نگاهی به نمایش «شپش» جدیدترین اثر نمایشی کوروش نریمانی

ستاره‌ها عجله کنید، «شپش» ‌ها رسیدند

ستاره‌ها عجله کنید، «شپش» ‌ها رسیدند
ایران تئاتر- حسین سینجلی: به نظرم حدود چهار یا پنج سال پیش بود که به بهانه بازتولید یکی از نمایش‌های کوروش نریمانی، در مطلبی درباره او و جایگاهش در تئاتر از عبارت «سوپراستار تئاتر ایران» استفاده کردم. عبارتی که بعضی آن را اغراق‌آمیز و حتی غیرمنطقی می‌دانستند، اما امروز تقریبا مطمئن شدم که نه تنها آن عبارت اغراق‌آمیز نبوده که اجرای نمایش «شپش» در تئاتر مستقل تهران، مُهر تاییدی بر آن گفته است.
يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۹
کد خبر :  ۲۸۳۶۶

پیش از هر چیز لازم می‌دانم به نکته‌ای اشاره کنم و آن اینکه سال‌هاست بواسطه شغلم این شانس را داشتم که به طور میانگین در طول هفته به تماشای دو و چه بسا بیشتر از دو نمایش بنشینم. هرچه می‌خواهید نام آن را بگذارید اما با اینکه تعداد تئاترهایی که اگر من کاره‌ای بودم به این راحتی‌ها مجوز اجرای عمومی به آنها نمی‌دادم در مقایسه با تئاترهایی که برای تولیدشان وقت، انرژی و تلاشی صادقانه گذاشته شده، بسیار کمتر است اما هنوز دچار تئاترزدگی نشدم. خودمانی‌تر اینکه اگر در طول سال یکی، دو نمایش اجرا شود که به معنای واقعی کلمه حالم را از جمیع جهات خوب کند و بتواند کاری کند که مثل سال‌هایی که جوان‌تر بودم، نفهمم مسیر سالن نمایش تا خانه را پای پیاده چگونه طی کردم برای من کافی‌ست که دست از تماشای تئاتر برندارم.

برگردیم به ماجرای نمایش «شپش» نمایش تازه‌ی کوروش نریمانی که این روزها در سالن تئاتر مستقل تهران روی صحنه است.

قرار بود در دومین روز اجرای این اثر به تماشای آن بنشینم اما حواس پرتی یکی از دوستان، برنامه‌ریزی‌ام را بهم ریخت تا اینکه چند روز پیش خیلی اتفاقی مقابل تئاتر مستقل تهران کوروش نریمانی را دیدم که با دو نفر مشغول گپ‌وگفت بود. اضافه شدن به آن‌ها، یک سلام و احوالپرسی فشرده و ده دقیقه بعد از آن در حالی‌که موبایلم را خاموش کرده بودم به تماشای جدیدترین اثر این کارگردان و نمایشنامه‌نویس مطرح و شناخته شده تئاتر کشورمان نشستم. اثری که حاصل یک کارگاه تقریبا یک ساله با نزدیک به 25 بازیگری بود که همگی برای نخستین بار در مقام بازیگر تئاتر در یک اثر حرفه‌ای روی صحنه می‌رفتند. چراکه برای کسانی‌که با کارنامه کاری کوروش نریمانی آشنا هستند می‌دانند که تقریبا در تمام کارهای پیشین‌اش تعداد زیادی از بازیگران مطرح و کاربلد تئاتر حضور داشتند و در قدم اول این خود جای تامل بسیار دارد.

 

لطفا کفران نعمت نکنید:

تئاتر مستقل تهران تا اینجای کار برای برگزاری «کارگاه بازیگری کمدی خلاق» با هدایت کوروش نریمانی نمره قبولی را گرفته است. در شهری که هر روز آگهی برگزاری ده‌ها ورک‌شاپ کوتاه مدت و بلندمدت با انواع و اقسام وعده‌های عجیب و غریب و نام‌های آشنا و کمی آشنا و بعضا ناآشنا در فضای مجازی و غیرمجازی آنقدر ریخته که نگو و نپرس و کسی هم انگار قرار نیست سروسامانی به آنها بدهد، همین که مسئولان این تئاتر خصوصی محصول کارگاه خود را برای عموم اجرا می‌کنند، یعنی پای وعده‌ای که داده‌اند ایستاده‌اند. اما نکته‌ای که همین جا باید به آن اشاره کنم اینست که به همان نسبت که حاصل یک کارگاه آموزشی می‌تواند چیزی بیشتر از آنچه این روزها بسیار می‌بینم نباشد، گاهی نیز ممکن است حاصل آن مثل روییدن گل در کویر، چنان تعجب‌برانگیز و موفقیت‌آمیز باشد که بتوان بسیاری کارهای دیگر را تنها برای پرداختن و معرفی این دستاورد مهم به دیگران و جامعه هنری حداقل برای مدتی کنار گذاشت. خودمانی‌تر اینکه به نظرم نتیجه کارگاه بازیگری کمدی خلاق که به اجرای عمومی نمایشی با نام «شپش» ختم شده، بقدری اتفاق منحصربفردی در تئاتر ما به حساب می‌آید که ضروری است مسئولان این سالن که خود از اهالی تئاتر هستند، به این اثر نگاهی متفاوت داشته باشند و مثل سایر اجراهایی که در طول سال با 14، 15 اجرا می‌آیند و می‌روند و نهایتا به جز معدود افرادی در یاد کسی نیز نمی‌مانند، به آن نگاه نکنند. از سویی دیگر برای سالن تئاتر مستقل تهران بعنوان یکی از سالن‌‌های موفق تئاتر خصوصی الان بهترین فرصت است که وجه تمایز خود را بعنوان یک کمپانی هنری و نه یک کمپانی تجاری به رخ بکشد و فرصت تماشای «شپش» را تا مادامی که تماشاگر دارد برای آن فراهم سازد. مخلص کلام در این‌باره اینکه قطعا 18 اجرا برای اثری مثل «شپش» چیزی جز کفران نعمت و به نوعی هدر دادن سرمایه (مادی و معنوی) نیست. ضمنا با توجه به اینکه خوشبختانه بازیگران این نمایش هیچکدام از ستاره‌‌های مشهور نیستند، پس از بهانه‌هایی مثلا اینکه فلان بازیگر باید در فلان زمان سر فیلمبرداری باشد و از این حرف‌ها هم خبری نیست.

 

- ستاره‌ها عجله کنید، «شپش» ‌ها رسیدند:

بی‌شک در شرایطی که هر شب بیش از یکصد نمایش (منهای تئاترهای کمدی موزیکال موسوم به تئاتر آزاد) در سطح شهر تهران روی صحنه می‌رود و با توجه به اشتیاق و علاقه فراوانی که عامه مردم برای از نزدیک مواجه شدن و دیدن بازیگران شناخته شده و مطرح دارند شرایط اجراها به سمتی رفته که معمولا در اکثر آثاری که روی صحنه هستند حداقل یک و بعضا چند بازیگر به قول معروف چهره حضور دارد. بعبارتی شرایط به شکلی شده که گویی چنانچه هر گروه اجرایی تئاتر بتواند تعداد بیشتری از این چهره‌ها یا ستاره‌ها را برای بازی در نمایشی متقاعد کند و با آنها برای بازی به توافق برسد حداقل در مقایسه با دیگر گروه‌ها نگرانی کمتری برای فروش بلیت‌هایش دارد. هر چند بسیار مواردی هم بوده که نمایش‌هایی با داشتن چند بازیگر شناخته شده و مطرح باز در فروش موفق نبوده. این نکته را از این باب مطرح کردم تا بگویم بعضی اوقات هم می‌شود که در نمایشی هیچ بازیگر چهره‌ای وجود نداشته باشد اما مثلا اگر یک فرد غیرایرانی کار را ببیند به احتمال زیاد تصور می‌کند که تمام بازیگران آن نمایش از ستارگان بازیگری ما هستند و باور نخواهد کرد که همگی آنها برای اولین بار است که روی صحنه می‌روند. بی‌تعارف باید بگویم که بازی‌ها در نمایش «شپش» همگی درخشان است. همه بازیگران چه در لحظاتی که به تنهایی روی سن هستند و چه در لحظاتی که به صورت جمعی روی سن هستند، همگی تنها و تنها تمرکزشان بر نقش‌های خود است و هیچ برتری جویی و تلاشی برای بیشتر دیده شدن در میان آنها وجود ندارد. در حالی‌که در بسیاری از نمایش‌هایی که بازیگران مطرح حضور دارند این مسئله که می‌تواند با کارگردانی درست برطرف بشود بقدری پررنگ است که بعضا بازی بازیگر ستاره نه تنها همانند همیشه دیده نمی‌شود که حتی به دلیل این اختلاف، به کار لطمه‌های متعددی نیز وارد می‌شود. ویژگی دیگر بازیگران نمایش «شپش» نیز البته اعتماد به نفس درست و منطقی آنها برای بازی در لحظاتی است که باید خود را به تماشاگر اثبات کنند و به قولی حداکثر تاثیر را بر مخاطب بگذارند. آنها چنان از نظر بیان و بدن آماده و به قولی رُل خود را درآورده‌‌اند که تنها وجود قراردادی تحت عنوان تئاتر می‌تواند تماشاگر را متقاعد کند که شاید این شخصیت‌ها بعضا حتی وجود نداشته باشند و چنین اعمالی نیز در واقعیت اتفاق نیفتاده باشد. چیزی که به جز با تمرین و تمرین و تمرین نمی‌توان به آن رسید. مخلص کلام با توجه به اینکه بازیگران نمایش «شپش» حاصل کارگاه بازیگری کمدی خلاق با سرپرستی کوروش نریمانی هستند، می‌توان گفت که نریمانی امروز می‌تواند این ادعا را داشته باشد که در زمینه تبدیل یک فرد علاقه‌مند به بازیگری به یک بازیگر کاربلد و حرفه‌ای به متدی منحصربفرد دست پیدا کرده و چه بسا در سطح وسیع‌تری بتوان بعنوان یک شیوه آموزش از آن استفاده کرد.

 

تا می‌توانید چخوف بخوانید:

نمایش «شپش» آنطور که در بروشور آن نیز آمده با نگاهی آزاد و کارگاهی به آثار انتشار یافته از چخوف و سایر آثار اقتباسی از داستان‌های کوتاه او، نوشته شده است. اما آنچه متن «شپش» را به نظرم بسیار متفاوت و قابل تامل می‌کند یافتن شخصیت‌ها و روایتی از زندگانی آدم‌هایی است که به شدت برای همه ما آشنا هستند. ریتم بالای شوخی‌ها و تعدد موضوعات مهمی که شاید در آثار کلاسیک برای هر یک از آنها یک نمایشنامه چند صد صفحه‌ای نوشته می‌شد، همچون؛ مذهب، زندگی، مرگ، تربیت فرزندان، ارتباط والدین با هم، عدم تحمل توهین، رفتارهای ناپسند جمعی انسان‌ها و عادی شدن ناهنجارها در اجتماع، حرکت‌های اجتماعی و لذت بردن‌های دسته جمعی، نشنیدن حرف‌های دیگران، اعتراف به اشتباه کردن، حیوان آزاری، افراط و تفریط، غرق شدن در موضوعات سطحی، عادی شدن ضدفرهنگ‌هایی که در جامعه به امری عادی تبدیل شده و سکوت جمعی در برابر آنها (خفه میشم با 3 روبل در کنار دریا) و... که در این اثر بعضا در حد چند کلمه و نهایتا دو، سه جمله به آنها به درست‌ترین شکل ممکن اشاره می‌شود، از همان ابتدای نمایش تماشاگر را گوشه‌ی رینگ می‌گذارد، البته گوشه‌ی رینگی دوست داشتنی! یعنی دوست نداری بازیگران استراحت کنند و دوست داری همان گوشه‌ی رینگ بمانی و شخصیت‌های «شپش» همنیطور پشت هم به سراغت بیایند. دلت برای تک‌تک‌شان تنگ می‌شود چراکه آنها هر یک قسمتی از وجود تو و جامعه‌ای که در آن نفس می‌کشی را بدون هیچ تعارف و پرده‌پوشی جلوی چشمت می‌آورند. حرف‌هایی که شاید سال‌ها در گلویت بوده و حالا از زبان این اشخاص تازه خلق شده می‌شنوی. گویی از اینکه آنها پشت سر هم این همه واقعیتِ تلخ را با تو در میان می‌گذازند ترسی نداری و کمدی ویژه این اثر آن همه تلخی را نیز برات دوست داشتنی کرده. گویی با  آغاز اجرا، وقتی مسلسل «شپش»ها تا پایان نمایش یکریز به تو شلیک می‌کنند، تو در مقام تماشاگر دوست داری گلوله بخوری. حس عجیبی دارد که ندانی و شک ‌کنی که آیا عکس‌العمل‌ات نسبت به آنچه دیده‌ و شنیده‌ای بجا بوده یا نه! اما فرصت فکر کردن نداری، چراکه اگر بخواهی معطل بمانی لذت گلوله بعدی متن را از دست داده‌ای. این همه را در داستان یک خطی «شپش» جمع کنید که در بروشور آمده: «کمدی شپش، قصه مردی مفلوک و کارمندی دون پایه است که قصد می‌کند در زندگی  پسر نابغه‌ی تازه بالغ‌اش، نقش مؤثر پدرانه داشته باشد، اما سیر اتفاقات خیلی سطحی و کوچک، او را تا مرگ و نیستی پیش می‌برد...». راستش با دیدن «شپش» هم حالم خوب شد و هم کلی آموختم. مطمئنم دانشجویان نمایشنامه‌نویسی و کسانی که با چخوف و آثارش آشنا هستند از دیدن نمایش «شپش» بُهت زده می‌شوند و اگر کمی با وسواس و دقیق باشند می‌توانند درک کنند که چگونه نریمانی یه این شیوه خلاقانه و کمدیِ ظریف دست پیدا کرده و قطعا از این پس نگاه‌شان به هر متن و کتابی که می‌خوانند متفاوت‌تر از قبل خواهد بود.

 

یک حضور و یک نظر را جدی بگیرید:

یکی از اتفاق‌هایی که چند سالی‌ست در تئاتر ما به سنتی معمول تبدیل شده حضور هنرمندان مطرح و شناخته شده برای افتتاح یک اثر نمایشی در نخستین روز اجرای عمومی آنهاست. صرفه نظر از اینکه یکسری مشتریان دائمی و همیشگی این مراسم‌ها هستند و یکسری هم اصولا به هیچ وجه در این‌جور مراسم‌ها شرکت نمی‌کنند؛ هستند هنرمندانی که آگاهانه انتخاب می‌کنند. بی‌شک حضور دکتر علی رفیعی کارگردان مطرح و پیشکسوت تئاتر کشورمان که نیازی به معرفی ندارد برای افتتاح نمایش «شپش» نکته‌ای است که نباید آن را دست کم گرفت. چراکه آنها که دکتر رفیعی را می‌شناسند می‌دانند که اهل هنر است و تا از اتفاقی مطمئن نباشد به حضور در چنین مراسم‌هایی تن نمی‌دهد، پس این حضور را باید جدی گرفت.

نکته دیگر اینکه بسیاری از بازیگران تئاتر هستند که پس از دیدن آثار همکاران خود معمولا به درخواست روابط عمومی نمایش‌ها چند خطی آن هم به تمجید و تعریف از اثر می‌نویسند و گروه اجرایی نیز احتمالا حداکثر استفاده تبلیغاتی را از آن می‌برد. حالا کاری نداریم که برخلاف انتظار، سالن تئاتر مستقل تهران خیلی برای این اتفاق منحصربفرد تئاتری که در محدوده‌شان روی داده اطلاع‌رسانی ویژه‌ای نکردند، اما به نظرم بعضی از نظرها را باید جدی‌تر گرفت، از جمله نظری که فرهاد اصلانی بازیگر مطرح تئاتر و سینمای کشورمان درباره این نمایش نوشته است. به همین روی بد ندیدم مطلبم را با یادآوری متن فرهاد اصلانی که پس از تماشای نمایش «شپش» در صفحه اینستاگرامش نوشته به پایان برسانم. اصلانی درباره این نمایش نوشته: «در شرایط سختی که از لحاظ معیشتی به مردم تحمیل شده نوشتن در مورد هر چیزی کاری‌ست سخت و طاقت فرسا چه برسد به تئاتر و سینما. اما راستش دیروز عصر بعد از دیدن نمایش «شپش» به نویسندگی و کارگردانی کوروش نریمانی عزیز به شدت هیجان زده شدم و همه شب رو تا الان به کارش فکر کردم. احساسات زیادی من رو درگیر خودش کرده هم خجالت زده‌ام و هم امیدوار و هم شگفت‌زده. خجالت‌زده‌ام چون اکثر ماها در این شرایط تنها کارمون غر زدن و نا امیدیه ولی کوروش برعکس بسیاری از ما خلاف جریان شنا کرده و به جای غُر زدن کاری کرده کارستان با تعدادی هنرجوی مشتاق بازیگری که شاید قرار بوده فقط کلاسی رو در مورد مبانی بازیگری برگزار کنند با ده ماه زمان و کارِ کارگاهی و سر و کله زدن با این جوون‌ها بدون چشم داشت مالی گوهر وجود هر کدوم از این بچه‌ها رو بیرون کشیده طوری که هر کدوم از اونها روی صحنه می‌درخشند و ما رو به وجد می‌آورند. اما امیدواریم به خاطر بودن و سخت کوشی آدم‌های نازنینیه مثل کوروش نریمانی که هنوز هستن و باعث میشن ما در این آشفته بازار به جای تعقیب نرخ سکه و دلار کمی نفس بکشیم و بریم به دیدن تئاتر و تحت تاثیر جادوی دیالوگ قرار بگیریم چیزی که ما در این فرهنگ به شدت فقدانش رو داریم چرا که همواره همه دارن مونولوگ میگن. و اما شگفت زده‌ام به خاطر این خوانش جدید از کارهای چخوف اتفاقی که باعث میشه دوباره وسوسه بشی و شروع کنی به خوندن نمایش‌ها و داستان‌های چخوف به شدت به کوروش نریمانی و گروهش تبریک میگم و بهترین آرزوها رو براشون دارم.»

منبع: ایران تئاتر

ارسال نظر