کوروش پارسانژاد:

من نسل چهارم گرافیک هستم / اثر هنری از خصوصیات درونی هنرمند ساطع می شود

من نسل چهارم گرافیک هستم / اثر هنری از خصوصیات درونی هنرمند ساطع می شود
کوروش پارسانژاد معتقد است یک طراح گرافیک باید اثری خلق کند که به‌واسطه آن بتواند با مخاطبش وارد گفت‌وگوی تصویری شود.
يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۹
کد خبر :  ۱۹۵۳۸

کوروش پارسانژاد معتقد است یک طراح گرافیک باید اثری خلق کند که به‌واسطه آن بتواند با مخاطبش وارد گفت‌وگوی تصویری شود.

کوروش پارسانژاد متولد سال 1346 در تهران است. فعالیت حرفه‌ای‌اش را از سال 1367 آغاز کرد؛ فارغ‌التحصیل گرافیک از دانشگاه هنر و دارای مدرک درجه‌یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. وی عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران است و عضویت در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران نیز در سابقه فعالیتش دیده می‌شود. شرکت در بسیاری از مسابقات بین المللی، داخلی و اخذ جوایز ارزنده ازجمله فعالیت‌های این هنرمند است. به بهانه پنجمین برنامه «اوج هنر»، با او در مورد آثار و محتوای گرافیک بروز و همچنین آشنایی و رفاقتش با استاد مسعود نجابتی گفت‌وگو کرده‌ایم.
 

چند سال است در عرصه طراحی گرافیک فعالیت می‌کنید؟

از سال 1367 وارد این حیطه شدم.
 

اولین طرح جلدی که کارکردید چه بود؟

طراحی روی جلد نشریه «رشد تکنولوژی آموزشی» اولین طرح جلدی بود که در سال 68 طراحی کردم.
 

آیا هنوز هم از اولین آثارتان چیزی به یادگار دارید؟

با توجه به اینکه آن زمان بیشتر کارها به‌صورت دستی انجام می‌گرفت، اکنون آن آثار را در دسترس ندارم و متأسفانه خیلی از آن‌ها را از دست دادم ولی از آن زمانی که کارها دیجیتال شد، مثل سایر طراحان گرافیک فایل طرح‌هایم را نگه‌داری می‌کنم.
 

به نظر شما طراح‌های گذشته که با ابزارهایی غیر از ابزارهای امروزی طراحی می‌کردند، چطور خودشان را با ابزارهای حرفه‌ای امروزی وفق دادند ؟

چون نسل من پس از چند سال کار با دست به‌سرعت با کامپیوتر آشنا شد بهتر است این سؤال را نسل قبل از ما پاسخ بدهند که سال‌های زیادی کارشان را به‌صورت دستی و با ابزارهای مختلف، با کمک  لابراتوار عکاسی، چسب و قیچی و دستگاه فتوکپی و مجموعاً با دست انجام می‌شد و طبیعتاً از سال‌هایی که کامپیوتر وارد شد، کم‌کم این نیاز احساس شده که به سمت استفاده از کامپیوتر بروند.

به‌صورت کلی اگر قائل به نسل بندی باشیم، بنده جزو نسل چهار گرافیک قرار می‌گیرم و تصور می‌کنم باوجود ابر ابزار کامپیوتر طراحان گرافیک با سرعت بالاتر ، بسیار حرفه‌ای‌تر و تمیزتر به نتیجه می­رسند.
 

طراحی جلد یک کتاب چقدر می­تواند در شاخص کردن این اثر تأثیر داشته باشد؟

مخاطب در مواجهه با کتاب اول می­بیند و بعد می­خواند ، مکانیزم مغز بشر این‌گونه است. درنتیجه طراحی مناسب جلد یک کتاب، می­تواند درکشش مخاطب به سمت کتاب و ورق زدن و ارتباط گرفتنش با محتوای کتاب مؤثر باشد.
 

از آشنایی‌تان با استاد مسعود نجابتی برایمان بگویید.

رفاقت ما نخستین بار بعد از آشنایی با آثار همدیگر اتفاق افتاد. در آن زمان من کارهای مسعود را  بسیار دوست داشتم و آن‌ها را مفصل می‌دیدم و تحسین می­کردم. جالب است بدانید گپ‌زنی‌های ما در اولین برخورد به‌قدری صمیمی بود که گویا ما چندین سال است همدیگر را می­شناسیم و به‌سرعت بین ما یک رفاقت خوبی شکل گرفت و اکنون سالهاست توفیق این را دارم که در کنار مسعود نجابتی باشم و خوشحالم که چنین رفیقی دارم و بسیار برای خودش و کارش احترام قائل هستم. ضمن اینکه ما علاوه بر اینکه هم‌نسل هستیم هر دو متولد سال 1346 هم هستیم.
 

به نظر شما چه چیزی استاد نجابتی را متمایز کرده است؟

علاوه بر اینکه مسعود نجابتی به نوشتار و تایپ اهمیت ویژه‌ای می­دهد و این مشخصه نسلی است که نجابتی در آن قرار می‌گیرد، می­توان گفت ایشان چند خصیصه دارند که کارهایشان از بقیه طراحان گرافیک منفک می­شود. یکی از آن‌ها  بهره‌گیری از خوشنویسی است. مسعود نجابتی خوشنویس است و بسیار خوش می­نویسد و جزو معدود طراحان گرافیکی است که بسیار آگاهانه از خط در آثارش بهره می­گیرد. علاوه بر این به‌واقع می­توان گفت مسعود نجابتی بر تمام زوایای دیزاین ایرانی مسلط است و  همواره در حال حرکت در مسیر رو به رشد و به سمت تعالی است.
 

به نظر شما چگونه می­شود از طریق طراحی و گرافیک با مخاطب ارتباط برقرار کرد؟

ارتباط با مخاطب جزو ذات طراحی گرافیک است و بسته به موضوعی که یک طراح سفارش می‌گیرد و تعداد و نوع مخاطبش. بر اساس این‌ها باید کاری ارائه دهد که با مخاطب گفت‌وگو کند. ضمن این‌که باید با این گفت­‌و­گوی دست مخاطب را بگیرد و او را نسبت به مقوله تصویر باسوادتر کند.

خاطرم هست زمانی که آرماندو میلانی طراح ایتالیایی به ایران آمده بود و جلسه‌ای با او داشتیم، آنجا برای شروع جلسه پرزنته یک‌کلمه‌ای به ایتالیایی نوشت  و به حضار گفته شد که اینجا من به ایتالیایی و زبان مادری خودم نوشتم سیب. این را در دنیا 40 میلیون ایتالیایی و چند میلیون دیگری که در دنیا ایتالیایی بلدند می­دانند که چه نوشتم بعد تصویر بعدی نوشته بود اپل و گفت این به انگلیسی نوشته شده احتمالا خیلی از شما می‌دانید که من چه نوشتم به دلیل اینکه انگلیسی‌زبان بین‌المللی است و خیلی از مردم دنیا بالاخره کم‌وبیش با این زبان آشنا هستند درنتیجه خیلی بیشتر از 40 میلیون در دنیا الآن اگر اینجا بودند می‌فهمیدند که من چه نوشتم. سپس تصویر ساده‌شده‌ای از یک  سیب را نشان داد یک تصویر آیکونیک از سیب و گفت این را هرکسی که در دنیا سیب خورده باشد و سیب دیده باشد تا این را ببیند می‌فهمد که من منظورم سیب است فقط یکجاهایی که طرف در عمرش سیب ندیده باشد مثل اسکیموها ممکن است ندانند منظور من چیست. در حقیقت داشت ارتباط با مخاطب را با توجه به نوع مخاطب عنوان می‌کرد. یک طراح گرافیک هم‌بسته به این‌که قرار است برای 30، یا 40 میلیون ایتالیایی کار کند یا برای قشر کوچک یا برای همه دنیا و یا حتی برای یک قشر ده بیست نفره  باید اثری خلق کند که به‌واسطه آن بتواند با مخاطبش وارد گفت‌وگوی تصویری شود و ارتباط بگیرد.
 

نکته آخر؟

دوست داشتم این گفت‌وگو بیشتر پیرامون مسعود نجابتی عزیز باشد که فکر می‌کنم نکات کلی را در رابطه با ایشان گفتم. نکته دیگر این است که علی‌رغم این‌که اعتقاددارم هر کار و اثری که از یک نفر ساطع و منتشر می‌شود، حتماً بخشی از خصوصیات درونی آن هنرمند نیز در آن وجود دارد اما در کنار این باید تأکید کنم که علاوه بر حرفه‌ای بودن کار ایشان، به جهت شخصیت خودش نیز آدم درجه‌یکی است و من فکر می‌کنم که با دیدن کارهایش این حس در ذهن متبادر می‌شود که خالق این آثار هم باید آدم مطلوبی باشد که الحمدالله همین‌طور هست.

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر