حسین بهزاد، فردوسی نگارگری

حسین بهزاد، فردوسی نگارگری
حسین بهزاد شاعر رنگ‌ها را می‌توان فردوسی نگارگری نام نهاد، در دوره‌ای که آثار به سمت نقاشی‌های روسی و دوره باروک متمایل، و آداب و رسوم مغولی راوی محتوای مینیاتورهای ایرانیان بود، استاد این هنر را به سمت نقاشی‌های ایرانی بازگرداند.
شنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۸
کد خبر :  ۲۹۶۴۲

به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، شیوه نقاشی‌های مینیاتور قبل از حسین بهزاد همان شیوه رایج مغولی بود که حتی آداب و رسوم مغول‌ها در نقاشی‌ها روایت می‌شد و چهره‌ها شبیه هم و یکنواخت بودند و بهزاد چهره‌های کاملاً ایرانی را وارد مینیاتور کرد ولی نه آن قیافه‌های قالبی و شبیه به یکدیگر که در نقاشی‌های قاجار مرسوم بود بلکه با تنوع چهره‌ها.

ویژگی‌های شیوه کار او بر اساس مکتب اصفهان بنا شده است و بهزاد در نشان دادن حالات درونی و روحی افراد در نقاشی‌هایش بسیار تاکید داشت و با اضافه کردن سایه ها و همچنین رعایت قوانین مناظر و پرسپکتیو نقش بسزایی در فرم بصری مینیاتور ایجاد کرد.

فرم در مینیاتورهای بهزاد نسبت به گذشته به تحولی دست می‌یابد که رنگ‌های محدود، با تونالیته‌های تک رنگ و درخشان همراه با پرهیز از ریزه‌کاری‌های زائد و تصاویر شلوغ به نوعی حضور مینیمالیست در مینیاتور را تداعی می‌کند.

 

 

بهزاد با بکارگیری چهره بزرگان علم و ادب و هنر در نقاشی‌ها و همچنین ترسیم آداب و رسوم زندگی مردم در تابلوهای بزرگ که پیش از این در ابعاد کوچک کتاب مطرح بود در ترفیع جایگاه این نقاشی نقش مهمی ایفا کرد.

هر چند بهزاد معتقد به پیروی از سبک خاصی در نگارگری نبود ولی ابداعات و تغییرات ایجاد شده توسط او به عنوان «سبک حسین بهزاد» شناخته شد که بر آثار نگارگران هم عصر خود تاثیر فراوانی گذاشت.

با مبنا قرار دادن حضور بهزاد در فرانسه، عمر حرفه‌ای استاد را می‌توان به دو دوره قبل و بعد از این سفر تقسیم کرد.

به نحوی که عمده نقاشی‌های حسین بهزاد قبل از سفر به فرانسه محدود به رونگاری‌های هنرمندان قدیمی همچون کمال‌الدین بهزاد و رضا عباسی از مینیاتوریست‌های صاحب نام دوران صفویه است و به واسطه همین استعداد و توانایی ویژه وی، نامش بر سر زبان‌ها افتاد و دلالان ‌توانستند آثار بهزاد را به عنوان کارهای قدیمی و عتیقه بفروشند و پول‌های گزافی به دست آورند.

 

 

در این دوره است که بهزاد برای تذهیب یک نسخه قدیمی خمسه نظامی به کار گماشته شد که همچون تعداد زیادی دیگر از کارهای او به یک موزه غربی یا مجموعه‌دار به‌عنوان یک اثر دوره صفوی فروخته شد. بهزاد خود ادعا می‌کند که این نسخه خمسه سفارش فتوح‌السلطان بوده و توسط او به موزه بریتانیا (بریتیش میوزیم) فروخته شده است.

در این دوره است که به ادعای خود استاد، بهزاد به سفارش فتوح‌السلطان تذهیب یک نسخه خمسه را کار کرده و توسط سفارش‌دهنده به‌عنوان یک اثر دوره صفوی، به موزه بریتانیا فروخته شده است.

بهزاد در سال 1314 به واسطه موسیو رابینو باستان‌شناس فرانسوی به فرانسه سفر کرد و در مدت یک سال حضور در این کشور به موزه‌های لوور، گیمه و ورسای ‌رفت و آثار قدیمی مینیاتور ایرانی و شرقی را مطالعه ‌کرد.

او به شدت شیفته نقاشی بود به‌ طوری‌که در توصیف علاقه‌اش به نقاشی می‌گوید: «احساس ناشناخته و گنگی مرا به سوی نقاشی می‌کشید و من وقتی به پیروی از این احساس مداد یا قلم به دست می‌گرفتم، مثل تشنه‌ای که به برکه زلال و گوارایی رسیده باشد، حس می‌کردم سیراب شده‌ام. نقاشی دنیای من بود».

