به نام آنکه جان را فکرت آموخت
« آرمین رزاقی » متولد سال ۱۳۷۱ شمسی و از ویولون نوازان برجسته کلان شهر ارومیه است که موسیقی را به تشویق و حمایت پدر خود در سال ۱۳۷۸ شمسی آغاز کرد و پس از مدت بسیار کوتاه و آموزشهای مقدماتی ، به صورت خودآموز با الهام گرفتن از ساز دو تن از نوابغ موسیقی زمان در عرصه ویولن نوازی ، « پرویز یاحقی و حبیب الله بدیعی» فراگیری راز و رمز این ساز سرکش را ادامه داد.
شخصیت ساز آرمین رزاقی بر پایه تکنوازی به صورت بداهه نوازی می باشد و بنابر اظهار اساتید بزرگ این مکتب از جمله « استاد مهران مهتدی » موسیقیدان شهیر ایرانی، ایشان از معدود هنرمندان خلاق و صاحب ذوق خدادادی می باشد که بسیار شیوا و مسلط ساز ویلون را می نوازد.
واحد موسیقی حوزه هنری آذربایجان غربی در راستای حمایت از هنرمندان و استعدادهای هنری ناب و همچنین تولید آثار فاخر هنری و معرفی هنر متعهد طی سال جاری آلبوم موسیقی« روایت دل» را از آثار بداهه نوازی آرمین رزاقی تولید و منتشر کرد.
روابط عمومی حوزه هنری آذربایجان غربی برای آشنایی با وضعیت موسیقی اصیل ایرانی در کشور ، شخصیت هنری آرمین رزاقی و همچنین آلبوم موسیقی بی کلام« روایت دل» مصاحبه ای را با این هنرمند با استعداد و از اساتید موسیقی شهرستان ارومیه انجام داده است که به شرح زیر می باشد.
جناب آقای رزاقی با عرض سلام لطفا بفرمایید :
به نام خدا- هنرمند شمعی بود جان فروز/ همه سودا او از هنر رنج و سوز / نصیب هنرمند حسرت پرست/ همین نام نیک است از هر چه هست
با عرض سلام و ادب خدمت شما هنرمند گرامی و مخاطبان محترم. قبل از شروع گفتگو لازم میدانم از شما استاد گرانمایه جناب آقای « داریوش علیزاده » که زحمات بسیاری را برای همه اهالی هنر و به طور اخص هنر موسیقی در استان آذربایجان غربی میکشید بسیار تشکر کنم.
در پاسخ به این سوال با توجه به اینکه سالیان سال است که ساز ویولن ایرانی انزوای وحشتناکی را در عرصه موسیقی ایران تجربه میکند و متاسفانه به غبار فراموشی سپرده شده است، در طی سالیان اخیر تصمیم گرفتم که سلسله اجراهایی را با همکاری و همراهی جناب آقای« فرهاد فراهی » از تنبک نوازان ارومیه، تحت عنوان رسیتال ویولن ایرانی برگزار کنم تا قدری هم که شده در حد توان گوش مخاطبان و مردم را با نوای زیبا و بی نظیر این ساز بی جانشین آشنا کنم.
آلودگی های صوتی که موسیقی های دم دستی و به قول معروف موسیقی های یکبار مصرف و فست فودی که ایجاد کرده اند و متاسفانه شاهد استقبال جامعه امروزی هم از این نوع به ظاهر موسیقیها هستیم ، نقش این هنر واقعی و مکتب بی نظیر موسیقی، یعنی « ویولن ایرانی » را بسیار کم رنگ کرده است و هدف از برگزاری این رسیتالها نشان دادن موسیقی واقعی ، که همان بداههنوازی به صورت تک نوازی می باشد و بیان جایگاه این ساز جهانی است .
-شما به عنوان یک هنرمند چه انتظاری از مردم دارید؟
بنده از مردم انتظار دارم که هر چیزی را به عنوان موسیقی به گوش های خودشان راه ندهند؛ ۹۹درصد آنچه که ما امروز در معابر ، خودروها و جاهای دیگر میشنویم فقط و فقط صرفاً آلودگی صوتی است.
