علی اصغر یوزباشی؛ از جمله مجسمهسازان پیشکسوتی است که سالها در حوزه هنری فعالیت دارد. وی با اشاره به آنکه هنرهای تجسمی امروزه حضور پررنگی در زندگی عموم جامعه ندارد، به سایت مرکز تجسمی حوزه هنری گفت: حوزه هنری در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت زیادی در عرصه هنرهای تجسمی داشت و حتی پوسترهایی که در مرکز تجسمی حوزه هنری خلق میشد، در مناطق جنگی مورد استفاده قرار میگرفت؛ اما بعدها دچار مشکلاتی شد که مرکز هنرهای تجسمی از قدرتی که داشت افول کرد.
یوزباشی گفت: حوزه هنری در گذشته، بسیار خوب عمل میکرد و با فعالیت مراکز مختلف از جمله خانه سوره و ... میتوانست حرفی برای گفتن در عرصه هنرهای تجسمی داشته باشد، اما امروزه از این قدرت کاسته شده و هنرمندان تجسمی جایی برای فعالیت ندارند.
این مجسمهساز پیشکسوت با اشاره به آنکه، عموم جامعه نسبت به هنر بیتفاوت نیستند تصریح کرد: اگر هنر در معرض دید عموم گذاشته شود از آن استقبال میشود؛ اما اگر به نمایش در نیاید، کسی از آن باخبر نمیشود. چنانکه در دورهای شاهد حضور دانشآموزان در نمایشگاههایی بودیم که در گالریهای حوزه هنری برگزار میشد؛ اما امروزه تنها در روز افتتاحیه شاهد حضور تعداد محدودی از افراد هستیم، چراکه تبلیغی برای معرفی نمایشگاه نمیشود و ارتباط مسئولان حوزه هنری با سایر ارگانها و نهادها ضعیف شده است.
او با اشاره به آنکه هنر باید مردمی باشد و عموم جامعه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند گفت: طی سالهای گذشته در دنیا شاهد خلق آثار هنری متعددی بودیم که اگر آنرا در معرض دید مردم ایران قرار میدادیم، به دلیل آنکه با فرهنگ و خواستههای آنها همخوانی نداشت، مورد استقبال قرار نمیگرفت. این درحالی است که امروزه سعی برآن است تا هنر ایران را به سوی خلق آثار آبستره بکشانند تا نتوان به آن نقد وارد کرد؛ چراکه هنر آبستره، هنری است که هر طور بخواهند آنرا تعریف میکنند.
یوزباشی، کاهش تبلیغات درخصوص هنر و بسنده کردن مسئولان هنری کشور به برگزاری چند نمایشگاه که آن هم برای نشان دادن فعالیتهایشان است را یکی از عوامل نفوذ هنر آبستره و تغییر ذائقه مخاطب عنوان کرد و گفت: ماهیتی که هنر دارد، فراموش شدهاست و تنها به نمایشی بودن آن بسنده کرده اند. مسئولان هنری اغلب به هنر و ورود آن به جامعه توجهی ندارند.
این هنرمند پیشکسوت در ادامه به مقوله اقتصاد هنر اشاره کرد و گفت: اگر هنرمندی قصد داشته باشد در عرصه اقتصاد هنر ورود پیدا کند باید لایههای پیچیدهای را پشت سر بگذارد تا بتواند وارد این بازار شود. چراکه بازار اقتصاد هنر در ایران همچون بازار فروش لوازالتحریر ایرانی است که با وجود تبلیغاتی که میشود بازهم شاهد فروش لوازالتحریر خارجی و چینی در بازار هستیم و وارد کنندگان اجازه رشد تولیدات داخلی را نمیدهند.
او خاطرنشان کرد: باید امکانی را ایجاد کرد تا مردم با فضای هنری کشور آشنا شوند. در این میان نمیتوان فراموش کرد که حراجیهای آثار هنری، لابیهای خاص خود را دارد و دلالان بسیاری در این میان حضور دارند.
یوزباشی با اعتقاد برآنکه اگر مسئولان هنری به این مهم واقف نباشند که دلالان هنری در حال تغییر ذائقه بصری مخاطبان هستند، هنر اصالت خود را از دست خواهد داد، با ارائه پیشنهادی گفت: به طور مثال، قرار بود شاهد راه اندازی موزه هنر انقلاب در حوزه هنری باشیم؛ اما با تعطیلی آن روبه رو شدیم. اگر این موزه فعالیت خود را آغاز می کرد، تبدیل به فضایی برای آشنایی مردم با هنر انقلاب میشد، اما این امر محقق نشد.