نقاش افغانستانی گفت: به نظرم خلق آثار هنری میتواند به مردم ما آرامش روانی ببخشد. از طرفی دیگر بیان و انعکاس محرومیتهای مردم به جهان میتواند توجه جهان نسبت به افغانستان را جلب کند.
به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری به نقل از خبرگزاری فارس، هنر همواره در میان مردم افغانستان از جایگاه بخصوصی برخوردار بوده و هنرمندان افغانستانی آثار خود را در قالبهای مختلف به معرض دید همگان قرار دادهاند.
هنر افغانستان با تاسیس دانشکده هنرهای زیبا در 1345 توسط یکی از اساتید برجسته مجسمهسازی (امانالله حیدرزاد) چهره جدیتر و مدرنتری به خود گرفت. دروس نقاشی دانشکده زیر نظر امانالله پارسا تدریس میشد.
این دانشکده تا سال 1357 در کلیه بخشهای هنری به صورت گسترده فعالیت میکرد. در دهه 60 خورشیدی اولین گالری ملی افغانستان با آثاری هنری از هنرمندان سراسر جهان به فعالیت آغاز کرد.
نقاشی و نگارگری در جغرافیای کنونی افغانستان پیشینه درازی دارد و حتی برخی از پژوهشگران هنر اولین نقاشیهای رنگ روغن را نیز به افغانستان و به مغارههای بامیان نسبت میدهند.
«محمد فاضل بدخشانی» یکی از نقاشان افغانستانی است که به تازگی آثار زیبای وی در تالار وزارت خارجه افغانستان به نمایش در آمده است.
وی که از کودکی به نقاشی علاقه داشته میگوید که بدون گذراندن هیچگونه کلاس آموزش نقاشی این هنر را فراگرفته و تنها علاقه وافر به این هنر سبب شده تا با نقاشی زندگی کند.
بدخشانی میافزاید برای تسکین آلام ملت افغانستان به نقاشی روی آورده و معتقد است که هنر میتواند آرام بخش روح و روان انسانها خصوصا مردمانی که با مشکلاتی نظیر جنگ دست به گریبان هستند، باشد.
این نقاش افغانستانی از علاقه زیادش به نقاشان ایرانی گفت و تاکید کرد که دو ملت بزرگ ایران و افغانستان به دلیل اشتراکات زیادی که با یکدیگر دارند می توانند با یکدیگر متحد شوند و از طریق هنر خصوصا نقاشی با جهان سخن گفته و پیام دنیای اسلام و صلح را به گوش جهانیان برسانند.
س : ابتدا خودتان را معرفی کنید.
ج: محمد فاضل بدخشانی هستم و در سال 1362 شمسی در شهر فیض آباد مرکز ولایت بدخشان بدنیا آمدم و خانوادهام ساکن شهرستان ارگوی این ولایت بودند که سالها پیش از تولدم به فیض آباد نقل مکان کردهاند. چالشها و مشکلات زیادی وجود داشت که نتوانستم به تحصیلات خود ادامه دهم؛ ولی تا کلاس نهم در یکی از مدارس فیض آباد درس خواندم. ادامه تحصیلات یکی از آرزوهایم بود که موفق نشدم، اما گوشه نشینی را اختیار نکردم و با در پیش گرفتن هنر نقاشی خواستم در خدمت فرهنگ و حوزۀ تمدنی خود قرار گیرم.
س: از چه زمانی به نقاشی کشیدن علاقه پیدا کردید؟
ج: من کلاس چهارم بودم که به کشیدن نقاشی علاقه پیدا کردم. هرچند در روزهای کودکی و نوجوانی نیز سخت برای هنر نقاشی کار کردم ولی به طور جدی در سن بیست سالگی وارد این هنر شدم و با خودم عهد بستم که تا پایان عمر با هنر نقاشی زندگی خواهم کرد و این راه را ادامه خواهم داد. در ابتدای کار خود با مشکلات زیادی مواجه شدم و نزدیک بود از ادامه کار باز بمانم ولی هرگز در برابر مشکلات تسلیم نشدم و با حمایت خانواده و اساتیدم نقاشی را ادامه دادم.
س: چرا از میان این همه هنر به نقاشی علاقمند شدید؟
خ: من به این دلیل از میان سایر هنرها نقاشی را انتخاب کردم که خواستم از این طریق احساس خود را به تصویر بکشم؛ زیرا نقاشی هنری است که بیشتر احساس و تخیلات انسانی است. مردم افغانستان به خصوص ساکنان جغرافیایی که من در آن متولد شدم، پرورش یافتم و حالا زندگی میکنم بدلیل مصائب و ناهنجاریهای فراوان از جمله حمله اتحاد شوروی وقت دردهای زیادی را متحمل شدهاند که خواستم از طریق هنر خود با بیان تخیلات زیبا و شادیآور روح و روان انسان به مردم خود آرامش ببخشم.
س: آیا کسی از اهالی خانواده شما وارد حرفه نقاشی شده که موجب حضور شما در این رشته شده باشد؟
ج: در خانواده من کسی با هنر نقاشی آشنا نبود و حتی در منطقهای که من زندگی میکردم هیچ کس این هنر را نمیشناخت.من هنر نقاشی را خود آموختم و هیچ استاد و معلمی مرا در راستای هنر نقاشی آموزش نداده است. آنچه که امروز دارم و مردم مرا به عنوان یک نقاش میشناسند لطف و فضل الهی است که با توانایی و استعدادی که داشتم به دست آوردم.
س: ماجرای به نمایش درآمدن نقاشیهای شما در ساختمان وزارت خارجه افغانستان چیست؟
ج: تاکنون در بیرون از افغانستان در هیچ نمایشگاهی شرکت نکردهام و هنوز توفیق انجام این کار را نیافته ام که امیدوارم در آینده بتوانم در کشورهای خارجی بخصوص جمهوری اسلامی ایران نمایشگاه برگزار کنم و در راستای استحکام دوستی میان دو ملت قدمی بردارم. تنها نمایشگاه آثار هنری من امسال در وزارت خارجه افغانستان در شهر کابل برگزار شد که از این نمایشگاه علاوه بر صدها تن از کارمندان این وزارت و شهروندان کابل، حدود 40 نماینده و سفرای کشورها و سازمانهای بینالمللی نیز دیدن کردند و از کارهای من خوششان آمد.
س: در نقاشیهایتان از چه چیزهایی الهام میگیرید؟
ج: بیشتر کارهایی که من تاکنون انجام دادهام بر اساس سبک امپرسیونیسم میباشد. بر اساس اطلاعاتی که دارم این سبک در میانه قرن نوزدهم از فرانسه آغاز شده است که احساس و تاثیر معنی میدهد. نقاشهای سبک امپرسیونیسم نقاشیهای خود را در فضای باز نقاشی میکنند که خود من نیز همین روش را انجام میدهم. طرفداران این سبک دوست دارند که موضوعات طبیعت مانند درختها، دشتها و کشتزارها را به تصویر بکشند و موضوعات مورد انتخاب خود را از فضای آزاد الهام میگیرند. اگر دقت کنید متوجه میشوید که بیشترین آثار هنری که من نقاشی کردهام و تازهترین مورد آن نیز که در وزارت امورخارجه افغانستان به نمایش گذاشته باشد، باغ و باغچهها، دشتها، کوهها، سواحل و به همین ترتیب بیشترشان فضای باز طبیعت را به تصویر میکشند.
س: آیا نقاشهای معروف دنیا را میشناسید؟ سبک کاری کدام را بیشتر دوست دارید؟
ج: من در مورد بسیاری از نقاشهای مشهور جهان مطالعه دارم، آنها را میشناسم و با سبک کاری آنها آشنا هستم. وینست ون گون هلندی، لئونارد داوینچی، میکل آنژ، تیتان و رامبرند نقاشهای مشهور اروپایی هستند و همچنین با نام و آثار نقاشهای مشهور ایرانی از جمله مرتضی کاتوزیان، حسین بهزاد و نسرین خسروی نیز آشنا هستم که در واقع بخش بزرگی از فرهنگ غنی ایران را رقم میزنند.
س: هدف شما از نقاشی چیست؟
ج: من بیشتر رویدادهای موجود در کشور خود را به تصویر میکشم و صحنههای تخیلی را ترسیم میکنم و بیشتر علاقه دارم که احساس خود و شهروندان سرزمینم را نقاشی کنم. مردم افغانستان شهروندان محروم جهان هستند که از پنج دهه پیش تاکنون با جنگ و خشونتهای مسلحانه روبرو هستند و به آرامش و ثبات دست نیافتهاند. به نظرم خلق آثار هنری میتواند به مردم ما آرامش روانی ببخشد. از طرفی دیگر بیان و انعکاس محرومیتهای مردم به جهان میتواند توجه جهان نسبت به افغانستان را جلب نماید.