حیف، زمانی برنامه گلها بود که توسط شادروان « داوود پیرنیا » و هنرمندی هنرمندانی چون« پرویز یاحقی، حبیب الله بدیعی ، جلیل شهناز ، مرتضی محجوبی و اساتید بزرگواری همچون غلامحسین بنان» و تنی چند از رادیو پخش می شد که موسیقی واقعی را با استفاده از بهترین شعرهای ادبیات اشاعه می داد و این در حالی بود که زندگی مانند امروز این چنین ماشینی و سریع نبود و مردم با وجود آنکه تحصیلات آکادمیک مانند امروز نداشتند ولی آگاهی و بینش شان بسیار بالا بود.
خاطره ای از استاد یاحقی نقل میکنم که در جایی گفتند : دهه ۴۰ شمسی مردم تماسهایی با رادیو داشتند که ما صداهای جدیدی را میخواهیم و از مسئولین رادیو انتظار داریم علاوه بر هنرمندان فعلی صداهای جدیدی را برای ارائه موسیقی ایرانی معرفی کنند.
البته در آن زمان موسیقی حقیقتاً به قول معروف چهارچوبی داشت و هر کسی نمی توانست از راه نرسیده مسئولیت موسیقی و موسیقیدانان بزرگ آن روزگار را برعهده بگیرد ولی امروز دیگر آن بینش و آگاهی مردمان قدیم دهه سی و چهل و آن مفهوم وجود ندارد، در صورتی که با وجود تحصیل کرده های پر تعداد دانشگاهی بایستی این مسئله بهتر باشد؛ ولی نیست .
متاسفانه از سر عدم آگاهی و بینش جامعه امروز به صورت وحشتناک شاهد رشد بی هنرانی تحت عنوان هنرمند در سالیان اخیر هستیم ؛ کسانی که ابداً لیاقت یدک کشیدن لقب مقدس هنرمندی را ندارند. چه از نظر علمی و چه از نظر مسائل اخلاقی طبیعتاً این افراد به خودی خود رشد پیدا نمی کنند بلکه این جامعه است که باعث رشد این افراد می شود و این افراد باعث انزوا و سردی هنرمندان واقعی میشوند که هیچ وقت هنر و شرف خود را به شرارتها و حقارتهای زمینی نفروختند.
مردم تا زمانی که سالن های کنسرت این افراد هنرمندان نما را پر کنند ما هیچ وقت شاهد رشد موسیقی واقعی نخواهیم بود. این جماعت به اصطلاح هنرمند حاصل عدم مطالعه و بینش و آگاهی مردم است و متاسفانه مردم در این زمینه بسیار کوتاهی کردند که عواقبش را در هر لحظه از زندگی خودشان می بینند اما درک نمی کنند.
-انتظار شما از مسئولان فرهنگی و هنری استان آذربایجان غربی چیست؟
وظیفه مسئولین استانی در وهله اول حمایت از هنرمندان واقعی است. ( مقصود از هنرمندان واقعی کسانی هستند که هنر خود را به نااهلان و نامحرمان نفروختند ولو اینکه برای همیشه در گمنامی بمانند) متاسفانه خیلی وقت ها دیده می شود که بجای آنکه هنرمندان واقعی تحت حمایت قرار بگیرند برخی از مسئولان با عملکرد خودشان باعث احجاف در حق هنرمندان می شوند .
در سالیان اخیر اغلب مسئولین به غیر از معدودی چند ، بجای اینکه شبانه روزی تلاش کنند تا گرهی از کار هنرمندان واقعی و دردمند باز کنند، دنبال سیاست بازی می روند ؛ همه وعده های قبل مسئولیت خود را فراموش می کنند و صرفاً با سیاست بازی باعث رشد همان غیر هنرمندان غیر مسئول که سابقا ذکر شد می شوند ؛ برای صدور مجوز افراد معلوم الحال نهایت یاری و مساعدت انجام میگیرد ولی هنرمندان واقعی جایگاه مطلوبی در این عرصه ندارند.
مسئولین رده بالای همه ارگانهایی که نقش محوری و مهمی در امور هنری دارند بایستی در سیاست و ساختار فعالیت خودشان تجدید نظر کنند تا بیش از این باعث دلسردی هنرمندان مظلوم واقعی نباشیم .باور کنید با وجود این رویه هیچ امیدی به اصلاح این امور نمیبینم و جامعه واقعاً از نظر موسیقی وضعیت اسفناکی را دارد .
هنرمند کارش هنر است و دنبال عشق می رود ؛ دنبال شرارتهای زمینی نیست ؛هنرمند از مسئولین انتظار حمایت دارد ؛ هم حمایت معنوی و هم طبیعتاً مادی که متاسفانه از هر دو نظر بسیاری از هنرمندان واقعی در سختی و رنج به سر می برند.
در همین ایام شیوع بیماری کرونا آیا می دانید زندگی چند نفر از هنرمندان واقعی تباه و نابود شد ؟ مسئولین کجا بودند زمانی که هنرمندی ساز خود را به خاطر خرید مایحتاج اولیه زندگیاش فروخت. وضعیت واقعاً بحرانی است و دیگر جلسه و سمینار و غیره دردی را درمان نمیکند. مسئولان بخصوص در آذربایجان غربی باید فکر اساسی کرده و اقدامات بنیادین و مهمی را انجام دهند .
عرض شود که مردم با واژه موسیقی واقعی ایرانی آشنایی چندانی ندارند ( منظورم از موسیقی واقعی همان موسیقی ارائه شده در برنامه گلها و یا تکنوازان است) و « موسیقی اصیل ایرانی» را « موسیقی سنتی» می دانند که خود این لفظ « سنت» اصلاً صحیح نیست ، متأسفانه مردم ما آنطور که باید و شاید با موسیقی واقعی آشنا نیستند که دلایلی دارداز جمله :
به عنوان مثال در طی سالیان اخیر چند برنامه در باب معرفی هنرمندان بزرگ سرزمین ما بر روی آنتن رفت ؟ آیا تا به حال بزرگداشت رسمی برای مثلاً اساتیدی چون پرویز یاحقی ،حبیب الله بدیعی، عباس شاپوری مرتضی محجوبی گرفته شده است؟ آیا در رادیو ساز هنرمندان بزرگی چون میرمحمد نقیبی ،سیاوش زندگانی ، شاپور نیاکان و غیره پخش شده است؟ همانطور که ذکر شد جامعه چوب غفلت و عدم آگاهی خود را در هر امری می خورد .
وقتی یک جامعه هنرمندان واقعی خود را فراموش کند و میدان را برای خودنمایی هنرمند نماها باز کند وضعیتی بهتر از این وضع نخواهد داشت. ما در هر حادثهای واقعاً چوب جهالت و عدم آگاهی و بینش خود را می خوریم و در مهجور ماندن موسیقی ایرانی هم مقصر اصلی جامعه و هم اولیای امور فرهنگ و هنر این مملکت هستند .
می توان با معرفی و حمایت از هنرمندان واقعی در قالب اجراهای صحنه های، ضبط آلبوم و برگزاری کارگاه های آموزشی و … نسل جوان را با موسیقی واقعی آشنا کرد ؛ ولی چون امروزه در روزگاری زندگی می کنیم که همه چیز تحت الشعاع فضای مجازی است کار در این عرصه نیز خیلی سخت و سنگین شده است؛ اما دستگاههای فرهنگی و هنری می توانند با حمایت از جوانانی که در عرصه موسیقی واقعی ایرانی فعال هستند و علاقمندند؛ باعث آشنایی نسل نوجوان و جوانان هم سن و سال مانند خودشان با این موسیقی غنی شوند و همانطور که ذکر شد بایستی تمام اولیای امور هنری مملکت دست به دست هم بدهند تا این مهم محقق گردد.
بدون اغراق و تعصب موسیقی اصیل ایرانی غنی ترین موسیقی جهان است و برای همه حالات روحی و روانی انسان اثرگذاری خاص خودش را دارد و می تواند جوابگوی تمامی نیازهای عاطفی و احساسی جامعه باشد؛ به شرطی که دستاندرکاران واقعی و افراد اهل فن و هنر امکان اجازه فعالیت را داشته باشند.
