علی شیرازی در گفت‌وگوی تفصیلی با فارس: آثارم را برای پاسخ به اتهامات از گنجینه بیرون می‌آورم

به دوره طلایی خوشنویسی قدم گذاشته‌ایم، احیاء خط «تعلیق»

به دوره طلایی خوشنویسی قدم گذاشته‌ایم،  احیاء خط «تعلیق»
علی شیرازی از اساتید خوشنویسی در واکنش به اتهامات اخیر علیه خود از خارج از کشور درباره آثارش، گفت: پاسخم به اتهامات اخیر عملی است و آثارم را برای آزمایش و سنجش از گنجینه بیرون می‌آورم.
شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۴
کد خبر :  ۱۹۸۷۳

علی شیرازی از اساتید خوشنویسی در واکنش به اتهامات اخیر علیه خود از خارج از کشور درباره آثارش، گفت: پاسخم به اتهامات اخیر عملی است و آثارم را برای آزمایش و سنجش از گنجینه بیرون می‌آورم.

محمد کلهر:  گرچه نزد استاد امیرخانی شاگردی کرده، اما سال‌هاست به عنوان استاد و وزنه در هنر خوشنویسی جهان شناخته می‌شود. او با ترکیب خط نستعلیق و المان‌های اسلامی ـ ایرانی، شیوه‌ جدید‌ی را در خط‌نقاشی ایجاد کرد و به خلق آثاری با قلم درشت پرداخت که علاقه‌مندان بسیاری در جهان دارد. علی شیرازی جزء معدود خوشنویسانی است که کارهایش در حراجی‌ها با قیمت بالا فروش می‌رود و از این حیث، جایگاه کم‌نظیری میان دیگر خوشنویسان کشورمان دارد.

با این استاد 57 ساله خوشنویسی درباره وضعیت کنونی این هنر و حاشیه‌هایی که اخیراً مطرح شده است، گفت‌وگو کردیم.

عده‌ای معتقدند که اوضاع امروز خوشنویسی ما چندان روبه‌راه نیست. حتی با اینکه در شهریور موزه خوشنویسی افتتاح شد و دوره‌های آموزشی انجمن خوشنویسان برپاست، اما می‌گویند ما در قیاس با کشور همسایه‌مان ترکیه که به‌شدت روی خوشنویسی سرمایه‌گذاری کرده است، کم‌کاری می‌کنیم و جشنواره‌ای فاخر با جایزه‌ای کلان نداریم. اوضاع امروز خوشنویسی را چطور می‌بینید؟  

گمان می‌کنم باید با از دو زاویه به پرسش شما نگاه کرد.

در حال قدم گذاشتن به یکی از دوره‌های طلایی خوشنویسی ایران هستیم

اگر منظور این است که کیفیت خط خوب نیست که باید بگویم اتفاقاً برعکس، امروز نسل‌های دوم و سوم در خوشنویسی معاصر چنان پیشرفت کرده‌اند و نگاه‌شان آنقدر هنری است که باید بگویم در حال ورود به یکی از دوره‌های طلایی خوشنویسی هستیم و گام‌های چندانی باقی نمانده است.

در نستعلیق یا همه خطوط؟

در تمام رشته‌ها! یعنی رشته‌های رایج خوشنویسی مانند خط نسخ، خط شکسته، خط ثلث و خط نستعلیق.

خط منسوخ‌شده «تعلیق» در حال احیاست

حتی برخی علاقه‌مندان سراغ احیاء خطوط دیگر مانند خط تعلیق رفته‌اند که تقریباً منسوخ شده بود و الآن توسط برخی علاقه‌مندان مجدداً در حال احیاء است.