س: آیا معتقد هستید که ایران و افغانستان ریشههای هنری و حتی آثار نقاشی مشترکی با هم دارند؟
ج: دقیقا! افغانستان و ایران بدلیل مشترکات فرهنگی، مذهبی، زبانی و جغرافیایی، اشتراکات هنری زیادی نیز دارند. باور من این است که افغانستان و ایران دو روح ولی یک جسم هستند. یکی این است که هنرمندان افغانستان و ایران زبان مشترکی دارند و هر دو به زبان فارسی صحبت میکنند و به همین ترتیب از تمدن اسلامی یکسانی برخوردار هستند. آنچه که از گذشتههای اسلام به میراث مانده امروزه مربوط همه مسلمانها بخصوص افغانستانیها و ایرانیها میشود. موضوع دیگری که هنرمندان افغانستان و ایران را به یکدیگر نزدیک میسازد دینشان است که هر دو به اسلام باور دارند و این مسائل در کنار قرابت جغرافیایی هنرمندان دو کشور را به یکدیگر نزدیکتر میکند که در حوزههای گوناگون بخصوص در بخش نقاشی فعالیتهای مشترک داشته باشیم.
س: آیا به نقوش اسلامی نیز علاقه دارید؟
ج: یک بخش بزرگ از آثار هنری مرا نقوش اسلامی تشکیل میدهد. از کودکی علاقه به ترسیم تصاویر مساجد و مکانهای تاریخی که داشتم که با اسلام و مسلمانها رابطه نزدیک دارند. من فکر میکنم در حال حاضر نیاز است که هنرمندان مسلمان از جمله نقاشان که در کشورهای اسلامی بخصوص در افغانستان و ایران فعالیت دارند باید فرهنگ، آثار تاریخی و آثار اسلامی خود را به تصویر بکشند و به جهانیان بفهمانند که اسلام از تمدن بسیار طولانی و تاریخی برخوردار است. ما از راه نقاشی میتوانیم به معرفی تمدن خود در جهان کمک نمایم و این کار زمانی ممکن است که هنرمندان کشورهای اسلامی که از استعداد بیشتری برخوردار هستند به طور منسجم و سازمان یافته متحد شوند.
س: آیا تاکنون نمایشگاه نقاشی در شهری برگزار کردید؟
ج: من بسیار علاقه دارم که نقاشیهایم در ایران به نمایش گذاشته شود و لی هنوز این فرصت برایم پیش نیامده است. در صورتی که زمینه برایم فراهم شود، میتوانم با حضور در ایران نمایشگاه برگزار کنم، با فرهنگ و هنر ایرانیها و هنرمندان این کشور بیشتر آشنا شوم و سعی کنیم در آینده افغانستان و ایران بتوانند یک نمایشگاه بزرگ در سطح جهان را بصورت مشترک برگزار کنند. آرزو دارم که روزی آثار هنری من در شهرهای بزرگ ایران بخصوص در تهران به نمایش گذاشته شوند و برادران و خوهران ایرانیام بیشتر با فرهنگ و تاریخ بزرگ مردم افغانستان آشنایی پیدا کنند.
س: برای آینده خود چه برنامههایی دارید؟ (ادامه کار در زمینه نقاشی، آموزش هنرجویان و ....)
ج: در آینده به کار نقاشی خود در داخل افغانستان ادامه خواهم داد و اگر زمینه فراهم شد علاقه دارم که در بیرون از افغانستان یعنی در کشورهای خارجی مانند ایران، ترکیه، کشورهای حوزه تمدنی زبان فارسی و حتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی هنرنمایی کنم و داشتههای تاریخی و هنری تمدن اسلامی را معرفی کنم. در کنار این فعالیتها، تلاش میکنم برای زنده نگهداشتن هنر نقاشی، این هنر را به وسیله آموزش به دیگران انتقال دهم؛ اما بدلیل اینکه توانایی مالی انجام این کار را ندارم در حال حاضر نمیتوانم انجام دهم.