آگوست رودن (به فرانسوی: Auguste Rodin) (زاده ۱۲ نوامبر ۱۸۴۰ - مرگ ۱۷ نوامبر ۱۹۱۷) با نام اصلی فرانسوا اوت رنه رودن هنرمند فرانسوی بود.
شهرت وی بیشتر مرهون مجسمههای اوست. از تندیسهای معروف ساخته او، میشود به اندیشهگر اشاره کرد.
کشش سمبولیستها به نفوذ کردن و نشان دادن ذات و جوهرهٔ هستی، در مجسمهسازی آگوست رودن(۱۹۱۷–۱۸۴۰)نیز نمود پیدا کرده بود. تأثیر گذارترین مجسمهساز اواخر قرن نوزده که به تنهایی پایهگذار مجسمهسازی قرن بیستمی شد، رودن بود. کار او تدریجاً شروع شد. او در مدرسهٔ هنرهای زیبا پذیرفته نشد و مجبور شد به پتی اکل برود که مخصوص هنرهای تزئینی بود. اولین بخت او در سال ۱۸۸۰ بود که سفارش مهمی به او داده شد که درهای برنزی برای یک موزهٔ جدید هنرهای تزیینی طراحی کند.
اگرچه پروژه در نهایت به جایی نرسید، اما رودن کار کردن بر روی آن را تقریباً تا هنگام مرگش ادامه داد.
درهای بزرگ ۵متری که دروازههای دوزخ نامیده میشد الهام گرفته از مجموعهٔ گلهای بدی بودلر و دوزخ کمدی الهی دانته و متفکری که در سینهٔ سنتوری نشسته و به صحنهٔ هراسانگیز و درهم و برهم پایین نگاه میکند، دانته است. در اصل درها، استعارهای است از پوچی زندگی، ناتوانی از ارضای امیال عمیق مهار نشدنی، که تقدیر گناهکاران در مجلس دوم جهنم دانته است، مجلسی که رودن را بیش از هرکس مشغول ساختهاست. این جهان بعد از فروپاشی است، دنیای مصائب ابدی و آدم و حوا هم در بین افراد شکنجه شده هستند. با وجود تلاشهای رودن برای پروژه ی، ریختهگری دروازهها در دوران حیات او انجام نشد.
رودن از اجزای دروازهها، مجسمههایی مستقل ساخت که شامل مرد متفکر و سه سایه-گروهی که بالای دروازهها نصب شدند که در واقع یک نفر است که در سه موقعیت مختلف قرار دارد. اگرچه پیکرههای او بر اساس مدلهای آشنایی هستند، برای مثال، متفکر او آثار میکل آنژ هنرمند مورد علاقهٔ او را به یاد میآورند، اما یک ویژگی انداموار و غریب را ایجاد میکنند. رودن ترجیح میداد شکل بسازد نه اینکه حکاکی کند و بیشتر روی گچ یا سفال کار میکرد و بعد با برنز آن را میپوشاند.
میبینیم که چگونه رودن با دستانش روی گچ شکا پذیر کار میکند تا آن را مواج کند. اشکال او به جای آنکه صاف باشند، تعمداً ناصاف و مواجند، بر عکس کانوا که سنگ مرمرهای او به صافی و لطافت زیبایی میرسد. با رودن از چگونگی خلق شکلها احساس آگاهی میکنیم گویی که داریم خدا را حین خلق آدم از گل میبینیم. این ویژگی آغازین با برهنگی پیکرههایش تقویت میشود، که بیشتر یک ابزار برای نشان دادن پیکری ابتدایی است تا یک ارجاع کلاسیک؛ پیکرهای که تا نهایت انسانیتش عریان شدهاست تا ترسها و دشواریهای ازلی را نشان دهد.