عبدالحمید قدیریان مطرح کرد:

باید به نگاه درونی در خلق آثار عاشورایی برسیم

باید به نگاه درونی در خلق آثار عاشورایی برسیم
عبدالحمید قدیریان، هنرمند و مدیر دفتر مطالعات کاربردی مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری، معتقد است: زمان آن رسیده تا جوشش و حرکتی جدید در هنرمندان مذهبی ایجاد شود. دیگر منظر نوستالژیک به دین و تبعیت فرم‌گرایانه از پیشینیان، جوابگوی فضای موجود و تحولات جهانی نیست؛ باید از نگاه گزارشی کوچ کنیم و به نگاه درونی اهتمام ورزیم.
دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۹
کد خبر :  ۲۴۴۰۸

به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری ، عبدالحمید قدیریان، هنرمند و مدیر دفتر مطالعات کاربردی مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری گفت: آیا در مواجهه با موضوعات دینی باید همچون یک بیننده از بیرون ناظر آن بود یا به درون آن‌ها رفت و مفاهیم و موضوعات را از درون بررسی کرد؟

مدیر دفتر مطالعات کاربردی مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری اظهار داشت: در محرم سال گذشته یک نقاشی از حضرت ابوالفضل (ع) در علقمه را نگاه می‌کردم که روی بیلبورد چاپ شده بود. نقاش، حضرت را با لباسی کامل و زره آهنین که بر سرش دستاری بسته، نقش زده بود. تصورش را بکنید در گرمای شدید کربلا، حضرت را با لباس کامل و آهنین، تزیین نموده و کشیده بودند. در همان روزها نقاشی دیگری را دیدم که تصویر حضرت ابوالفضل (ع) را رسم کرده بودند که دو زانو بر زمین نشسته و دستانش پر از آب بود. رفتار و لباس حضرت در این تابلوها نشان می‌­دهد که نقاشان حتی سعی نکرده­‌‌اند که به عنوان یک بیننده معمولی، صحنه را درک کنند و آن را به تصویر بکشند. آن‌ها همان بافته‌های به ارث رسیده و منظرهای شخصی گذشتگان را معیار کار خود قرار داده و با تمام احساس و دل دادگی که نسبت به موضوع داشته، آن‌ها را نقش زده­‌اند.

وی افزود: اگر آن نقاش به خود جرأت می­‌داد تا به صحنه نزدیک شود و به دنبال این جسارت، وارد کاروان می‌شد و از درون کاروان، عاشوراییان را مورد بررسی قرار می‌­داد، حتماً گرمای کربلا را احساس می­‌کرد و دیگر آن لباس را برای حضرت طراحی نمی­‌کرد! و آن نقاش دیگر اگر صحنه جنگ را احساس کرده بود، قطعاً حضرت را به صورت دو زانو بر زمین نشسته نمی‌­کشید. پس نقاش دارد از بیرون به صحنه عاشورا نگاه می‌­کند، لذا نه گرمای عاشورا را حس می‌کند و نه سختی و دردهای عاشورا را متوجه شده است! او صرفاً قصد داشته ابوالفضلی را رسم کند که از کنار رود، آب برمی‌­دارد. جالب است! در آن نقاشی­‌ها آب بود، ابوالفضل بود، نخلستان بود، اما با این وجود، آن تصاویر، کربلا نبود. نه این کربلا، آن کربلا بود. نه این ابوالفضل، آن ابوالفضل بود و نه این صحنه، آن صحنه بود. چرا؟ چون نقاش از بیرون نگاه کرده بود. البته مطمئناً نقاش در طول ترسیم تابلو به این خاطر که برای ماجرای امام حسین (ع) و عاشوراییان کار کرده، بسیار بهره برده و تزکیه شده و اجر برده است.

قدیریان همچنین گفت: این نوع نگاه بسیار فرق می‌کند با نگاه آن نقاش که با خود می­‌گوید: از روز اول محرم درون کاروان امام (ع) می‌روم و تا ظهر عاشورا، لحظه به لحظه به همراه کاروانیان با امام همراهی کرده و حرکت می‌­کنم. شب عاشورا که شد، تا صبح با عاشوراییان همنشین می‌­شوم و روز عاشورا تا ظهر عاشورا همراه اصحاب امام می‌مانم و در آن گرمای سوزان، شاهد صدای چکاچک شمشیرها خواهم بود و اصابت تیرهای خصم را که سینه‌ها را می­‌شکافند، نظاره می‌­کنم. تا آنجایی که خود به میدان می‌­روم و به جای شمشیر، قلم به دست می­‌گیرم و شروع به ضربه زدن می‌کنم. دست به قلم می­‌برم و می­‌گذارم قلم خودش حرکت کند و تمام احساسم را بر پرده پارچه­‌ای نقش کند. چنین نقاشی، عاشورا چشیده است و بالطبع، اثرش اثرگذار است. این نقاش از درون عاشورا به عاشورا نگاه کرده و حاصل کارش گوهری گرانبها و درخور خواهد بود. او به فکر اجر بردن نیست. او نمی­‌داند و نمی‌خواهد بداند پاداشش چیست. همان تاثیری که تابلو بر او گذاشته، برایش کافی است.

این هنرمند نقاش با تاکید بر این که زمان آن رسیده تا جوشش و حرکتی جدید در هنرمندان مذهبی ایجاد شود؛ عنوان کرد: دیگر منظر نوستالژیک به دین و تبعیت فرم‌گرایانه از پیشینیان، جوابگوی فضای موجود و تحولات جهانی نیست. باید از نگاه گزارشی کوچ کنیم و به نگاه درونی اهتمام ورزیم. اصل دین یک مفهوم رفیع و باطنی است، نه یک مجموعه اعمال ناپیوسته و جدا از هم که فرم ظاهری دین را شکل داده است. فرمی که با رسوب مجموعه اسرائیلیات و خرافات آغشته شده و فرم‌هایی بعضاً متفاوت با مفاهیم اصیل دینی ایجاد کرده ­است. فرم‌هایی که از روی ناآگاهی و همچنین استراتژی فراماسون فرهنگی، در جامعه و در میان هنرمندان، ترویج و بها داده می‌شود تا دین از درون تهی و فرم‌هایی که توسط مستشرقین به نام هنر اسلامی معرفی شده، جای خالی آن را پر کند و هنر دینی را از آن پویایی که لازمه جهان نوین پیش رو است، منفک کند. حل این مسئله نیازمند هم‌فکری بین هنرمندان و متفکران است تا در پی آن، موضوع شکافته شود و ابعاد آن بررسی و راهی پیدا شود. ما چاره‌ای جز این نداریم که برای جبرانِ خسارات و لطماتی که در سال‌های گذشته به هنر دینی وارد شده، فکری کنیم و راه‌حل اساسی پیدا کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

ارسال نظر