کامبیز صبری:

ارتباط بین هنرمند، گالری دار و مجموعه دار به خوبی برقرار نمی شود

ارتباط بین هنرمند، گالری دار و مجموعه دار به خوبی برقرار نمی شود
کامبیز صبری؛ هنرمند مجسمه ساز با بیان اینکه ارتباط بین هنرمند،گالری دار و مجموعه دار به خوبی برقرار نمی شود گفت برگزاری برخی دوسالانه ها گاهی 6 سال به طول می انجامد که این مساله به اعتبار هنر لطمه وارد می کند.
دوشنبه ۰۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳
کد خبر :  ۲۱۹۱۳

ارتباط بین هنرمند، گالری دار و مجموعه دار به خوبی برقرار نمی شود
کامبیز صبری؛ هنرمند مجسمه ساز با بیان اینکه ارتباط بین هنرمند،گالری دار و مجموعه دار به خوبی برقرار نمی شود گفت برگزاری برخی دوسالانه ها گاهی 6 سال به طول می انجامد که این مساله به اعتبار هنر لطمه وارد می کند.
به گزارش روابط عمومی مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری؛ این مجسمه ساز و مدرس دانشگاه با بیان اینکه بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد در بخش تجسمی در وضع خوبی به سر نمی برد؛ اظهار داشت: « بخشی از آن صرف هنر و بخشی صرف مواردی که توجیه فرهنگی دارد می شود. نتیجه آن این می شود که بی ینال ها یا همان دوسالانه های ما سر موعد خود برگزار نشوند و این مساله هنر ما را بی اعتبار می کند. به عنوان مثال بی ینال مجسمه سازی ما حدود 6 سال طول کشید تا برگزار شود.»
وی در ادامه افزود: «از سوی دیگر ارتباط بین هنرمند،گالری دار و مجموعه دار به عنوان سه رکن اصلی به خوبی برقرار نمی شود. آنچه آمار کلی نشان می دهد این است که این سه در جای مناسبی نسبت به هم قرار ندارند و نه هنرمند قادر به حفظ گالری دار است و نه گالری دار به گونه ای رفتار می کند که هنرمند تشویق به این کار شود.»
صبری با بیان اینکه به هر حال هنرمند یا باید هنر را حرفه اصلی خود قلمداد کند و یا به صورت فرعی به آن بپردازد که در این صورت نتایج درخشانی نخواهد داشت؛ اظهار داشت: «حرفه اصلی کاریست که زندگی هنرمند از آن راه تامین شود در حالی که پولی که از راه هنر عاید هنرمند می شود به اندازه ای نیست که او را راضی نگه دارد. مجموعه داران و خریداران هم هنوز در آگاهی مناسبی نسبت به اینکه چه کاری را خریداری کنند و با چه اطمینانی روی هنرمند حساب کنند و از او آثارش را بخرند نیستند. در نتیجه می بینیم که این چرخه دچار مشکل می شود و در نتیجه هنر و هنرمندان ما پویایی لازم را نخواهند داشت.»


این مدرس دانشگاه پیرامون وضعیت دانشگاه های هنری بیان داشت: «دانشگاه های ما به عنوان یک رکن تربیت کننده هنرمندان از فضا و امکانات آموزشی مناسبی برخوردار نیستند و همچنین با نگاهی به یک آمار کلی و بدون قضاوت از پیش انجام شده باید دید چه درصدی از اساتید هنر که در دانشگاه های ما تدریس می کنند خودشان یک هنرمند واقعی هستند. اگر این درصد قابل توجه باشد می توان انتظار داشت که پیام مناسبی برای انتقال به هنرجو داشته باشند در غیر این صورت و نداشتن یک زندگی حرفه ای مناسب، مطالب قابل توجهی برای ارائه نخواهند داشت و در نتیجه دانشجویان هم نمی توانند مفاهیم و پاسخ های لازم برای زندگی هنری آینده شان را از اساتید دریافت کنند. تصور کنید یک استاد جراح در دانشگاه بدون تجربه عمل جراحی به آموزش بپردازد نتیجه این آموزش چه خواهد شد. بنابراین این مسائل باید به درستی آسیب شناسی شوند.»
این پژوهشگر در بخش دیگری از صحبت های خود افزود: «از سوی دیگر حلقه هایی از نسل های مختلف در هنر ما مفقود هستند. به عنوان مثال بخشی از پیشکسوتان ما و هنرمندانی که بالای 70 سال دارند در یک دوره 25، 30 ساله توجه آن چنانی دریافت نکرده اند به نحوی که زندگی حرفه ای هنری داشته باشند و به صورت مداوم و پیگیر نمایشگاه برگزار کنند در جریان تولید و فروش آثارشان قرار داشته باشند. این بخش از هنرمندان هم از دنیای هنری امروز توقع دارند و بیشتر گله مند هستند.»
صبری در پایان یادآور شد: « اگر خواسته باشیم قدم مثبتی برداریم با توجه به این مسائل باید حرکت کنیم. نتایج این قضیه در گذشته ما مشهود است مثلا در فاصله سال های 1377-1385 یک جان جدیدی به بخش هنری وزارت فرهنگ و ارشاد تزریق شد و نتیجه آن افراد با تحصیلات مناسبی بودند که دورنمای مناسبی داشتند و دست به حرکت های مناسبی در نمایشگاه ها و موزه های مختلف کشور زدند که اگر تکرار شود نتایج درخشان آن در آینده راهگشا خواهد بود.»

 

 

 

 

 

 

   

ارسال نظر