نمایشنامهنویسی گام بهگام؛
راهنمای عملی برای نمایشنامهنویسان جوان(7)
ساختار نمایشنامه
درحالیکه روشهای مختلفی برای ایجاد ساختار نمایشنامه وجود دارد، ما روی ساختار «سه پردهای» تمرکز میکنیم.
يکشنبه ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۱
کد خبر :
۱۶۰۰۵
*گردآوری و تألیف: حسین فداییحسین
بخش هفتم
◄ ساختار نمایشنامه
درحالیکه روشهای مختلفی برای ایجاد ساختار نمایشنامه وجود دارد، ما روی ساختار «سه پردهای» تمرکز میکنیم.
تصور کنید یک نمایش از سه قسمت تشکیل شده است. اجازه دهید ما این قسمتها را «شروع، میانه و پایان» بنامیم. در بخش اصلی این ساختار، شخصیتها، تضادها و کشمکشهای نمایش وجود دارند. اکنون چگونگی آن را مطرح خواهیم کرد. کار را با دو شخصیت شروع میکنیم؛ «سعید» و «بیژن».
در «شروع» نمایشنامه، ما کشمکشها را معرفی میکنیم. سعید سطل آب بیژن را میخواهد. بیژن مخالفت میکند؛ این آغاز کشمکش است.
حال اگر سعید به راحتی از خواستهاش بگذرد و مثلاً بگوید: «باشه بیژن، این مال تو.» نمایش تمام میشود. اما او نمیتواند اینکار را انجام دهد. در عوض، باید روی خواستهاش اصرار کند و البته باید دلایل واقعاً درستی برای اصرار او وجود داشته باشد. فرض کنید او از تشنگی درحال مردن باشد. بیژن تنها فردی است که آب دارد و تا مسافتها هیچ آبی پیدا نمیشود، بنابراین اگر سعید تا 10 دقیقه دیگر آب نخورد، میمیرد. پس اکنون سعید درحال مرگ است. و اگر او به آب دسترسی پیدا نکند، خواهد مرد. این لحظه، نه تنها زمان حساسی است، بلکه حالت اضطراری هم دارد. در واقع، درخواست آب برای سعید، فقط یک درخواست نیست، بلکه یک نیاز است. تمامی این موارد میتواند در شروع نمایشنامه آورده شود.
همانطورکه ما به سمت «میانه»ی نمایشنامه حرکت میکنیم، سعید، ترفندهای متفاوتی را امتحان میکند. ممکن است او به بیژن وعدهی پول بدهد یا وعدهی دادن یک ماهی قرمز یا یک کلوچه و غیره. احتمال دارد که او را تهدید به کتک زدن بکند. از سوی دیگر، بیژن پول نیاز ندارد. او نیاز دارد که اسبش را در جشنوارهی زیباترین اسبها شرکت دهد و میخواهد در مسابقه برنده شود چون خانواده او نیاز به پول جایزه دارند و گرنه ممکن است از گرسنگی بمیرند. دلیل او هرچه که هست، باید دلیل خوبی باشد. به یاد داشته باشید، سعید اکنون درحال مرگ است و همه چیز برای او تیره و تار به نظر میرسد.
به «پایان» نمایش که میرسیم، یکی از این چهار اتفاق باید بیفتد. اول اینکه، سعید به خواستهاش میرسد. او سطل آب را از بیژن میگیرد و به هدفش میرسد. بنابراین سعید زنده میماند، اما درعوض بیژن، آبی برای شستن اسبش نخواهد داشت و این مانعی برای شرکت دادن اسب در جشنواره و رفع نیاز او و خانوادهاش محسوب میشود. دوم اینکه، بیژن، به خواستهی خودش جامهی عمل میپوشاند. در این شرایط ممکن است سعید از تشنگی بمیرد، اما درعوض اسب، جایزه جشنواره را برنده میشود و خانوادهی بیژن پول جایزه را میگیرند. سوم اینکه، هر دوی آنها، به خواستهشان میرسند. یعنی سعید به اندازهای آب میخورد تا به محل بعدی برسد و مقداری آب هم برای بیژن باقی میماند تا اسبش بتواند جایگاه دوم را کسب کند و خانوادهاش پول جایزه را میگیرند تا مدت زمان بیشتری زنده بمانند. البته آنها به اندازه قبل پول بهدست نمیآورند اما برای گذران زندگی خانواده کافیست (هرچند این یک مورد نادر است، چون اگر شما آنرا به درستی انجام دهید، هیچ چیزی جز پیروزی کامل نصیب شخصیتها نمیشود و آنها به نیازهای خود میرسند). چهارم اینکه، آنها هیچکدام به خواستههایشان نمیرسند. آنها بر سر تصاحب سطل آب میجنگند و در نهایت، یا خود را از بین میبرند و یا آبهای سطل به هدر میرود.
