به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، دانیال ملانوروزی هنرمند جوان نقاش که جمعه ۱۴ اردیبهشت ماه آثارش با عنوان «دیوارهای دیروز» در گالری چهار روی دیوار رفت درباره این نمایشگاه گفت: نمایشگاه «دیوارهای دیروز» شامل ۷ تابلو در ابعاد ۲ در یک و نیم متر است که رویکردی انتزاعی و مینی مال دارند و تحت تاثیر عناصر معماری سنتی ایران مثل آجرکاری خلق شده اند.
وی در مورد تکنیک های به کار رفته در خلق تابلوها بیان کرد: همه آثار ترکیب مواد هستند و عموماً از شن و اکریلیک در ساخت آنها استفاده شده است.
ملانوروزی درباره رنگ های آثارش و چگونگی ارتباط برقرار کردن مخاطبان با آثار گفت: رنگ آثار برای مخاطب ایرانی رنگ هایی آشنا است و برای مخاطب خارجی یادآور هنر و تمدن ایرانی، اسلامی و شرقی است.
وی در پاسخ به اینکه آیا در همه آثارش از المانهای سنتی ایرانی استفاده می کند و اینکه چرا از این المانها بهره می گیرد، توضیح داد: من همیشه در آثارم نگاهی به گذشته دارم و در واقع گذشته برای من همچون سکوی پرتابی است تا به آنچه الان هستم برسم؛ روزی نقش مایه های اشعار منطق الطیر عطار و روزی سفالینه های نیشابور و امروز نیز معماری ایرانی و اسلامی را در آثارم استفاده می کنم. به نظر من انسان امروز بدون گذشته هیچ است و این گذشته است که حال و آینده ما را می سازد.
این هنرمند جوان تاکید کرد: در واقع سنت را با هنر مدرن تلفیق کرده ام تا به خلقی نو برسم.
وی در پایان در مورد اینکه تلفیق عناصر سنتی ایرانی و انتزاعی با چه رویکردی صورت گرفته است، گفت: در آثار من گذشته به نوعی چراغ راهی برای آینده شده است و من با بهره از عناصر بومی و رنگ ها و نقش مایه های ایرانی اما با دیدگاهی مدرن، آثارم را خلق می کنم.
در استیتمنت نمایشگاه «دیوارهای دیروز» آمده است: «تا کجا می برد این نقش به دیوار، مرا/ دکتر شفیعی کدکنی.
دیوار های دیروزین سرزمین پر مهر و فسانه ام، راوی هزار متن وگفتاریست که بی واژه و نوشتار، زهن و زبان ما را به ساحت و سپهر زیبا شناسی و تجربه ای معنا گرا، ارجاع می دهد.
تجربه ای عمیق و راز آمیز که از نازکای خیال ایرانی در طرح و نقش هر خشت و گل و گچ تا همه عناصر معماری و هنر های دیگر تکثیر می شود.
این دلالت های تصویری، بی تردید بخشی عمیق از ناخودآگاه فردی و تجربه های ذهنی و فرهنگی قومی و جمعی ماست که هُشیوار و ناهشیار تا امروز ادامه می یابد و این آثار همزیستی و همراهی با بخشی از این پیکره فرهنگی بوده که تلاش کردم رویکردی نوین و معاصر با آن روح و معنای کهن داشته باشم.
این خوانش و تجربه را با خطوط بنایی مسجد جامع اصفهان آغاز کردم و با ارایه و چینش آجرین سقف های کاشان پی گرفتم، مسیری که مرا به روابط دانش بینامتنی زیباشناسی ایرانی در همه عناصر فرهنگ و هنر دیرین این سرزمین رازآمیز رهنمون کرد، از خطوطی که به دایره انجامید و خلود و جاودانگی را در جهان های موازی و متکثر، به مجاز و حقیقت نشانم داد.»