فرشته/1920/مجموعه موزه اسراییل در اورشلیم
به نظر می رسد که فرشته این اثر مشهور پل کله در طوفان تاریخ گرفتار شده است و خود تابلو نیز تحت تاثیر حوادثی تراژیک از یک سو به سوی دیگر جهان پرتاب شده است.
والتر بنیامین، فیلسوف آلمانی و اولین صاحب این اثر آن را چنین توصیف کرده بود: "با آرواره های باز، چهار دندان پیش او همچون طاقدیسی از دهانش بیرون زده اند. سر او با توده ای فرفری پوشانده شده که به جای مو بیشتر به کاغذ پوستی شباهت دارند و گوشهای کوزه مانند او آنقدر از صورت استوانه ای شکلش بیرون زده اند که به چشمان از حدقه بیرون آمده او چسبیده اند. پاهای لاغر و درازش شبیه مرغ است و بالهای فراخش ژولیده و بیحاصل به نظر میرسند."
این تابلوی پل کله، رنگ روغنی که با آبرنگ بازنگاری شده محصول ۱۹۲۰ است. تصویری مهیب ولی در عین حال شکننده از پیکر فرشته مانندی است که سکون ندارد، مبهوت است و کس چه می داند راهی کجاست. اخیرا نمایشگاه بزرگی از ۲۵۰ اثر پل کله در مرکز فرهنگی پمپیدو در پاریس افتتاح شد. یکی از آثار این نقاش سوئیسی مدرنیست که در نمایشگاههای بزرگ قبلی آثار او از جمله در گالری تیت مدرن لندن در سال ۲۰۱۳ به نمایش گذاشته نشد، تابلویی است به نام «فرشته نو» که در دوران زندگی نقاش ناشناخته بود. ولی این تابلو به خاطر منشاء عجیب و دست به دست شدنش بین چهار نفر از مهمترین فیلسوف های مدرنیست قرن بیستم قبل از آنکه از موزه اسرائیل سر دربیاورد، به مشهورترین اثر پل کله بدل شده است. نمایش آن در مرکز فرهنگی پمپیدو پاریس رخداد هنری مهمی تلقی می شود.
همچون اکثر منتقدان هنری من نیز ترجیح می دهم در توصیف آثار هنری از عباراتی مثل افسانه ای و یا اسطوره ای استفاده نکنم. ولی «فرشته نو» احتمالا بیشتر از هر اثر هنری دیگری در قرن بیستم از دایره گالری ها و نمایشگاه ها فراتر رفته و بیشتر اسطوره تلقی می شود تا یک اثر هنری.
paul klee/ پل کله
پل کلِه (Paul Klee) متولد سال 1879، نقاش سویسی با ملیت آلمانی بود؛ و در کارش از سبکهای مختلف هنری، از جمله؛ اکسپرسیونیسم، کوبیسم و سورئالیسم تأثیر گرفت. او و دوست روسی نقاشاش، واسیلی کاندینسکی شهرت فراوانی را به خاطر تدریس در مدرسهٔ هنر و معماری باوهاوس کسب کردند.
پل کله نقاش، طراح، معلم، و نویسنده بود و به سبب نواندیشی، تخیل آزاد، پرکاری و تنوع آثارش، یکی از شخصیتهای برجسته هنر مدرن بهشمار میآید. مراحل تحول کارش را میتوان با اکسپرسیونیسم، دادائیسم، سوررئالیسم، و اکسپرسیونیسم انتزاعی پیوند داد؛ ولی خود او در هیچیک از جنبشهای نامبرده، عملاً، شرکت نداشت.
او رنگ را نیروی عاطفی، و خط را تعیینکننده عمل نقاشی میدانست؛ و در آثارش از وسایل هنری مختلف و قالب مختلط بهره میگرفت.
پل کله، هیچگاه، به بازآفرینی جهان برونی نمیپرداخت؛ ولی بر طبیعت، همچون سرمشقی برای سازماندهی عناصر صوری هنر، تکیه میکرد. او به منظور ارائه تصویرهای ذهنی، خویشتن را یکسره به قدرت القائی عناصر تصویری میسپرد. همچون کودکان، تصویر را بدون هیچ مقصود معین آغاز میکرد.
آثاری از پل کله:
آغاز یک لبخند/1920
سر یک مرد/ 1922/ موزه کانست بازل
آتش در ماه کامل/1933/ تیت مدرن لندن
پس از سیل/1936/ فدراسیون بایرن