برگردیم به سؤال اول، دیدگاه دومی که در نظرتان بود، چیست؟

 

اگر به لحاظ اقتصادی وضاع خوشنویسی را مطلوب نمی‌دانید، باید خوشنویسان را حداقل به دو گروه تقسیم کنیم؛ خوشنویسانی که به خط به‌عنوان یک هنر کاربردی نگاه می‌کردند. اینها قطعاً بازاری را که دو دهه قبل رونق داشت، از دست داده‌اند و امروز نرم‌افزارهای خوشنویسی و دستگاه‌های چاپ بنر، مصارف روزمره و تبلیغاتی را مرتفع می‌کنند و تقریباً نیاز به خوشنویس حذف شده است.

هنرمندان تراز اول از نظر اقتصادی مشکلات آنچنانی ندارند، چون آثارشان شناخته شده است و به قیمت‌های خوبی فروش می‌رود.

اما اگر خوشنویسی را به‌عنوان یک هنر با قدمت بیش از هزار سال در نظر بگیرید، این هنر نقاط اوج مانند دوره صفویه و قاجاریه داشته و اکنون هم در حال نزدیک شدن به دوره‌ای طلایی است. با این نگاه، خودبه‌خود خوشنویسان خیلی زیادی را نمی‌یابیم، همان‌طور که در ورزش نفرات اول تا دوم مطرح هستند، در هنر هم همین حالت است و این‌گونه نیست که صدها هنرمند تراز اول همزمان داشته باشیم. لذا افرادی که چنین جایگاهی دارند، می‌توان گفت از نظر اقتصادی هم آن چنان مشکلی ندارند و آثارشان شناخته شده است و آنها توسط علاقه‌مندان با قیمت‌های خیلی خوب خریداری می‌شود.

اینجا بیشتر افرادی با مشکل روبه‌رو شده‌اند که نگاه کاربردی به خط داشته‌اند و امروز این کاربرد برای خوشنویس از بین رفته و به رایانه واگذار شده است.

به نظر می‌رسد با وجود بهره‌مندی از اساتید مبرز، اوضاع آموزش خوشنویسی چندان مناسب نیست. دلیل آن را کم‌رغبتی جوانان، مشوق نبودن خانواده‌ها و... می‌توان برشمرد. آیا ما بحث آموزش را مانند ترک‌ها جدی می‌گیریم؟

قطعاً از نظر کمیت ما با هیچ کشور مسلمان دیگری قابل مقایسه نیستیم و به‌مراتب از ترک‌ها جلوتر هستیم. شما اگر در آنکارا که پایتخت ترکیه است راجع به خوشنویسی صحبت کنید، مردم این هنر را نمی‌شناسند، چون خط آنها عوض شده و اگر کسی در یک فامیل خوشنویسی کند، احتمال اینکه دیگر افراد فامیل بتوانند آن خط را بخوانند، تقریباً صفر است!

از نظر کمیت در آموزش خوشنویسی، ایران با هیچ کشور مسلمان دیگری قابل مقایسه نیست.

از طرف دیگر، خوشنویسان ترکیه که اکثراً در استانبول هستند، دیگر با فرهنگ و ادبیات ترکیه خط را نمی‌نویسند، اما در ایران، خوشنویسان ما علاوه‌بر مضامین مذهبی که برای خلق آثار انتخاب می‌کنند، از ادبیات و فرهنگ غنی خودمان هر لحظه استفاده می‌کنیم و از سعدی، حافظ، خیام، فردوسی، نظامی و حتی شعرای معاصر برای خلق اثر بهره می‌بریم. اما در ترکیه فقط مطالب عربی را خوشنویسی می‌کنند!

یعنی صرفاً تکنیک خوشنویسان دارند و اندیشه‌ای پشت خط‌هایشان نیست؟

موقعی که میان زبان و خط شما فاصله بیافتد، خودبه‌خود اندیشه‌ای باقی نمی‌ماند. به همین دلیل خوشنویسان ترکیه با وجود اینکه بسیار حرفه‌ای و تمیز کار می‌کنند ولی یک نوع کار مهندسی را انجام می‌دهند.

خوشنویسی ایران دارای موسیقی و شعر است.