موسیقی اصیل ایرانی بهترین روایتگر عواطف رمانتیک ، شادی ها ، غم ها، پیروزی ها ، تالملات روحی و حالات حماسی است و حقیقتا کمتر کشوری دارای این نوع موسیقی از نظر موارد ذکر شده می باشد؛ به طور مثال آهنگ« ای ایران » حدود هفتاد و چند سال پیش توسط « استاد روح الله خالقی» ساخته شده است ؛ جالب اینجاست که این قطعه در« مایه دشتی» ساخته شده است که این مایع سوزناک ترین نغمات موسیقی ایرانی است ولی طوری آهنگسازی انجام گرفته شده که شنونده به هیچ وجه احساس غم و اندوه نمی کند و حالت حماسی را هنگام شنیدن این آهنگ احساس میکند و سالیان سال است که این قطعه مانند سایر قطعات ساخته شده توسط موسیقیدان های این مملکت ورد زبانها است و هیچگونه تاریخ مصرف ندارد و جاودانه است ، پس نتیجه میگیریم که اگر موسیقی را دست اهل خبره و اهل معرفت بدهند برای همه دورانها و زمانها میتواند جوابگو باشد و حقیقتاً این موسیقی تمامی ندارد و تا کهکشانها ادامه پیدا میکند.
همانطور که قبلا نیز اشاره شد موسیقی واقعی و اصیل ایرانی وضعیتی اسفناک و غیر مطلوبی دارد؛ نه تنها در استان ما بلکه در کل ایران این مسئله نمود دارد و رشد آلودگی های صوتی در کل مملکت در قالب موسیقی روز یا پاپ امروزی استان ما را هم تحت تاثیر قرار داده است.
علاوه بر آن به علت همسایه بودن استان آذربایجان غربی با کشور ترکیه و سایر کشورها این موضوع باعث تأثیرپذیری بسیاری از مردم و بالاخص جوانان استان ما از موسیقی های مختلف کشور ترکیه از جمله موسیقی پاپ آن شده است و این واقعاً غم بسیار بزرگی است به طور کل این را بگویم که ما در حال حاضر در استان آذربایجان غربی حالت پوچی در موسیقی را شاهد هستیم؛ همان موسیقی یکبارمصرف و به قول معروف فست فودی
استان ما چون اقوام مختلفی را درون خود جای داده است پس سلیقه مخاطبانش نیز متفاوت است ؛ همشهریان کردزبان بیشتر موسیقی کردی هنرمندان خودشان را گوش می دهند ؛ همشهریان مسیحی نیز بیشتر موسیقی ارمنی گوش میدهند و ترکزبان نیز موسیقی های ترکی آذربایجانی ، ترکی استانبولی ، محلی و پاپ فارسی را که در این میان تعدادی نیز ، بخصوص افراد پا به سن گذاشته چون در جوانی بیشتر باهنرمندان عاشیق مانوس بودند « موسیقی عاشیقی مکتب ارومیه» را گوش میدهند و جوانان نیز همانطور که سابقاً ذکر شد موسیقی های یکبار مصرف روز را.
به طور کلی خوشبختانه ساز ویولن جزو سازهای پرتقاضا در امر آموزش محسوب میشود ولی متاسفانه چون اکثر جوانان از سر عدم آگاهی گرایش به موسیقی های پاپ و یکبار مصرف امروزی را دارند و دنبال یادگیری اصولی نمی روند ؛ می خواهند هرچه سریعتر هر نوع صدایی را حتی اگر بی معنی و گوش خراش باشد ، از دل ساز بیرون بکشند .
عده ای هم سراغ سبک کلاسیک میروند و اکثراً افراد بیسواد که تا چند سال پیش شب ها در مجالس عروسی ساز می زدند امروز شدهاند هنرآموز سبک ویولون کلاسیک و هنرجویان گول آنها را می خورند؛ درصد خیلی کمی فقط سراغ مکتب ویولن ایرانی هستند. این دسته آخر از هنرجویان یا در محیط فرهنگی و ادبی رشد پیدا کردهاند و از کودکی با ساز بزرگانی چون یاحقی شریف و غیره بزرگ شده اند ، یا بر حسب اتفاقات مختلف با این مکتب آشنا شدند و یا معجزه ای رخ داده است .
بنده از انتخاب ساز ویولون توسط جوانان بسیار خوشحال میشوم، ولی ۹۹ درصد آنها از سر عدم آگاهی و تحقیق در دام افراد سودجو و معلوم الحالی میافتند و عمرشان بیهوده اتلاف می گردد و تباه می شوند و بسیاری از آنها از موسیقی دلسرد و زده میشوند که این مورد موجب ناراحتی است .
