زندگی هر هنرمند یک ادیسه است و زندگی «گرهارد ریشتر» بیش از یک ادیسه

زندگی هر هنرمند یک ادیسه است و زندگی «گرهارد ریشتر» بیش از یک ادیسه
"ریشتر" با استعداد و باهوش اما ناآرام و خودسر بود. او هیچ گاه از نمادهای رئالیسم اجتماعی دست نکشید و تجربه هایش همواره نفوذ پرقدرتی بر رشد هنر غربی گذاشت.
دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۶
کد خبر :  ۲۸۵۰۳

گرهارد ریشتر/ Gerhard Richter

 

بتی/1988/ موزه هنر سنت لوییس

 

این که چگونه نقاشی می کند، مهمتر از آن است که چه چیز نقاشی می کند. ریشتر در درسدن به دنیا آمده و یکی از نقاشان برجسته و معروف در هنر معاصر آلمان است. آثار او در موزه ها که در معرض نمایش گذاشته می شود، بالاترین قیمتها را به خود اختصاص می دهد. تا به امروز او هر سال جایزه ای دریافت کرده است .

در سال 1997 میلادی برنده جایزه بین المللی هیات داوران و نیس بینال شد و در همان سال موفق به دریافت جایزه بزرگ ژاپنی "جایزه امپراتوری" شد. کمتر هنرمندی می توان یافت که مثل ریشتر بتدریج سبک هنری اش را تغییر داده باشد و در عین حال مصمم و وفادار به ژانر نقاشی اش باشد. در حالی که دیگران دست از نقاشی می کشند و ابزارهای فناوری را جایگزین آن می کنند ریشتر همچنان کار بر پرده نقاشی را ادامه می دهد، البته هیچ چیز در هنر بدیهی نیست و ریشتر نیز خود این را می داند. کسی مثل او و با مهارت خاص به مساله حقیقت نپرداخته است . آثارش همواره نقاشی هایی درباره نقاشی ، تفسیرهایی از کار با قلم مو و پرده نقاشی و کشفیاتی از اساس و پایه هنر است موضوعات او عمل خود نقاشی ، الهامات مربوط به آن ، آرزوی رسیدن به حقیقت و بازنمایی های واقعی است همچنین رنگ و شیوه های مختلف استفاده از آن، نقطه کانونی آثار وی است. سوژه هایش بیشتر تصادفی است ، بخصوص در دهه60 هنگامی که با هنر پاپ کار می کرد. بدیهی است که مساله مهم برای او، این نیست که کدام سوژه را کار کند، بلکه چگونگی کار برای او حایز اهمیت است بنا به عقیده خود وی ، نقاشی های او فاقد وضوح هستند هر اثر او همچون پوششی است که بر روی چیزی کشیده می شود. ابژه ای که ناتوان از دانش مشخص و واضح از دنیای بیرونی یا دنیای درون هنرمند است با این توصیف ، پرسشهای ریشتر حاوی دو مدعای سنتی است که مدت زیادی است به چالش کشیده نشده اند: اول آن که ، نقاشی های وی چیزها را آن طور که هست ، ترسیم می کنند و دیگر آن که آثار هنری بینش روان و درون اشخاص را به خودشان می شناساند.

ریشتر همواره به این دو اصل پایبند و وفادار است او حتی نشان می دهد که هنر "واقعگرا" فقط قسمتی از واقعیت را نشان می دهد و حتی ممکن است واقعیت را تحریف کند. گرهارد ریشتر همچنین تاکید می کند که اکسپرسیونیسم تجردی بیشتر حاصل دوراندیشی و پدیده های عینی همچون رنگ و زمینه تصویری است تا تخلیه هرگونه انرژی روانی ریشتر که بعد از سقوط دیوار برلین در این شهر سکونت کرد، آثارش به خاطر تناقض سبک ، مورد انتقاد بسیاری از منتقدان نقاشی قرار گرفت .

 

دو شمع/ رنگ و روغن روی بوم/ 1982

 

زندگی هر هنرمند یک ادیسه است و زندگی «گرهارد ریشتر» بیش از یک ادیسه.

"ریشتر" با استعداد و باهوش اما ناآرام و خودسر بود. او هیچ گاه از نمادهای رئالیسم اجتماعی دست نکشید و تجربه هایش همواره نفوذ پرقدرتی بر رشد هنر غربی گذاشت.

در کنار دوست و طرفدار بازیگوشش، "زیگمار پُلکه" (متولد 1924)، وی جنبش شخصی خودش، رئالیسم کاپیتالیستی (Realism Capitalist)  را تاسیس کرد؛ جنبشی که بر آفت جنگ سرد می تازید. این اولین و تنها جنبشی است که "ریشتر" به درستی در آن جا می گیرد. پس از آن او را می توان در سبک های دیگری دید که هیچ گاه عنوانی  شایسته ی استعداد و هنر پرفروغ  "گرهارد ریشتر" نیستند. در بین آثار متنوع او عکس های ناواضح و مات، در حیطه ی فوتورئالیسم، و آثار متاخرش در حیطه ی نئواکسپرسیونیسم را نیز می توان مشاهده کرد. مشخصا آثار "ریشتر" امروز در این دو مکتب جای می گیرند.

 

نقاشی آبستره/1984

 

نقاشی آبستره/ 1990

 

گرهارد ریشتر در کارگاهش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

ارسال نظر