در مقابل، خوشنویسی ایران دارای موسیقی و به نوعی شعر است، یعنی همان کاری که شاعر کرده، خوشنویس ما هم دارد چنین کاری می‌کند و می‌تواند با تک‌تک واژه‌ها و کلمات ارتباط برقرار کند، ولی یک خوشنویس در ترکیه با زبان عربی می‌نویسد، زبانی که احتمالاً خودش نمی‌تواند آن را ترجمه کند.

پس دلیل رونق خوشنویسی ترکیه چیست؟

ـ اگر هم خوشنویسی در ترکیه رونق دارد، دلیلش به مسائل اقتصادی باز می‌گردد، چون علاقه‌مندان و مجموعه‌دارانی هستند که روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. اگر ما هم در سال‌های اخیر دچار بحران‌های اقتصادی نبودیم، قطعاً خوشنویسان ما و سایر هنرمندان کمتر لطمه می‌خوردند، چون وقتی اقتصاد لطمه بخورد، اقتصاد هنر هم لطمه می‌خورد و ضعیف است.

اقتصاد هنر ما ضعیف است، به همین دلیل خوشنویسی ترکیه به چشم می‌آید.

به بیان دیگر، خوشنویسی ترک‌ها بیشتر حالت جشنواره‌ای و کلکسیونی دارد. جشنواره ترکیه را بنده در ایران برگزار می‌کنم و امسال هم سومین دوره‌اش برگزار و جوایز 50 هزار دلاری آن هم پرداخت شد، رقمی که در منطقه ما کم‌نظیر است.

برای نوجوانان یا خانواده‌هایی که علاقه دارند فرزند آنها وارد عرصه خوشنویسی شود، چه توصیه‌ای دارید؟ یعنی اول ببینند در چه خطی استعداد دارند یا نه، او را ملزم کنند اول خط تحریری را درست کند و بعد وارد  عرصه شود؟

آموزش، کار دلی و وظیفه یک هنرمند است که آموزش دهد و زکات عملش را بپردازد وگرنه درآمدی برای او ندارد. بنابراین اساتید در آموزش کم‌کاری نمی‌کنند و اگر هنرجو وقت بگذارد، نتیجه می‌گیرد.

نستعلیق و شکسته نستعلیق صد درصد ایرانی و مطابق با سلیقه ماست.

خط نستعلیق و خط شکسته از خطوط صددرصد مطابق با سلیقه ایرانی است، دیگر خطوط هم ارزشمند هستند،‌ اما این دو خط زاده ایران و بومی ما و مخلوق زیبایی‌شناسی ایرانی هستند. لذا به نظر من اگر کسی می‌خواهد خوشنویسی کار کند، اگر سراغ این دو خط برود مناسب‌تر است،‌ اما درباره خط تحریری، امروز به دو صورت می‌توانیم با آن برخورد کنیم، یک خطی است که با خودکار نوشته می‌شود و مصارف روزانه دارد و کلاس‌های زیادی هم آن را تدریس می‌کند، اما یک خط تحریری دیگر داریم که کاملاً وجهه هنری دارد، در بعضی از یادداشت‌ها و نامه‌های میرزا غلامرضا اصفهانی یا امیرنظام گروسی یا عمادالکتاب دیده می‌شود و قطعاً نیاز به آموزش طولانی‌تری خواهد داشت و یک نوع خوشنویسی است.

به نظر بنده اگر کسی 10 جلسه کلاس خط تحریری برود و نوشتن با خودکار، خودنویس یا روان‌نویس را تمرین کند، می‌تواند به خط خود سروسامان دهد و حداقل یک خط خوانا داشته باشد.

جالب است که بخش خوشنویسی جشنواره تجسمی جوانان فقط یک رشته به مسابقه گذاشته شده بود...

بنده در این جشنواره فقط داور بودم و نقشی در شورای سیاستگذاری نداشتم. امیدوارم در آینده جشنواره‌های مختص جوانان غیر از نستعلیق، رشته‌های دیگر را هم شامل شود.

جای رشته‌های «شکسته، نسخ و ثلث» در جشنواره تجسمی جوانان خالی بود.