بحث آموزش موسیقی در شهر ما و استان ما چهارچوب و اصولی ندارد و هدف صرفاً در بیشتر مواقع بحث تجارت و کسب درآمد است .متاسفانه کسانی که شغلشان نوازندگی در مراسمات مختلف ، جشن عروسی و غیره بوده در موضوع آموزش هم رخنه کرده اند و از بی اطلاعی عده کثیری از جوانان که به دنبال موسیقی هستند سوءاستفاده میکند.
البته عده زیادی از جوانان هم امروز بسیار دهن بین و ظاهر بین شدن و گویی اصلاً اعتقادی به مطالعه و پرس و جو از اهل خبره و اهل فن واقعی ندارند ، به همین خاطر است که در عرصه موسیقی کلاسیک و چه در عرصه موسیقی اصیل راه خطا می پیمایند.
قطعات آلبوم روایت دل را در دی ماه سال ۱۳۹۷ شمسی در یک استودیو تقریباً خانگی به صورت بداهه ضبط کردیم و هدف از ضبط هم اجرای قطعاتی برای دوست هنرمندی بود که یادگاری از من را داشته باشد. بعد از ضبط برنامه بنابر پیشنهاد دوست هنرمندم همینطور به طور اتفاقی و به قول استاد یاحقی ( همینطوری پیش آمد ) به حوزه هنری استان مراجعه کردیم و فایل اجراها را به جناب آقای علیزاده مسئول واحد موسیقی حوزه هنری آذربایجان غربی دادیم و حقیقتا با زحمات و تلاشهای شبانهروزی ایشان که هیچ وقت یادم نخواهد رفت این آثار به تهران ارسال شد و با مجوز رسمی همانطور که خودتان نیز ذکر کردید منتشر شد.
کل قطعات بدون پیش زمینه قبلی و در آن لحظه نواخته شد، آنهم بدون تکرار و یا ضبط مجدد( فقط یکبار) و در کل آلبوم دارای هفت قطعه موسیقی به صورت بداهه نوازی شده می باشد و درآن به دستگاهها و آواز های مختلف موسیقی اصیل ایرانی مانند بیات اصفهان ،مخالف سه گاه، افشاری ، ماهور ، شور و دشتی پرداخته شده است.
- مشکلات پیش روی افرادی که دوست دارند آثارشان را در قالب آلبوم موسیقی تولید و منتشر کنند چه مواردی هستند ؟
آنقدر مشکل وجود دارد که واقعا سخت است همه را در این مجال بیان کرد ولی به طور کلی می توان به این موارد اشاره کرد:
عدم وجود استودیوهای مجهز در ارومیه ، عدم حمایت مسئولین رده بالای فرهنگی و هنری ، عدم وجود ناشران موسیقی در استان، عدم حمایت های معنوی و مادی در جامعه ، وجود نداشتن بازاری برای فروش آثار موسیقیایی ، عدم خرید و استقبال مردم از اقلام فرهنگی و هنری مانند کتاب و آلبوم های موسیقی اصیل ایرانی و بومی و صدها مشکل ریز و درشت دیگر.
سخن پایانی
در آخر بر خودم وظیفه می دانم از همه دوستان و عزیزانی که در مراسم رونمایی و کنسرت رسیتال اینجانب شرکت کردند ؛ و واحد موسیقی و روابط عمومی حوزه هنری آذربایجان غربی تشکر ویژه کنم ؛همچنین از اساتید بزرگ موسیقی ایران چون « استاد مهران مهتدی موسیقیدان شهیر ایرانی، استاد مسلم و صاحب سبک جناب آقای « دکتر فریدون احتشامی» و استاد والامقام و چیرهدست و نابغه جناب آقای« فرید هنرمند روحانی» در کنار استاد گرانمایه و فرهیخته ادبیات جناب آقای« دکتر بهرام افضلی » که همواره لطفشان شامل حال بنده است کمال قدردانی و سپاسگزاری را داشته باشم. با تشکر
تهیه و تنظیم مصاحبه : داریوش علیزاده
روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربایجان غربی / دی ۱۴۰۰ شمسی