دو کاریکاتور از محمد حسین نیرومند

دو کاریکاتور از محمد حسین نیرومند
هفت ابهام از حسن عباسی درباره واقعه یازدهم سپتامبر
سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۱
کد خبر :  ۱۹۰۰۹

۱ - ابهام نخست، مسأله امکان پذیری ربودن ۴ فروند هواپیمای مسافربری پیش رفته از پیش رفته-ترین کشور مادی و تکنولوژیک جهان است. در عملیات ویژه، یکی از پیچیده ترین کنش ها، عملیات هواپیماربایی است. طرح ریزی ربودن چند هواپیما به صورت هم زمان، اقدامی است که اگر نتوان مدعی شد که غیرممکن است می توان گفت به قدری پیچیده و دشوار است که از توان و ظرفیت القاعده خارج است. در طول ۳۰ سال گذشته، حدود ۲۵% هواپیماربایی ها در جهان، در ایران رخ داده است. یعنی بیش از ۶۵ عملیات هواپیماربایی در ایران صورت گرفته است، که بخش عمده ای از آن ها توسط نیروهای ضدتروریست خنثی شده اند. با وجود این تجربه ی ملی ضدتروریستی، و بررسی سوابق هواپیماربایی در جهان، می توان ابعاد غیرمحتمل پیچیده ی ربودن چهار هواپیما در یک زمان از معتبرترین فرودگاه های شمال شرق آمریکا را تصور کرد. پس ربودن چهار هواپیما در یک زمان، اقدامی خارق العاده است که امکان و احتمال انجام آن از سوی القاعده بسیار بعید است.

 ۲- ابهام دوم، این است که القاعده، یک گروه چریکی صحرایی است. گروه های چریکی به سه دسته تقسیم می شوند: گروه های چریک شهری، مانند شاخه ی نظامی ارتش جمهوری خواه ایرلند یا گروه باسک اسپانیا، گروه های چریک صحرایی، که اغلب گروه های چریکی جهان را شامل می شود، و گروه های چریک دریایی، مانند شاخه ی دریایی گروه ببرهای تامیل در سری لانکا و یا گروه های سومالیایی که در سواحل شاخ آفریقا به دزدی دریایی روی آورده اند. البته اخیرا طیف چهارمی از گروه های چریکی تحت عنوان چریک سایبر یا سایبرگریلا، در طیف شناسی اقدامات چریکی مطرح می شود. در این تقسیم بندی ها، القاعده یک گروه چریک صحرایی است که انجام عملیات چریکی شهری پیچیده ای مانند ربودن چهار هواپیما در یک زمان نه از کنیا یا غنا یا بورکینافاسو، بلکه از ایالات متحده ی آمریکا از عهده ی او بر نمی-آید.

 ۳- ابهام سوم، مساله ی سطح توانایی و تخصص هوانوردی گروه یازده نفری هواپیماربایانی است که گفته شده آنان هواپیما را ربوده و به برج های دوقلو زده اند. این گروه که شاخص ترین آن ها محمد عطا معرفی شد، افرادی عرب تبار بودند که سطح توانایی آن ها در حد هدایت هواپیمای سمپاش کوچک یا حتی کوچک تر در حد هواپیمای سسنا بوده است. چگونه با ۱۲۰ ساعت آموزش خلبانی ساده، کسی می-تواند با وجود فشار عصبی حاصل از ربودن هواپیما، سکان پیچیده ترین هواپیمای مسافربری جهان را در دست بگیرد و با یک ناوبری حرفه ای، در آسمان مانور کند و آن را به سمت نیویورک برگرداند و دقیقا به برج ها بزند؟!

 ۴- ابهام چهارم، مساله ی عدم واکنش نُوراد NORAD است. نوراد مخفف فرماندهی عالی دفاع هوافضایی آمریکای شمالی است. نوراد، که مرکز آن در کوه های شیان در کُلُرادو است، وظیفه دارد هر هواپیما یا موشک که در آسمان آمریکای شمالی شامل کانادا، آمریکا، مکزیک و اقیانوس های اطلس شمالی و آرام شمالی به پرواز در آید و برای آمریکا خطرناک باشد را با استفاده از ماهواره های کنترل کننده و سیستم راداری و موشکی دفاع هوایی برد بلند، و هواپیماهای مجهز، ره گیری و منهدم نماید.

شمال شرقی آمریکا، با وجود نیویورک و واشنگتن دی سی، محل تمرکز سیاسی دولت آمریکا و سازمان ملل است. واقعاً نوراد این قدر ضعیف است که هر کسی می تواند هواپیمایی را ربوده، در آسمان آمریکا به مدت ده ها دقیقه پرسه بزند و سپس انتخاب کند که بر فراز نیویورک از سمت راست به برج های دوقلو بزند یا از سمت چپ؟! نوراد سازماندهی شده است تا در یک جنگ اتمی و موشکی علیه آمریکا، موشک ها را در فضا و هوا منهدم کند. ثقل پروژه ی جنگ ستارگانِ ریگان برای امنیت آمریکا در برابر هجوم هسته ای شوروی، سازمان نوراد بود. پس پذیرفته نیست که با وجود نوراد، گروهی هم چون القاعده بتواند به راحتی چهار هواپیما را ربوده و برج های نیویورک را منهدم کند و تنها یکی از آن ها توسط دفاع هوایی آمریکا مورد حمله واقع شود.

 ۵- ابهام پنجم، وجود آسمان آزاد برای مانور هوایی DIA بوده است. DIA سازمان مشابه CIA است با این تفاوت که در حوزه ی اطلاعات نظامی فعالیت می کند. آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا یک تمرین و مانور هوایی هماهنگ شده برای روز یازدهم سپتامبر داشته است. برای این منظور، مبتنی بر پروتکل های ایمنی هوایی جهانی، طبق هماهنگی های قبلی، آسمان منطقه ی مانور برای پرواز هواپیماهای در حال تمرین باز است. در چنین شرایطی، دو هواپیما وارد محدوده ی مانور در آسمان نیویورک شده و خود را به برج ها می کوبند. آیا این مشکوک نیست؟!

 ۶- ابهام ششم، نوع فروریزی برج های دوقلو در نیویورک است. شیوه ی انهدام و فروریزی آن ها بسیار مشکوک است و بسیاری از متخصصین تخریب و مهندسی رزمی، آن را باورپذیر نمی دانند.

 ۷- ابهام هفتم، مسأله ی حمله به ساختمان پنتاگون در واشنگتن است که آن نیز کاملا مشکوک است. آن چه با پنتاگون برخورد کرد، همان هواپیمای ربوده شده بود یا هواپیمای دیگری؟! یا حتی موشک و یا شیئ دیگر؟!

البته به این فهرست، می توان موارد دیگری را اضافه نمود. لذا شک قریب به یقین این است که آمریکا از این واقعه آگاه بوده است و اگر انجام آن را تسهیل نکرده، حداقل این که با اغماض برخورد نموده تا این واقعه رخ دهد. فراموش نکنید که بسیاری از افراد در این برج ها آن روز در سر کار خود حاضر نشده بودند، به ویژه کارکنان یهودی. یعنی اگر این برج ها با ظرفیت عادی کارکنان خود مواجه بودند، تلفات ۳۰۰۰ نفری آن چند برابر می شد.

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر