جسم خارجی،1994، ویدئو اینستالیشن، با ساختار چوبی استوانه ای، ویدئو پروژکتور، دستگاه پخش ویدئو، آمپلی فایرو چهار بلندگو، 350.300.300 سانتی متر
مونا حاتوم (mona hatoum)
با توجه بر بی عدالتی سیاسی، این هنرمند آثارش را بر پایه ی تجربیات خود از قدرت و خشونت نهادی و همچنین بر آسیب پذیری فرد و تهدیدهایی که به او می شود پایه گذاری می کند.
این هنرمند در سال 1952 در بیروت متولد شد. پدرو مادرش فلسطینی بودند. زمانی که در سال 1975 جنگ داخلی لبنان آغاز شد، به طور اتفاقی در انگلستان بود که نتوانست به زادگاه خود بازگردد. از آن موقع، او عمدتا در لندن زندگی کرده است، گرچه اغلب مهمان و در حال سفر به آتلیه های شهرهای مکزیکوسیتی، تگزاس، ونزوئلا، برلین و دیگر شهرهاست.
پس از اتمام تحصیلاتش در دانشکده هنرهای زیبای اسلید در لندن، در اوایل دهه ی 1980، به خاطر اجراهای عمومی دراماتیکش شهرت یافت و به موضوعات سیاسی روز واکنش نشان داد. در یکی از معروفترین آثارش به نام "تحت معاصره" در سال 1982، در حالی که لخت و پوشیده از خاک رس است و در یک ظرف پلی اتیلنی قرار دارد، پس از اینکه مدام لیز خورد و به زمین افتاد، ساعت ها تلاش کرد تا بلند شود و روی پاهای خودبایستد.تماشاچیان هم که کاری از دستشان بر نمی آمد، تنها نظاره گر این قربانی بودند. این اجرا که نگاهی به جنگ در بسیاری از نقاط جهان داشت، پوچی و بی معنایی برخی از اقدامات بشری را می رساند.
مونا حاتوم
«من می کوشم انتظاراتی به وجود آورم و سپس آن ها را از بین ببرم»
از اواخر دهه ی 1980، او گنجینه ی ایده ها و اشکال خود را در مجسمه سازی و چیدمان های بزرگ به کار برده است. آثار این هنرمند در انتخاب دقیق مواد و اجرای کامل فرم با ساده گرایی در مجسمه سازی و هنر مفهومی نزدیک اند و به طور هم زمان با محتوای شخصی و سیاسی تقویت شده اند.
با تغییر در ابعاد و عملکرد مواد، اشیای معمولی به اشیایی عجیب و غریب تبدیل می شوند که با نگاهی دقیق تر خشونت و تهدید پنهان خود را نشان می دهند. برای مثال، تاب هایی که صندلی های فلزی لبه تیز دارند یا یک ویلچر که به جای دسته اش چاقو قرار دارد.
خطرهایی که در این اشیای زیبا و لذت بخش وجود دارد و در ابتدا به چشم نمی آید تصاویری به یادماندنی از بی ثباتی جهان به وجود می آورند. این هنرمند همیشه بر جنبه ی فیزیکی هنرش تاکید می کند: «من نمی خواستم آثارم تک بعدی باشند، به این معنی که تنها خوشایند عقل واقع شوند. در پی آن بودم که آثارم تجربه ای کامل باشند تا بدن، ذهن، عواطف و همه چیز را در گیر کنند.»