تقریبا در تمام خبرهای ورزشی میشنویم که تیم یا ورزشکاری از کشورمان در یک مسابقه برون مرزی حاضر شده و در بیشتر موارد هم البته رتبه و جایگاه مناسبی را در میان سایر شرکتکنندگان به دست آورده است. از حق نگذریم، ورزشکاران ایرانی در سالهای اخیر پیشرفتهای زیادی داشتند و تقریبا در تمامی مسابقات منطقهای و بینالمللی حضور تیمهای ورزشی ایران را شاهد هستیم و خوشبختانه در کشور ما ورزش جایگاه نسبتا مناسبی در رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری به دست آورده است. همچنین شاهدیم که اکثر ورزشکاران و تیمهای ورزشی که برای حضور در مسابقات بینالمللی آماده میشوند، اردوهای تمرینی خود را در کشورهای دیگر برگزار میکنند تا به قول معروف به اوج هماهنگی و آمادگی برسند.
هرچند سهم ورزشکاران حرفهای برای بهرهمندی از این امکانات و حمایتها در مقایسه با دیگر کشورها و هزینههای چند برابریشان برای کسب افتخار در میادین ورزشی بینالمللی ناچیز است؛ اما باید پذیرفت که سهم هنرمندان برجسته کشور از توجه و حمایت مادی و معنوی ارگانهای ذیربط به مراتب کمتر از ورزشکاران است. تنها با مقایسه تعداد سفرهای برون مرزی ورزشکاران و هنرمندان، به راحتی میتوان دریافت که فاصله از زمین تا آسمان است. متاسفانه به ندرت شنیدهایم که سفرهایی برای تجربهاندوزی و تعامل میان هنرمندان ایرانی و همتایان خارجیشان برنامهریزی و اجرا شده باشد و یا اینکه نمایشگاههای منتخب آثار هنری با حضور خالق آثار در نقاط دیگری از دنیا، غیر از ایران، برگزار شده باشد. همچنین کمتر شاهد آن بودیم که برنامه مدون و حمایت مشخصی برای حضور حداکثری هنرمندان ایرانی در جشنوارههای هنری بینالمللی در دستور کار مدیران فرهنگی هنری قرار گرفته باشد.
همانقدر که جا دارد از دست اندرکاران ورزش کشور به خاطر اهتمام و تلاششان در جهت حضور حداکثری ورزشکاران در رقابتهای بینالمللی قدردانی کرد، در مقابل از مسئولان فرهنگی هنری کشور تنها این سوال مطرح است که چرا هنرمندان ایرانی از تعامل با هنرمندان دیگر کشورها و حاضر شدن در مجامع هنری دنیا محروم هستند یا لااقل سهم بسیار اندکی دارند؟
محمدرضا زنگنه