کما اینکه در جشنواره‌های خوشنویس معمولاً چهار خط «نستعلیق، شکسته، نسخ و ثلث» به آزمون گذاشته می‌شود.

اخیراً فردی خارج از کشور که خود را پژوهشگر عرصه هنر معرفی می‌کند، مدعی شده کارهای شما با استفاده از رایانه و پلاترهای حرفه‌ای پرینت شده و چیدمان آن هم توسط استاد مسعود نجابتی انجام شده است.

ایشان چندبار ادعاهای خود را تکرار کرد و بنده اصرار کردم اسناد خود را رو کند. ایشان هم چند اثر را انتخاب کرده و می‌گوید پرینت است، چون کلمات دقیقاً مثل هم نوشته شده‌اند!

اگر خوشنویسی پس از سی ـ چهل سال ممارست نتواند کلمات را مشابه هم بنویسد که دیگر استاد نیست!

اتفاقاً اتهامات این آقا، قدرت کار مرا اثبات می‌کند، چون اگر خوشنویسی پس از سی ـ چهل سال ممارست نتواند کلمات را مشابه هم بنویسد که دیگر استاد نیست! ضمن اینکه برای اثبات حرف خود تقلب می‌کند و دو کلمه سیاه‌رنگ را روی هم منطبق می‌کند تا تفاوت‌های جزئی آن‌ها دیده نشود، در حالی که برای انطباق دو دکلمه و دیدن تفاوت‌ها، باید یکی نگاتیو باشد و دیگری پوزتیو. اگر این شیوه را در همان اثری که ایشان تطبیق داده اجرا کنید، می‌بینید که کلمات در عین حال که بسیار شبیه و هم‌اندازه هستند اما اختلاف بسیار جزئی با هم دارند.

از سوی دیگر گفته است استاد نجابتی کار مرا چیدمان کرده‌اند. این ادعا -که البته مضحک است و تقاضا دارم حتماً از استاد نجابتی هم درباره آن سؤال کنید - در ورای خود بیانگر قدرت چیدمان اثر بنده است. یعنی چیدمان اثر آنقدر قدرتمند است که آن را به یک گرافیست و طراح تراز اول مانند آقای نجابتی نسبت داده‌اند. این در حالی است که بنده طی دو دهه اخیر فقط سه مرتبه ایشان را دیده‌ام و البته به ساحتشان ارادت دارم؛ اولین بار 20 سال پیش در داوری آثار دانشجویی دانشگاه تهران، دومین مرتبه 15 سال پیش در جشنواره‌ای در قزوین و سومین بار هم در مراسم بزرگداشت ایشان در سازمان اوج که حدود 40 روز پیش برگزار شد.

پاسخ نهایی‌ام به اتهامات اخیر، به صورت عملی است و آثارم را برای آزمایش و سنجش از گنجینه بیرون می‌آورم.

همه این‌ها را گفتم اما قطعاً پاسخ نهایی ما به صورت عملی است، یعنی با آقای صلاحی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نامه‌نگاری کرده‌ام تا دستور دهند آثارم از گنجینه موزه امام علی(ع) بیرون آورده شود و به نمایش در آید. سپس از خبرنگاران، خوشنویس‌ها، گرافیست‌ها و ... دعوت می‌کنیم تشریف بیاورند و تابلوها را از نزدیک ببینند. هرچند که اثر مرکب گویاست و از دوـ‌سه متری هم قابل تشخیص است اما تابلوها را از قاب در می‌آوریم تا حاضران با هر ابزار و سنجشی که تمایل دارند، صحت و اصل بودن آن را آزمایش کنند.

فکر می‌کنید کی این امکان فراهم شود؟

از نظر بنده هر چه زودتر، بهتر. اما با توجه به اینکه بیرون آوردن کارها از گنجینه نیاز به انجام تشریفات قانونی دارد و همچنین برای نمایش تابلوها، باید گالری موزه امام علی(ع) خالی باشد، ممکن است کمی زمان ببرد.

 

 

 

 

 

   

 

ارسال نظر