یلدا شد و چیزی نخریدیم

یلدا شد و چیزی نخریدیم
سروده مصطفی مشایخی
سه‌شنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۳
کد خبر :  ۱۵۴۵۳۷

یلدا شد و ما در خمِ یک شیبِ شدیدیم

چیزی نخریدیم

با غول تورم به تفاهم نرسیدیم

چیزی نخریدیم

در گشت و گذاری الکی تا سر بازار

ا‌ز پشمکِ خوشکار

تا قیصی و قطاب و گز و کفلمه دیدیم

چیزی نخریدیم

فریاد بر آمد که بدو ماهی حلوا

رفتیم تماشا

در وصفِ کمالش چه سخن‌ها که شنیدیم

چیزی نخریدیم

دیدیم که آجیل حراج است و فراوان

با قیمت ارزان

رفتیم بگیریم که از خواب پریدیم

چیزی نخریدیم

فک‌ها همه با چانه‌زدن از رده خارج

یک معضل رایج

با آن که فقط دوغ و چغندر طلبیدیم

چیزی نخریدیم

هرچند که در برهه‌ حساس کنونی

با میل درونی

ده شیفته از هیکل خود کار کشیدیم

چیزی نخریدیم

در گوش مدیران اگر از دغدغه گفتیم

هی وعده شنفتیم

جز خرده‌سماقی که گرفتیم و مکیدیم

چیزی نخریدیم

درخواست نوشتیم، پیِ وام اناریم

یعنی سرِ کاریم

از صبح فقط کفش دراندیم و دویدیم

چیزی نخریدیم

ارسال نظر