 

 

این دوران نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت هنری بهزاد دارد به نحوی که وی در توصیف این سفر گفته است: «من در این مسافرت شکفته شدم و خودم را شناختم و پنجه‌های من از آن پس شور و احساس نوظهور تازه‌ای یافت. مطالعه من در سبک‌های مختلف نقاشی ایرانی و خارجی بدین منظور بود تا سبکی به‌وجود بیاورم که ضمن داشتن خصایص ایرانی با هنر روز دنیا نیز منطبق باشد.»

بهزاد بعد از بازگشت از فرانسه به تدریج کارهای تجاری را کنار گذاشت و خلق شاهکارهای هنری همچون تابلوهای فردوسی، فتح بابل، ایوان مداین، شب قدر حافظ و نفت یادگارهای این دوره از عمر او هستند.

بهزاد به دنبال ایجاد سبکی جدید در نگارگری ایران بود که با پیروی از اصول اصلی نگارگری، تقلیدی از گذشتگان نباشد و موفق شد با نوآوری در هنر نگارگری، این هنر اصیل و ارزشمند ایرانی و اسلامی را متحول کند.

بهزاد درباره شکل‌گیری سبک خود چنین گفته است: شیوه نقاشی مینیاتور که به صورت تقلید غلط و ناپسندی درآمده بود رفته رفته از بین می‌رفت، من کوشش داشتم سبکی به وجود آورم تا این هنر ملی فراموش نشود.»

همچنین ژان کوکتو نویسنده و هنرمند فرانسوی درباره آثار وی چنین اظهارنظر کرده ‌است: «اگر مشرق‌زمین با قصه‌های هزار و یک شب و کاخ‌های طلایی و کنیزکان زیبایش برای ما داستان‌ها گفته است ولی این بار، مردی با موهای سفید و چشمان با نفوذ و اندامی با خط‌ها و رنگ‌هایش اَشکال افسون‌کننده‌ای را در مقابل چشمان ما گسترده است.»

سیمین دانشور در مقاله‌ای با عنوان تحول در آثار بهزاد نوشته است: «مهم‌ترین مشخصه مینیاتور و هنرهای شرقی، به طور کلی، حوصله و شکیبایی هنرمند است که گویی زمان در نظر او ارزشی ندارد. مینیاتور زیبایی ذهنی، موردنظر هنرمند است، نه زیبایی عینی و طبیعی.»

 

 

کتاب «رنج و رنگ» به بررسی شخصیت حسین بهزاد به عنوان پدر مینیاتور معاصر ایران به قلم محمدرضا اسدزاده می‌پردازد، که مهرماه امسال منتشر شد.

اسدزاده مولف کتاب در مراسم رونمایی از کتاب گفت: بهزاد، هنرمندی که ناشناخته زیست و گمنام رفت و شعله‌های تحول‌گرایی در هنر ایرانی را برافروخت. او که رنج‌های بسیار کشید؛ از غم نان تا غم دلالان و سالوس‌صفتان فرهنگ چنان که استاد بهزاد برای دیروز و امروز و فردای ما نوشت: «می‌دانم که با غم نان، از آغاز تا پایان خوگرفته‌ام اما غم دلالان فرهنگ مرا می‌کشد.»

حسین بهزاد در سال 1273 در تهران به دنیا آمد. پدربزرگش، میرزا لطف‌الله، از نقاش‌های شهیر شیراز بود و پدرش میرزا فضل‌الله، به قلمدان‌سازی و نقاشی آبرنگ می‌پرداخت. 7 ساله بود که نزد پدر و پدربزرگش علوم و هنر نقاشی را آموخت و در نسخه‌های سبک اواخر تیموری و صفوی تخصص پیدا کرد.

بهزاد در طول زندگی خود نزدیک به 400 کار هنری آفرید، 17 نمایشگاه در داخل و خارج از ایران برگزار کرد و همچنین در اواخر عمر، از هنرکده هنرهای تزئینی، دکترای افتخاری دریافت کرد و چندین جایزه و مدال گرفت.

استاد بهزاد نقاش و مینیاتوریست نام‌آور کشور 21 مهر 1347 در سن 74 سالگی در تهران درگذشت.

سازمان میراث فرهنگی ایران در سال 1371 هجری خورشیدی تصمیم گرفت موزه‌ای دائمی از آثار حسین بهزاد به ‌وجود آورد. به همین جهت یکی از کاخ‌های واقع در مجموعه سعدآباد به نام کاخ کرباسی را به این امر اختصاص داد و سپس طی قراردادی با پرویز، پسر حسین بهزاد، 289 عدد از آثار استاد را به این ساختمان منتقل کردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر