توسط شوروی، شد و روش اعتراضی گروههای دانشجویی علیه اقتدار و نیز زنان علیه معیارهای اجتماع گشت. اینگونه پوسترها، به ویژه در ویتنام برای «خلع سلاح» و «صلح» اهمیت یافتند و عدهای از طراحان حرفهای، به تولید آنها مشغول شدند.
در داخل کشور ویتنام، این پوسترهای فرهنگی و سیاسی، مایه قوت قلب و وفاداری به دولت بود. چنین پوسترهایی، قلمرو طرحهای گرافیکی را گسترش داد. به این ترتیب، تولید پوستر، دیگر متکّی به صنعت چاپ نبود و احتیاجی به طراحان حرفهای نداشت و هر شخصی قادر بود، پیامی را طرح و بر تولید آن نظارت داشته باشد.
لهستان
در میان معدود کشورهای دارای سبک بصری ملی، لهستانیها معتبرترین پوسترهای فیلم را در طی دو دهه پس از جنگ جهانی دوم، به خودشان اختصاص دادند. آنها متأثر از فرهنگ بومی و هنرمندانی مثل «کاسندره» بودند.
پوسترهای هنرمندان لهستانی، دارای تصاویر رنگی و حروف طراحی شده بودند و گاه، دارای واقعگرایی بیپیرایه و گاهی دکوراتیو و در اغلب مواقع، نمایشی(Dramatic) و بعضی اوقات، فراواقعی و شبهرؤیا و گاهی کابوسگونه بودند. سایر کشورهای اروپایی شرقی، به ویژه چکسلواکی و مجارستان، همانند لهستان، میراث مهمّی از سنن پوسترسازی داشتند و تا قبل از فاشیسم، پیشروان پرقدرتی را به خود دیده بودند.
یکی از پوسترهای کاسندره
سالهای جنگ ژاپن از 1900 تا 1950
در اواخر دهه سی، قبل از آنکه جنگی تمام عیار ظاهر شود، گروهی از هنرمندان رسمی در ژاپن، به طور حرفهای به کار اشتغال داشتند که آنها را «زوآن -کا»(Zuan-Ka) مینامیدند. ترجمه این لغت ژاپنی مشکل است، اما به افرادی اطلاق میشد که در طراحی به مقام استادی رسیده بودند. بنابراین، تعجبی ندارد که هنرمندان جوان در آن سالها، از کلمه «زوآن-کا»، خوششان نیاید و آنها را خیلی بومی و قدیمی بدانند. دانشجویان ایالتی که در اواخر دهه سی از دانشگاهها فارغ التحصیل میشدند، واژه «مدرن» را آموخته و به سبک اروپایی کار میکردند. اما کوششهای آنان در سال 1941 درهم شکست، زیرا در این سال، جنگ جهانی دوم، ژاپن را در کام خود کشید و روح ملیگرایی، تمام کشور را فراگرفت و برحسب دستور، به کاربردن کلمات انگلیسی، ممنوع شد.
به دنبال التهابات مربوط به جنگ، در سال 1941، ارتش نظارت کاملی بر مجلاّت و روزنامهها اعمال کرد و این نظارت، تا سالها پس از جنگ نیز ادامه یافته و توسط دولت تا 1950، طول کشید. اوائل جنگ که با ظفرمندی همراه بود، روزنامهها مملوّ از قهرمانیهای ارتش شده بود. بر طبق توافقی تجاری، آگهی ها میبایست بدون استفاده از طراحی و رنگ، ساخته شوند. در سال 1942، دولت به منظور کمک به عملیات جنگی، برای آگهی ها، مالیات وضع کرده بود.
چند نمونه از پوسترهای ژاپنی 1949
تعدادی از طراحان، در خلال جنگ، به طور فعال به تولیدات تبلیغاتی و دامن زدن به علائق ملی، اشتغال داشتند. افرادی مثل: «تاداشی اهاشی» (Tadashi-Ohashi) به همراه «آیاو یامانا» (Ayaao-Yamana)، «هیروم هارا» (Hirom-Hara) و «سهایچی ورآرای» (Seiichiro-Arai)، که به ویژه بر روی طرحهای شرکتهای غیر رسمی دولت، کار میکردند. «اوهاشی»، گفته بود: «تجربه چنین کارهایی موجب شد تا هنرمندان مدرنیست خودشان را تثبیت کنند.» سایر طراحان حرفهای، به بزرگترین بنگاه تبلیغات ژاپن پیوستند: «نیو ای جنسی اند جپن تلگرام» (New Agency japan and Telegrama)، که بعدا به نام «دنتسو» (Dentsv) نامیده شد، تشکیلاتی وسیع از فنآوران آگهیسازی را به دور یکدیگر جمع کرد تا پوستر و دیگر اقلام تبلیغات دولتی را انجام دهند.
ویرانی مصیبتآمیز «هیروشیما» و «ناکازاکی»، کام ژاپنیها را برای همیشه از جنگ هستهای تلخ کرد. پوسترهای یادبود هیروشیما، توسط «بنیاد فرهنگ بینالمللی هیروشیما» (Hiroshima International Cultal Foundation) و انجمن «طراحان گرافیک ژاپن» (Japan Graphic Designers)، هر ساله و تا سال 1938، نمایشگاهی تشکیل داد تا توجه بینالمللی را بر صلح متمرکز سازد.
احمد آقاقلیزاده