این احتمالات همیشه وجود دارند و تنها اسامی و جزییات هستند که تغییر میکنند. این موارد همه به هم مربوطند. در «شروع» نمایش، شخصیتها، کشمکشها، موقعیت و شرایط داستان معرفی میشود. در «میانه»ی نمایش، کشمکشها اوج میگیرد و همان طور که اشخاص نمایش، ترفندهای مختلف را امتحان میکنند، شخصیتهایشان توسعه مییابد. در «پایان» نمایش نیز، یا آنها به خواستههایشان میرسند یا شکست میخورند.
مشکل ساختار سه پردهای اینست که عدهای تصور میکنند در این ساختار، هیچ امکانی برای تغییر یا جابهجایی عناصر و اتفاقات وجود ندارد. درحالیکه هیچ اجباری در کار نیست که حوادث خاصی حتماً اتفاق بیفتند. آنچه که باید مورد تأکید قرار بگیرد، توجه به نیازهای واقعی شخصیتها و تلاش برای رسیدن به آن نیازهاست که خود به خود، اتفاقات مناسب و منطقی را به وجود میآورد و نمایشنامه در مسیر درست خود به پیش خواهید رفت.
هرچند ساختارهای دیگری هم برای نمایشنامه وجود دارد اما بهتر است در ابتدا، تسلط کاملی روی ساختار سه پردهای داشته باشید، با این حال اگر احساس میکنید نیازهای روایت نمایش شما را برطرف نمیکند (یا کاملاً پاسخگوی نیازهای شما نیست)، میتوانید به دنبال گزینههای دیگر بگردید.
تمرین14: ساختار نمایشنامهی شما
یکی از ایدههای منتخب خود را درنظر گرفته و سه مرحلهی «شروع» «میانه» و «پایان» را با توجه به ویژگیهای ساختار سه پردهای ذکر شده در این مبحث، به شکل مشروح توضیح دهید.
◄ سئوال بزرگ نمایشنامه
هرچند ما دربارهی ساختار کار شما صحبت کردیم، اما مسئلهی اصلی شما این نیست که از چه ساختاری استفاده کنید، بلکه باید بدانید سئوال اصلیتان در نمایشنامه چیست؟ منظور از سئوال اصلی در نمایشنامه، همان سئوالِ دراماتیک است. مدام باید از خود بپرسید: «در نمایشنامه به کدام سئوال بزرگ پاسخ داده میشود؟» توجه کنید که ما دربارهی اساسیترین سئوال صحبت میکنیم. فکر میکنید تماشاگران منتظرند که به چه سئوالی پاسخ داده شود؟ چه چیزی آنها را روی صندلی نگه میدارد؟ مثلاً در نمایش «هملت»، سئوال اینست که آیا هملت انتقام خواهد گرفت؟ در نمایش «در انتظار گودو»ی «بکت»، این سئوال مطرح میشود که «آیا گودو بالاخره خواهد آمد؟»
دلیل اهمیت سئوال دراماتیک اینست که ذهن تماشاگر را در طول نمایش درگیر میکند. شما به آنها پازلی خواهید داد که باید کنار هم بچنند؛ جملهی ناتمامی به آنها میدهید که با کامل کردن آن، خودشان را سرگرم میکنند. البته این سئوال به گونهای نیست که درگیر شدن برای یافتن پاسخ، مانع لذت بردن آنها از نمایش بشود. نمایش شما چه یک درام باشد یا کمدی و یا اثری کاملاً جدی، دادن سئوال دراماتیک به تماشاگران برای پاسخ دادن، بهترین روش نگه داشتن آنها روی صندلی است.
تمرین15: سئوال بزرگ در نمایشنامه
برای تمرین، 5 نمونه از نمایشنامههای معروف جهان، همانند دو مثال بالا را انتخاب کنید و با مطالعهی آنها، سئوال دراماتیک موردنظر نویسنده را مشخص کنید. بی هیچ تردیدی، نمایشنامههای مشهور آثاری هستند که همیشه سئوالی بزرگ و دراماتیک در آنها نهفته است.
اکنون برای 3 نمونه از ایدههای منتخب خود، سئوال دراماتیک طراحی کنید