پرفورمنس کالیگرافی «مهدی حاجی محمدی فریمانی»

پرفورمنس کالیگرافی «مهدی حاجی محمدی فریمانی»
توصیف مرتضی گودرزی دیباج از ورک شاپ و پرفورمنس کالیگرافی ترانه باران؛ ورک شاپ؛ سکانسی بدون تکرار در خلق آثار هنری
يکشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۷
کد خبر :  ۱۹۲۹۷

توصیف مرتضی گودرزی دیباج از ورک شاپ و پرفورمنس کالیگرافی ترانه باران؛
ورک شاپ؛ سکانسی بدون تکرار در خلق آثار هنری
اولین پرفورمنس کالیگرافی «مهدی حاجی محمدی فریمانی» دانش آموخته گرافیک و نقاشی، مدرس دانشگاه، عضو انجمن خوشنویسان و طراحان گرافیک ایران با عنوان «ترانه باران» در گالری ترانه باران روز جمعه 27/5/96 افتتاح شد و نمایشگاه آثار نیز تا تاریخ 9/6/96 ادامه داشت.
به گزارش سایت مرکز تجسمی حوزه هنری، برپایی همزمان نمایشگاه با اجرای موسیقی زنده یکی از ویژگی‌های رویداد فوق بود. دانش بصری، خلاقیت، احساس، آنیت و تجربه مراتبی از ذهنیت شکل گرفته‌ی هنرمند که اجرای آزاد و بداهه‌ی خود را گاهی در فضای نقاشانه و گاهی در فضای خطاطانه ارائه می‌نمود، از جذابیت‌های دیگر این ورک شاپ - پرفورمنس بود.
دکتر گودرزی دیباج نقاش و منتقد هنری در توصیف این رخداد هنری یادداشتی به شرح زیر ارائه کرده است که از نظر می گذرد.
بداهه‌کاری در اجرای اثر هنری، شیرینی‌ها، مشکلات و محدودیت‌های خود را دارد. تقریبا اکثر قریب به اتفاق مردم علاقه‌مند هستند که خلق و اجرای آثار را به صورت زنده تماشا کنند. اساسا دیدن آفرینش در هرسطحی جاذبه‌های خود را دارد. همین شعف است که گاه مخاطب را از فاصله گیری منطقی از اثر برای قضاوتی عمیق‌تر از لذت بردن عادی مبتنی بر تفریح باز می‌دارد . همچنین همین جاذبه است که حتی خود هنرمند را از پرداختن به بازنگری‌های مجدد برای نوعی مهندسی ساختار غافل می‌کند. جمع این دو، یعنی لذت هنرمند در اجرا و مخاطب در دیدن، اغنایی خیالی- موقتی می‌آفرینند. در ورک شاپ، هرچند موقتا تخیل مخاطب به عقب رانده می‌شود، اما اساسا برگزاری آن پیامی تلویحی دارد که بر آن است هنر را میان عموم و حتی احتمالا درادامه به میان توده‌ها ببرد. در این رویکرد، ارزش‌هایی که به تولید اثر هنری منتهی می‌شود و لذت بصری و حتی فکری مخاطب را به دنبال دارد با نظام روابط اجتماعی متداخل می‌گردند. افق انتظار از هنرمند پرانرژی و خلاقی مانند فریمانی با افق انتظار تمدن‌سازی امروزین ما همسوست. چه، هرکس در هر جایی ازاین مرز و بوم به سهم خویش یا در حال ساختن است یا تخریب. آنچه که از این هنرمندان انتظار می‌رود توجه به ساختارهای اصیل هنری و رسیدن به یک نظام بصری سامان یافته از ایده تا اجراست . البته بداهه جای خود را دارد که به آن اشاره شد، اما پس از خلق اثر، این اثر است که می‌ماند و واکاوی‌ها و پرسش‌هایی که مخاطب حتی سال‌ها بعد ازخلق اثر هنری دارد.
به نظر می‌رسد توجه به ساختار(ترکیب‌بندی) حتی اگر خلق اثر با بداهه انجام گیرد، یعنی نوع مطالعه بصری- ذهنی قبلی که شامل مطالعات مواد و متریال، زیرسازی‌های بوم و رسیدن به هارمونی، ملودی، ریتم، تعادل، توازن، و ارتباط معنا‌دار و البته محکم آنها با کادر؛ به مثابه یک فریم که مجموعا آنرا اثر هنری می‌نامیم از ضروریات تأمل در اجرای آثار هنری فریمانی است. باز هم تاکید و یادآوری می‌گردد که پرداختن به موارد فوق، می‌بایست با حفظ نشاط خلق و شریک کردن مخاطب در یک اتفاق هنری باشد.
غلبه بر کاغذ و بوم سفید یا خالی و ماشینی، کاریست که تا رسیدن به آمادگی برای اجرای اثر نهایی و فاصله‌گیری از بیان خام، ضرورتی انکارناپذیر است؛ اما با چه ابزاری یا با چه تکنیکی، این هنرمند است که چگونگی فاصله‌گیری از این خلآ بصری را برمی‌گزیند؛ حداقل به قیمت رنگ کردن سطح زیرین بوم خویش.
هر لکه رنگی و هر عنصر بصری که بر بوم گذاشته یا بر روی آن پرتاب می‌شود علاوه بر کارکرد‌های متعدد آن، مانند حرفی است که در ترکیب با دیگر حروف، مجموعه‌ای از پیام‌های بصری- زیبایی شناختی و مفهومی را انتقال می‌دهد. اینکه چقدر این پیام‌ها دارای پختگی و غنای لازم باشند به رویکرد اجرای هنرمند و همچنین تجربه هنری او بازمی‌گردد. پاسخ دادن به تقاضا و اغنای موقتی مخاطب، ضمن اینکه جاذبه‌های لحظه‌ای برای هنرمند خواهد داشت، موانعی برای اجرای آثار فاخر را نیز در درون خود دارد. حداقل کاستی، عدم مرور یکباره و بلکه چند باره هنرمند بر کلیات، ساختار و حتی جزییات اثر است. باید هنرمند متریال، ابزار، ابعاد، بوم و روندی را برگزیند تا بتواند ظرف مدتی محدود، در فضا و امکاناتی باز هم مشخص، اثر یا آثاری را بیافریند و حتی شوری در مخاطب ایجاد کند.
اما آنچه که می‌ماند اثر یا آثاریست که دیگر از حوزه خلق و اختیار هنرمند خارج شده و در تاریخ به سیر خود ادامه خواهد داد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر